مقالات

جهان واقعی ترسناک تر از ذهن ماست! سعید یگانه

جهان واقعی خیلی ترسناک تر از ذهن ماست. فاجعه ای که جلوچشم ما اتفاق افتاده و هنوز ابعاد آن مشخص نیست، در مقایسه با توان و امکانات بشر امروز غیر قابل تصور است. شیوع سریع این بیماری تاکنون مردم جهان را با هاله ای از ابهام، ناباوری و عواقب انسانی و روانی آن دچار کرده است. قدرت انتقالی و تهاجمی این ویروس آنقدر زیاد است که موجب شایعاتی در ارتباط آن با جنگ بیولوژیکی قدرتهای امپریالیستی شده است که آیا “کووید ١٩” محصول “جهش ژنتیکی” طبیعی است یا مهندسی ژنتیکی، به عبارت دیگر حمله بیولوژیکی. در مورد احتمالات حمله بیولوژیکی اظهار نظرها به وفور یافت می شود. درگیری های لفظی بین سران چین و امریکا در این رابطه بالا گرفت و صد البته که جمهوری اسلامی به دلیل توجیه عملکرد بشدت غیر مسئولانه و ضد بشری خود در قبال شیوع ویروس کرونا در ایران و عواقب فاجعه بار انسانی آن، بیشتر از همه به این شایعات دامن زده و متخصصین در این امور را به کار گرفته و اجیر کرده است.

اگر فرض بر این است که ویروس کرونا محصول “جهش ژنتیکی” طبیعی نسبت به سایر ویروسهای ماقبل خود می باشد،چرا با وجود عظیمترین دستاوردهای تکنیکی و پزشکی و ثروت عظیمی که در جهان وجود دارد، مقابله با گسترش و شیوع این بیماری حتی در مدرنترین کشورهای جهان به معضلی بزرگ تبدیل شده و با بکارگیری تمام امکانات موجود نمی توانند از شیوع آن جلوگیری به عمل آورند؟ محققین می گویند که ویروس کرونا همه گیر است نمیشود جلو آن را گرفت. به این دلیل تمام تلاش این است که با اقدامات متفاوتی  که در دستور دولتها قرا گرفته از سرعت شیوع این بیماری در یک بازه زمانی معین جلوگیری به عمل آید که همه مردم به مرور دچار این بیماری شوند و همانند چین، ایران و ایتالیا حالت انفجاری به خود نگیرد.

بنا به اظهارات متخصصین و محققین این امور در پاندمی سارزSARS در سال ۲۰۰۳ این بیماری به حدود ۲۵ کشور جهان سرایت کرد، حدود ۲۵هزار نفر به آن مبتلا شدند و در این میان ۹۰۰ نفر جان خود را از دست دادند و بالاخره بعد از ۸ ماه اوضاع به حالت عادی برگشته است بدون اینکه واکسنی بر ضد این ویروس تولید شده باشد. شاید برای سرمایه و شرکتهایتولید دارو مقرون به صرفه نبوده باشد. این در شرایطی است که کووید ١٩ که به گفته محققین از خانواده سارز در سال۲۰۰۳ و شناخته شده است، ظرف حدود ۲ ماه به سرعت در ۷۰ کشور جهان شیوع پیدا کرده است، تعداد مبتلایان به بیشتر از۱۵۰هزار و تلفات آن به بیش از ۵ هزار نفر رسیده است. تنها در ایتالیا به گفته رسانه ها در ۲۴ ساعت گذشته ۳۸۰ نفر از مبتلایان تلف شده اند. این تازه آمارهای رسمی و رسانه ای است که اعلام شده است، اگر امارهای غیر معتبر و مخفیکاری رژیمهایی همچون ایران و چین را به آن اضافه کنیم، تعداد تلفات و مرگ ناشی از شیوع این ویروس خیلی بالاتر از این آمار است. بازار رقابت و مسابقه بین کنسرنهای دارو سازی برای تولید واکسن ضد کرونا هر کدام برای سهم بیشتری از نتایج سود آن آغازشده و آنچه همواره در این میان غایب است جان انسانها و سلامت جامعه است.

سود سرمایه بر همه چیز مقدم است

ما که در قرون وسطی زندگی نمیکنیم. صرف نظر از اینکه ویروس کرونا نتیجه چه تحولی بوده باشد و مضافا اینکه همه عوامل طبیعی از ویروس، سیل و زلزله و غیره میزانی از تلفات بر جای خواهد گذاشت، اما میزان تلفات تاکنونی ناشی از ویروس کرونا با وجود توان دانش و تکنیکی و ثروت جامعه امروز حتی در فقیرترین جوامع دنیا، غیرعادی و جای باور نیست. چرا با وجود عظیمترین دستاوردهای تکنیکی و پیشرفت عقل بشری و ثروت عظیمی که در نتیجه بهره کار اکثریت مردم مزدبگیر در جهان تولید می شود و میرود که بر همه عوامل طبیعی و غیر طبیعی تسلط پیدا کند، دولتها در برابرشیوع این بیماری و توقف آن عاجزند و هر روز جان بیشتری از انسانها را تلف می کند؟

واقعیت این است که واکسن و دارو و همه امکاناتی که در خدمت رفاه و سلامتی جامعه بشری است تابعی از قانونمندی بازار و منطق سود و سرمایه است. محققین می گویند که در پاندمی سارز در سال  ۲۰۰۳ دانشمندان موفق شدند که واکسن ضد ویروس را تهیه و مراحل ابتدایی تست آن را نیز انجام داده اند،اما با محدود شدن شیوع بیماری، اشتیاق برای تولید این واکسن مطابق سود سرمایه کاهش یافته است. سالهاست تلاش برای تولید داروی قطعی ضد سرطان در شرکتهای بزرگ تحقیقاتی در جهان در حال انجام هست و هرسال دارویی جدید اختراع و تولید می کنند و میلیاردها دلار به جیب میزنند. آیا دانش علمی و پزشکی بشر امروز کافی نیست که داروی قطعی ضد سرطان را تولید کنند؟ چرا با وجود این همه امکانات، دولتها در چنین مواقعی فلج می شوند و انسانها به وحشت میافتند؟ چرا در شرایطی که جامعه بطور طبیعی امورات خود را می گذراند، دولتها در فکر تهیه امکانات، بیمارستان و غیره نیستند، صرفه جویی می کنند، تا امروز مردم در تنگنا قرار نگیرند و از تلفات انسانی قابل کنترل جلوگیری به عمل آورند؟

ما در جهانی زندگی میکنیم که با وجود ثروت عظیمی که در آن وجود دارد سهم اکثریتی از این مردم فقر و نداری و بیکاری است و به سختی زندگی روزمره خود را می گذرانند. هر روز که میگذرد زندگی اکثریت عظیمی از مردم با تنگناهای اقتصادی روبرو میشود. اقلیتی سرمایه دار، صاحب پول و ثروت ، ثروتمندتر و اکثریتی فقیر، فقیر تر می شود. هر روز حداقلی از رفاه و بهداشت و امکانات که در اختیار مردم است، بیشترقلم گرفته می شود و از دستور دولتها خارج می شود. صرفه جویی و ریاضت اقتصادی به قیمت از دست رفتن جان مردم و فشار بیشتر برجیب مردم به سیاست همه دولتهای سرمایه داری تبدیل شده است. جنگ و آوارگی و کشتار و دربدری، بجای خود که به سرنوشت بخشی از مردم جهان تبدیل شده و هم اکنون میان مرزهای ترکیه و یونان هزاران انسان بی پناه که از جنگ و گرسنگی و بیکاری فرار کرده اند در این جهنم گرفتار آمده اند.

ویروس کرونا همه گیر است، اما این ویروس نیز مثل هر بحران دیگر تاثیرات آن بر زندگی و زیست طبقات مردم متفاوت است. آنکه از امکانات بهتر و بیشتری برخوردار است شانس بیشتری برای زنده ماندن دارد. کم نیستند کسانی که غم نان دارند و در این شرایط هنوز مجبورند برای تامین معاش جان خود را به خطربیندازند. دولتها سیاست متفاوتی را در مقابله با شیوع بیماری در نظر گرفته اند. در کشورهای پیشرفته سرمایه داری که هنوز درجه ای از نرم و قوانین انسانی و رفاه عمومی جاری است باز شانس ماندن و گذر از این بحران با تلفات کمتری وجود دارد، اما کشوری مثل ایران با دولتی که کمترین مسئولیت در قبال جان و سلامت جامعه را به عهده میگیرد و از روز اول به دلایل سیاسی و امنیتی وجود ویروس در شهر قم را از مردم مخفی کرد و هنوز هم آمار واقعی تلفات را از چشم مردم مخفی نگمیدارد و خود به عامل اصلی شیوع این بیماری تبدیل شده است چه؟

در ایران شیوع ویروس کرونا به یمن حاکمیت جمهوری اسلامی در آستانه یک فاجعه انسانی است. با وجود فداکاری و تلاش متخصصین، دکترها و پرستاران دلسوز شیوع این بیماری غیر قابل کنترل به نظر میرسد. سران رژیم اسلامی سر وته صحبتشان خطاب به مردم این است که از خانه بیرون نیائید،اما همزمان در فکر اقدامات جدی در تهیه امکانات برای همین مردم نیستند و ساعت به ساعت مردم بیشتر تلف می شوند.

بحران کرونا که هنوز ابعاد تلفات وعواقب انسانی و روانی آن برای جامعه بشری مشخص نیست، بار دیگر چهره کریه و ضد انسانی سیستم سرمایه داری را هرچه بیشتر برای مردم برملا کرد. مطمئناً بار این بحران را مثل همیشه در پایان بر شانه های مردم کارکن و زحمتکش این جوامع سرشکن خواهند کرد. سرمایه داران و دولتها باز از قبل کار و زحمت اکثریت مردم فقیر و مزدبگیر جامعه و ضرر و زیان خود را جبران خواهند کرد، این مردم فقیر و ندار و کم درآمد جامعه هستند که عواقب انسانی و ضرر و زیان اقتصادی و روانی آنرا بر دوش می کشند. نه به سرمایه داری و بربریت! سوسیالیسم تنها راه نجات بشریت از این تنگنای انسانی است!