دیدارها در آلاسکا و کاخ سفید، نماد دوره گذار جهان آشفته !
رحمان حسین زاده
تصاویر و لحظات پخش شده از دیدار“آرام ودوستانه“ ترامپ – پوتین در آلاسکا و سپس ملاقات سرد ترامپ با زلنسکی و رهبران به خط شده، تحقیر شده و منتظر الملاقات کشورهای اصلی اروپا و ناتو در یکی از سالنهای کاخ سفید به نحو سمبلیکی مناسبات به هم ریخته قدرتهای بزرگ سرمایه داری و جهان آشفته کنونی را به تصویر میکشد. پشت پرده نحوه پایان دادن به جنگ امپریالیستی جاری در اوکراین، صف بندیهای جدید و شیفت اساسى در بنيادهاى سياسى و اقتصادى و ساختاری نظم کاپیتالیستی در جریان است.
به سهم خود بارها تأکید کردیم،با فروپاشی بلوک شرق ساختارهای سیاسی و اقتصادی و اداری نظم کاپیتالیستی تاکنونی بیش از پیش زیر سئوال رفته است. رقابت فزاینده ابرقدرتهای اقتصادی برسر سهم بری بیشتر از ارزش اضافه حاصل کار طبقه کارگر و به قیمت تحمیل رنج و استثمار شدید بر مزدبگیران جامعه به تشدید رقابت و کشمکش جهانی و ژئوپولیتیک قدرتهای امپریالیستی و جنگهای نیابتی و خطر جنگ مستقیم آنها در دنیای بی لنگر کنونی، حیات امروز و آینده بشریت را تهدید میکند. در چند دهه اخیر امپریالیسم آمریکا متکی به متحدان اروپایی و ناتو با تحمیل تروریسم دولتی و جنگ در بالکان و لشکرکشی به عراق و افغانستان و دخالتهای نظامی در قاره آفریقا، نقشه شکل دادن به “نظم نوین جهانی” تحت رهبری یگانه خود بر جهان معاصر را در سر داشت. این نقشه آمریکا با افول اقتصادی و بخشأ ناکامیهای “جنگهای پیشگیرانه اش” به نتیجه نرسید. به علاوه عروج شتابان اقتصادی چین و احیای قدرت طلبی نظامی روسیه معادلات جدال قدرتهای امپریالیستی را به هم زد. براین اساس است که حتی ایدئولوگهای با تجربه تر بورژوایی برخلاف پروپاگاند بلوک غرب و رسانه های مواجب بگیرشان نه از “وجود نظم جهانی” تحت رهبری واحد، بلکه از “بی نظمی جهانی” و بی ثباتی دنیا صحبت میکنند. از ناکارا بودن و پایان ترتیبات اقتصادی و سیاسی و ساختاری به زعم آنها “لیبرالی” بجا مانده از جنگ دوم جهانی و از آشکار شدن بن بست و ناکارآمدی اقتصاد بازار افسار گسیخته در قالب “تاچریسم و ریگانیسم” وآنچه خود به عنوان “نئولیبرالیسم” نام میبرند، صحبت میکنند. جایگزین کردن ترتیبات جهانی دیگری به پلاتفرم فعال بخشهای مهمی از بورژوازی دنیا و مشخصأ فاشیسم تکیه زده به قدرت و دولت ترامپ در آمریکا و راست افراطی در کل بلوک غرب تبدیل شده است. همسویی جناح فاشیستی بورژوا امپریالیستی در بلوک غرب با حکومت روسیه تحت هدایت پوتین و از جمله تمایل ترامپ برای نزدیکی با دولت روسیه چه در دوره اول ریاست جمهوری اش و اکنون در این دوره نه به دلیل “سازشکاری ترامپ در مقابل پوتین” بلکه ریشه در رویدادهای تعیین کننده و در حال تغییر جهان معاصر دارد.
هیئت حاکمه امپریالیستی آمریکا تحت هدایت ترامپ با سیاستها و روشها و ائتلافهای دیگری در تقلای بازسازی “نظم جهانی“ و تضمین قلدری دولت آمریکا با شعارناسیونالیستی “اول آمریکا”به عنوان تنها سرکرده نظم کاپیتالیستی دنیا است. همراه کردن روسیه به نفع خود در کشمکشها و تقابلهای مهم جهانی، به رسمیت شناسی سهم روسیه در ترتیبات آتی دنیا،و به ویژه تلاش برای خنثی کردن قطب روسیه در تقابل و کشمکش آمریکا با قدرت اقتصادی و سیاسی حکومت چین، که چشم انداز حاد شدن رقابت اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی بین این دو ابر قدرت در ربع قرن آینده، جدی است، هدف استراتژیک و تاکتیکی و پراگماتیستی دولت ترامپ است. تلاش ترامپ و دولت متبوعش برای ختم جنگ در اوکراین و به رسمیت شناختن امتیازات قابل توجه برای دولت روسیه و پوتین بر خلاف میل ناتو و دولتهای اروپا در این راستا است.
جنگ در اوکراین، از هر دو سو جنگی ارتجاعی و ضد کارگری و ضد مردمی بود و هست. طبقه کارگر و مردم تحت ستم در روسیه و اوکراین قربانی اهداف ضد انسانی طبقات حاکم از یک طرف ناسیونالیسم عظمت طلب روسیه ودر طرف دیگربورژوازی پروغرب اوکراین و متحدان ناتویی اش شدند. صرفنظر از میزان “برد و باخت” دولتهای طرفین این جنگ امپریالیستی که ربطی هم با منافع مردم ندارد، قطع فوری این جنگ به نفع کارگران و مردم در روسیه و اوکراین و سراسر جهان است.
اوت ٢٠٢٥
***