مقالات

در چهارمین ماه خیزش انقلابی سیاوش دانشور

خیزش انقلابی ٩١ روزه شد. در هفته اخیر شاهد تبلیغاتی از جانب حکومت مبنی بر “جمع کردن اوضاع”، آغاز اعدام معترضینی که طی یک سناریوی شکنجه و پرونده سازی برایشان حکم اعدام صادر شده، و زبان درآوردن تعدادی از سران و آخوندهای حکومتی برای کشتن سریع مخالفان بودیم. محسن و مجید دو کارگر زحمتکش و انقلابی را کشتند تا پیام دهند حکومت هنوز هست و دندان تیز برای گاز گرفتن دارد. اما توی دلشان خالی است، وحشت از سرتاپایشان می بارد، کسی از خامنه ای جرات دفاع ندارد، فالانژترین هایشان کلاه خود را چسپیده اند و امثال میرسلیم و شریعتمداری که در هفت سوراخ قایم شده اند شعار “سریعتر اعدام کنید” میدهند. آنها در شمایل محسن ها و مجیدها انقلابیونی را می بینند که یکی از همین شب ها روی سرشان حاضر خواهند شد. حکومتی ها میزنند و می کشند اما نشان قدرتشان نیست. جنازه دنیا فرهادی در حاشیه کارون پیدا شد. جنازه آیدا رستمی پزشکی که به زخمی ها کمک کرده است تحت عنوان تصادف در اکباتان تحویل خانواده وی شد. بازداشت، شکنجه و ترور مخالفین خط رسمی حکومت است. با این حال حکومتی ها کابوس دارند، خشم و نفرت مردم را می شناسند، احکام اعدام آن کارایی سابق را ندارد، دلیل هم روشن است؛ این انقلاب از لولوی “خدای دهه شصت” نمی ترسد و اساسا علیه آن بپاخاسته است. لیستی از بازداشتی ها حکم اعدام گرفتند و سیاست رژیم اینست که با قتل نوبتی زندانیان فضای ترس و تسلیم را احیا کند. امری که تاکنون کمترین جوابی نداده و تنها بر خشم و نفرت جامعه افزوده است.
مانور اصلاح طلبان
در کنار خشکه مقدس هائی که شعار کشتن و اعدام سریع میدهد، اَخوی های اصلاح طلب شان فرجه یافتند حرف بزنند، مخالفت کنند و پیشنهاد بدهند. خاتمی مشغول نامه نگاری با رهبرش خامنه ای است. “عقلای نظام” و اصلاح طلبان به خامنه ای میگویند که “خدای دهه شصت” درد امروزمان را دوا نمیکند، انقلاب پشت در است. اما چرا مردگان مجددا احضار شدند؟ آیا قرار است اصلاح طلبان جای رئیسی زمام امور و مدیریت رویدادها را بعهده گیرند؟ واضح است که از نظر خامنه ای هم ارزش مصرف این جناح تمام شده است و اگر در بدنه و سر سفره نظام هست دلیلش اعلام وفاداری به نظام است. ایندوره حکومت تلاش دارد خود را فشرده تر کند و آرایش جنگی در مقابل انقلاب بگیرد. قرار نیست یک ده را هم دست اصلاح طلبان بدهند. اما هنوز میتوانند در حاشیه امنیتی کار کنند، انتقاد کنند و تعابیر اسلامی خودشان از “محاربه” را بدهند و همراهی کلی و بی ضرر با خواستهای مردم و شعار “زن زندگی آزادی” از خود نشان دهند. اصلاح طلبانی که چشم انداز انقلاب را باور کرده اند و آنرا هشدار میدهند، کسانی که عمری علیه “خشونت انقلابی” و “سوریه ای شدن” و “ایران کلنگی” وراجی کرده بودند، حالا که دست شان به جائی بند نیست و انقلاب هم خود را به دنیا تحمیل کرده است چه میتوانند بکنند؟
اصلاح طلبان در ایندوره نقش حائل را بازی می کنند. حائلی بین نظام و مردم، مثل یک ضربه گیر که پائی در جهان حکومت دارد و پائی سُست و تاکتیکی در جهان اعتراض مردم. کسانی که دعوت به “تظاهرات سکوت” می کنند، شعار “اعدام نکنید” را جلو می اندازند، چهارچوبهای اسلامی برای دیالوگ با و نقد سیاستهای قوه قضائیه باز می کنند؛ جهت شان اینست که ادبیات انقلاب و اعتراض و نفی حکومت را به ادبیات دوره “مطالبه گری” و “قانونگرائی” رهنمون شوند. لبه تیز انقلابیگری را بگیرند و سم قانونگرائی را به آن تزریق کنند. فرض خط مشی “مطالبه گری” اینست که دولت و حکومتی هست و شما ناچارید آنرا برسمیت بشناسید و لذا مطالبات تان را بصورت مسالمت آمیز و از مجرای فرصت های قانونی طرح می کنید. نمایندگان سیاسی تان هم همین اصلاح طلبان و راستهای محافظه کار و بازار آزادی هستند نه “خشونت طلب” هائی که شعار مرگ بر جمهوری اسلامی و اعتراض و اعتصاب میدهند و حوزه جهلیه میسوزانند!
تمهیداتی برای امروز و فردا
فضا دادن به اصلاح طلبان دو هدف بلافصل و یک هدف استراتژیک دارد: اهداف بلافصل عبارتند از: اول، آوردن ادبیات اصلاح طلبان به قلمرو مبارزه و انقلاب با نقد درون خانوادگی به حکومت و همراهی ریاکارانه با مردم. دوم، تلاش برای جلب بخش خاکستری و محافظه کار جامعه و ممانعت از گسترش توده ای انقلاب. هدف استراتژیک اینست که اگر نظام بسرعت با فروپاشی مواجه شد، بخشی از نظام یعنی اصلاح طلبانی که ظاهراً منتقد سیاستهای نظامند و خود را همراه با مردم نشان میدهند، چهارچوبهای اساسی نظام را از گزند انقلاب مصون دارد و خود بخشی از ماتریال یا نیروی دولت انتقالی شوند. حتی اگر آمریکا و غرب متحدانه پشت جریانی بروند، بدون وجود نیروی مادی و موثر در محل نمیتوانند کسی یا کسانی را در تهران بقدرت بنشانند. هر پروژه دست بدست کردن قدرت از بالا نیازمند یک رکن داخلی کارا است. اصلاح طلبانی که همواره پرو غربیهای حاکمیت ایران محسوب شدند و برخلاف خامنه ای ها دنبال تنش زدائی و برجامهای سریال بودند، اسکلتی است که دستکم لایه ای از آنها میتوانند با نیروهای حاشیه حکومت و ترکیبی از اپوزیسیون راست ماتریال اولیه یک دولت انتقالی زیر فشار انقلاب باشند. چنین طرحی که بتواند صدمه به نظام را به حداقل برساند برای بورژوازی بسیار معقول تر و ایمن تر است. طرح شعارهائی مانند “رفراندوم” و “مجلس موسسان” و “گفتگو با مردم” و “اصلاحات امور” توسط اصلاح طلبان حکومتی و باصطلاح “عقلای نظام”، همین امروز موضوعیت ندارند اما زمان فروپاشی و اضمحلال حکومت بعنوان آخرین خاکریزهای نظم سابق بجلو رانده میشوند. روند اشاره شده ضرورتا امری محتمل و قطعی نیست، به سیر انقلاب و رویدادهای پیش رو بستگی دارد. سیر واقعی تر اینست که انقلاب در گام اول حکومت کنونی را بزیر می کشد و لایه نازک اصلاح طلبان حکومتی بیشتر اپوزیسیون و تعدادی هم با جمهوری اسلامی و خامنه ای ها میروند. اصلاح طلبان بجای این خودشیرینی ها برای خامنه ای بهتر است چمدان ها را ببندند و به نکبت زاده هاشان ملحق شوند.
تغییر لحن دول غربی
در یکی دو هفته اخیر لحن دولتهای غربی و پارلمانتارهای اروپائی تغییر کرده است. بجز تهدید به تحریمها و مشخصا تحریم سپاه، که تاکنون هم عملی نشده، اقدامی در دستور آنها قرار نگرفته است. هنوز از جمهوری اسلامی دل نکنده اند و رسماً پشتش را خالی نکردند تا بطور جدی تر دست اندرکار ساختن آنسوان سوچی و چلبی ایرانی شوند و یا پشت ترکیبی از مخالفین سیاسی بروند. یک معضل واقعی تر دولتهای غربی ماهیت چپگرایانه خیزش انقلابی در ایران است. علیرغم تبلیغاتی که میشود و تصویر محدود و ابتری که از مضمون و خواستهای تحرک انقلابی در ایران بدست میدهند، هیچ نشانی از یک جنبش نسبتا قوی راست در ایران با هر روایتی برایشان قابل مشاهده نیست. کسانی که در اتاقهای فکر و موسسات امنیتی و نظر سنجی و رصد رویدادها نشسته اند، کسانی که متخصص کودتا و کوبیدن چپ و راه انداختن دستجات دست راستی و ضد کمونیست بوده اند و جنبش ها و تاریخ کشورها را بعضا بیشتر از “خودیها” می شناسند، بعید است تصویر جعلی “انقلاب ملی ایران” یا حتی روایت رسانه ها و “انقلاب فمینیستی” را قبول کنند و اطمینان خاطر داشته باشند که این انقلاب معین به سمت خطوط قرمز سرمایه داری نخواهد رفت. دولتهای غربی پراگماتیست اند و معنی این پراگماتیسم برای دوره طولانی حمایت از نیروهای درون حکومتی برای تغییرات کنترل شده و در موارد ضرور کودتاهای مختلف بوده است. در ایران امروز چنین اطمینانی وجود ندارد، اما ناچارند با اوضاع روبرو شوند. کسی در غرب بدلیل “انقلاب ملی” پشت جمهوری اسلامی را خالی نمیکند، برعکس بدلیل وقوع انقلاب و تلاش برای سرکوب آن پشت آلترناتیو سازی و سرهم کردن دولتهای مستعجل خواهند رفت. آنتی کمونیسم دولتهای غربی تنها سرمایه راست ایران است.
موقعیت اپوزیسیون راست
در خیزش انقلابی جاری بنا به ویژگی های نسلی، ضد اسلامی، زن محور، برابری طلب بودن، مسئله فلاکت عمومی و فقر و فساد که درد هشتاد درصد جامعه است، خواستهائی که ریشه دارند و هر روز خود را روشنتر بیان می کنند، بدلیل فضای قطبی و متوسط آگاهی و شعور بالای سیاسی در جامعه، بدلیل منش و روش نسل جدید و هویت جهانی و مدرن و غیر ملی و غیر مذهبی آن، نیروهای راست با تنگناهای واقعی روبرو هستند. بعنوان مثال هیچ نیروی مذهبی نمیتواند خود را با هزار من سریش به این انقلاب بچسپاند. کسانی که میخواهند سرمایه داری ایران را با “مدیریت لایق” پیش ببرند و بساط سابق را تداوم بخشند، با سد چند ده میلیونی کارگران و مردم فقر زده ای روبرو خواهند شد که تحمل تداوم این اوضاع را ندارند. کسانی که در اوج اختناق و بیرحمی حکومت، سینه شان را سپر گلوله جانیان اسلامی می کنند و میگویند “چیزی برای از دست دادن نداریم”، روز خودش هر کدامشان یک کمونارد هستند که تا پای جان برای آزادی و برابری و استقرار حکومتی انقلابی خواهند جنگید. زنانی که برابری میخواهند و علمدار انقلاب اند، برای مردسالاری نویافته عهد عتیقی سرخم نخواهند کرد.
در سپهر سیاست ایران و میان مردمی که در جدال روزمره با حکومت اند، افق راستی که بر بخش مهمی از جنبش و حرکت انقلابی مسلط باشد و بتوان بطور عینی آنرا در اقدامات و شعارها و روش های توده انقلابی بررسی کرد، تا این لحظه وجود خارجی ندارد. ایران با پروتستانتیسم اسلامی روبرو نیست، ایران با بازگشت به تمدن کهن و احیای عهد عتیق روبرو نیست، در ایران انقلابی برای بازگشت در تاریخ در جریان نیست. آنچه در ایران جاری است تلاش یک جامعه بعد از پشت سر گذاشتن تجارب مختلف برای عبور رادیکال از جمهوری اسلامی و فقر و تبعیض و نابرابری است.
با اینحال راست بیکار نمی نشیند، دولتها علیرغم حمایت های صوری از یک روند چپگرایانه استقبال نمی کنند، هر زمان برایشان مسجل شود رژیم اسلامی دیگر نمیتواند در ایران حکومت کند پشت نیروی مطلوبشان میروند. امروز تلاشها شروع شده است اما هر قدم آنها با شکست و بی محلی جامعه روبرو میشود. هیچ تلاشی از جانب اپوزیسیون بورژوائی تاکنون در متن انقلاب به نیروی هژمون یا ظاهرا هژمون بدل نشده است. چنین تناقضی در انقلاب ٥٧ وجود نداشت، در مرحله معینی از انقلاب جریان اسلامی دست بالا گرفت بدون اینکه انتقاد جدی متوجه آن باشد. امروز راستها در اپوزیسیون مورد هجوم صفوف انقلاب در داخل کشورند. اما هیچکدام این حقایق در سیاست نباید موجب اطمینان خاطر ناموجهی شود. نه فقط راست بلکه طبقه بورژوازی بسادگی از راه انقلاب کنار نمی رود. در دوره های انقلابی این خطر همواره وجود دارد. ما زیاد دیدیم مردمی که برای آزادی و رفاه به جنگ حکومت ها میروند، آخر سر یک دیکتاتوری دیگر تحویل شان داده اند. برای آمریکا و موئتلفینش از جمله دولتهای اسلامی و استبدادی منطقه، وقوع یک انقلاب نه حتی چپ و کارگری بلکه یک انقلاب پیشرو و مدرن هم مطلوب نیست. رژیمهای دیکتاتوری نمایندگان طبیعی سرمایه داری در این کشورها هستند. بهترین شان ترکیه و اندونزی است، از این که جلوتر نتوانسته اند بیایند. دولتهای غربی طبق تعریف از رژیمی در ایران حمایت می کنند که در درجه اول ضد کمونیست و ضد چپ باشد و در درجه بعد موئتلف رقبای جهانی مانند روسیه و چین نباشد. اپوزیسیون بورژوائی ایران از هر نحله ای این خصوصیات را دارد اما خصوصیت مهمتر آنها بیربطی به جامعه و تمایلات آزادیخواهانه است. با اینحال رسانه ها در انحصار اینهاست، پول و امکانات در اختیار اینهاست، های جک کردن اعتراضات و تبلیغات دروغ و وارونه از فعالیتهای اینهاست، هر روز در دالانها مشغول مذاکره و بند و بست اند اما هر طرح شان با دیوار سخت واقعیات برخورد میکند. اپوزیسیون راست در انتظار حمایت همه جانبه آمریکا و غرب برای رسیدن به دولت بعدی در ایران است. کل بحث “تجزیه تجزیه” که جمهوری اسلامی راه انداخت، نه نگرانی از یک خطر واقعی، بلکه بصورت تاکتیکی برای ایجاد انحراف و تفرقه و بسیج تعصبات کور ناسیونالیستی علیه انقلاب بود. امری که تاکنون با هشیاری سیاسی بالای جامعه جواب گرفته است.
چشم انداز مبارزه انقلابی
در چهارمین ماه خیزش توده ای و انقلابی در ایران، با مردمی مصمم و مملو از خشم روبرو هستیم. دوره ای از اعتراضات در اشکال مختلف تاکتیکی را از سر گذراندیم. ایندوره سه ماهه در عین حال دوره سازمانیابی و متشکل شدن بنا به امکانات و تناسب قوا بوده است. امروز شبکه ای از فعالین در محلات و مناطق شهرهای ایران وجود دارد. تجربیات بسرعت برق و باد منتقل میشوند. یک اقدام درست، یک شعار درست، یک حرف مربوط بسرعت توده گیر و تکثیر میشود. انقلاب مسیر جامعه و راهی بدون بازگشت است. ایران وارد یک دوره انقلابی شده است که هدف بلافصل آن سرنگونی حکومت اسلامی است. در دوره انقلابی وقفه و افت و خیز، برآمدهای سنگین و سبک، اعتصابات و اعتراضات در سطوح مختلف، اشکال مختلف تحریم و مقاومت منفی، تغییر در بالا و شکاف میان نیروهای حکومتی و نظامی، آمدن و رفتن دولتها و … بسیار محتمل و طبیعی است. در ایندوره سوالات واقعی بیشتر کانونی میشوند و نحوه برخورد نیروهای درگیر با سوالاتی که انقلاب بجلو رانده است، مبنای دوری و نزدیکی هر نیرو با انقلاب است.
جمهوری اسلامی مطلقا به سه ماه پیش برنمیگردد. شعارهای برخی خشکه مقدسهای حکومتی را حتی خودشان باور نمی کنند. امواج اعتراضات سهمگین و خردکننده کارگری و زحمتکشان شهری علیه فقر و فلاکت پیش رو است. کارگران و کارکنان رسمی صنعت نفت و گاز نقداً برای دوشنبه ٢٦ آذر فراخوان اعتصاب و تجمع داده اند. کارگران در ماشین سازی ها و قطعه سازی ها و صنایع فلزی مانند ذوب آهن و فولاد و آلومینیوم و معادن مربوطه بشدت معترضند. امواج اعتصابات کارگری یک رکن اصلی تر حرکت انقلابی خواهد شد. زنان دیگر حجاب اسلامی این طوق لعنت و نماد بردگی زن را قبول نخواهند کرد. دانشگاه ها و مدارس عملاً از دست شان دررفته است. نسل جدید وارد جنگی برسر آینده خود و جامعه شده است و نه فقط هیچ نشانی از تسلیم و قبول وضع موجود در سیمای آن دیده نمیشود بلکه با جسارتی وارد عمل شده است که دشمنان را بشدت ترسانده است. زنان و مردانی که ترس و مرگ و گلوله را تحقیر میکنند بسادگی شکست نمی خورند. روزهای آخر آذرماه دوباره موج میشویم و می آئیم.
انقلاب برای زندگی است و زندگی در متن انقلاب جریان دارد. جنگجویان انقلاب در آنچه که توسط برخی “وقفه” نامیده میشود، تجدید قوا و تمدد اعصاب می کنند، برای نبردهای پیش رو آماده تر میشوند، اشتباهات را رفع و بر تردیدهایشان فائق می آیند، شکل جنگ و گریز با حکومت را متنوع و گسترده می کنند، مبارزه ادامه دارد، نبرد انقلابی تازه آغاز شده است. آنروزها که جهان از اجتماعات میلیونی در میدانهای شهرها و اعتصابات سهمگین در کارخانجات و جامعه شوکه شود، در راهند. ما موظفیم فقط به پیروزی فکر کنیم و در این مسیر صد البته کمبودها و موانع سر راهمان را رفع کنیم.
٢٥ آذر ١٤٠١