پدیده ممدانی از دیدگاه رای دهندگان
احمد بابایی
در آمریکا اتفاق جدیدی افتاده است؛ در دولت ترامپ فاشیست و کشوری که جولانگاه لابی های سرمایه است، در کشوری که تاریخاً عناوین “سوسیالیسم و کمونیسم” به لطف تبلیغات ضد کمونیستی دو حزب حاکم تابو بوده است، در نیویورک شهرداری انتخاب میشود که خود را یک “مسلمان سوسیالیست” معرفی میکند. زُهران ممدانی در سیاست آمریکا مورد جدیدی است که با وعده کار و مسکن و ترانسپورت ارزان پیروز شد. بی بی سی فوراً “مسلمان بودن” ممدانی را برجسته کرد، همانطور که ترامپ وی و کل حزب دمکرات را “کمونیست” میخواند. نه بی بی سی و نه ترامپ و نیویورک پست به حقایق پشت رأی به ممدانی اشاره نمیکنند. واقعیت اینست که برای رای دهنده آمریکائی که در منگنه سیاستهای ترامپ و بیکاری و ناامنی اقتصادی و شکاف طبقاتی وسیع هنوز نفس میکشد، هر کسی با هر باوری وعده درجه ای رفاه و حقوق پایه را بدهد، حتی اگر به او باور نکنند، وی را امتحان میکنند. چون راه بلافصلی ندارند و بقیه را نیز امتحان کردند.
پس از یک رقابت شدید و دوره ای از تهدیدهای مختلف از جانب ترامپ، سرانجام زُهران ممدانی بعنوان شهردار نیویورک انتخاب شد. اما این فقط یک نمایش خسته کننده و تکراری انتخاباتی نبود. در این میان از یکطرف ممدانی از محبوبیت وسیعی در بین مردم آمریکا و کشورهای دیگر برخوردار گردید، و از طرف دیگر، سوسیالیسم به بحث روز دنیا تبدیل شد و به همین اعتبار رسانه ها و سیاستمداران طیفهای مختلف له و علیه سوسیالیسم تبلیغات میکنند. همین دو قطبی توضیح دهنده تمایلات واقعی اجتماعی در آمریکا و کشورهای دیگر است. ممدانی در محدوده نیویورک آنهم با درگیری زیاد نهایتا میتواند به نفع مردم این شهر اصلاحاتی صورت دهد که همین مورد استقبال هر انسان پا رو زمین است. ممدانی ضد سیستم نیست، عضو یکی از احزاب سیاسی مهم (حزب دمکرات) یک قدرت امپریالیستی است و محبوبیت وی مدیون سیاستهائی است که طرح کرده و یا مخالفتش با نسل کشی در فلسطین مزید بر علت بوده است. ممدانی بیشتر سکولار بوده تا مذهبی و مسلمان. اما واقعیت مهم تر، ادعای “سوسیالیسم” و دفاع کلی و محدود از حقوقی پایه است. رای مردم به همین جنبه مشخص است، رای به اینکه سوسیالیسم و برابری حق است نه تابو. حقوق داشتن بهتر از حقوق نداشتن است و سرمایه داران با تبلیغات ضد کمونیستی تنها منافع قشر انگل و کوچکی را دنبال میکنند. اگر در انتخابات بالائی ها نوای کمرنک سوسیالیسم مینوازند، تردیدی نکنید که پایینی ها رقص و مشق سوسیالیسم خواهند کرد. این دلیل واقعی وحشت حکومت و رسانه ها و تفاسیر کینه ورزانه آنهاست.
مسئله شخص ممدانی نیست، سیاستهای تاکنونی آمریکا در سطوح مختلف توسط طبقه حاکم تعیین و اجرای دو حزب دمکرات و جمهوریخواه پیش رفته است و هردو حزب تاریخی پر از جنایت و سیاستهای ضد انسانی و ضد سوسیالیستی در کارنامه دارند. باید ساده انگار بود که از مذهب و هر نحله آن توقع عدالتخواهی داشت، به آن امیدوار شد و شورتر آنرا با اهداف و آرمانهای سوسیالیستی تشبیه کرد. ممدانی علیرغم شعارهای برای ایجاد رفاه و عدالت، نهایتا تابع همان سیاستهای تاکنونی دولت آمریکا و حزب دموکرات خواهد بود. امروز در تقابل دمکراتها با دولت ترامپ، این نوع سیاستها و تبلیغات عدالتخواهانه برای حزب دمکرات ضروری است و هدفش بیشتر تصویر سازی و مقابله با ترامپ و بزعم خودشان نجات دولت آمریکا است که در چند سال اخیر همه جا اعتبارش زیر سوال است. استقبال از ممدانی نشان داد که مردم تشنه دگرگونی و رفاه و زندگی بدون جنگ و کشتار و مسالمت آمیز فارغ از هرگونه حس تعلق به نژاد، مذهب و ملت هستند. این علامت گسترش چپگرایی و عدالتخواهی بین مردم است. بی دلیل نیست هر ذره از خواست رفاه عمومی بلافاصله با ادبیات سوسیالیستی ربط پیدا میکند. رسانه ها میدانند چه اتفاقی افتاده و تلاش دارند روایت خود را بر آن حاکم کنند. برای مردم با انتخاب ممدانی یک انتقامگیری از سیاستهای دولت آمریکا و شخص ترامپ و اعلام تنفر و انزجار از جنایت و آدمکشی است که دولت آمریکا بیشترین سهم را در آن داشته است.
۵ نوامبر ۲۰۲۵
پ. ن. در این بین محور مقاومتی های مرتجع از یکطرف بدلیل مسلمان بودن ممدانی شادمانی میکنند و از طرف دیگر نمیدانند تکلیف مبارزه با آمریکای جنایتکار چه سرانجامی خواهد داشت!

