اسناد پايه اي حزب

مواضع و بیانیه های حزب

انحطاط باید ایزوله شود!

 

حزب کمونیست کارگری ایران سد دیگری را در انحطاط سیاسی و اخلاقی شکست. این حزب برای اثبات لجن پراکنی حمید تقوائی لیدر شان در جلسه پالتاک خود در مورد حزب ما، ستاره ای جدید را وارد معرکه کرد: افشای اسناد درونی حزب حکمتیست از زبان مهرنوش موسوی  “عضو سابق” و لابد “پشیمان” حزب حکمتیست! ما قصد پاسخ گوئی به فحاشی و بهتان زدن های این حزب و ستاره تازه آن را نداریم. وارد شدن به این سطح از بحث را دون شان خود میدانیم. اما نباید اجازه داد که حزب کمونیست کارگری این سقوط خود را به فضای سیاسی ایران تسری بدهد و استاندارد های رفتار سیاسی را تا حد استاندارد سقوط کرده خود پائین بکشد.

تا آنجا که به مهرنوش موسوی مربوط است، ما از ابتدا تردیدی در نزدیکی فکری و سیاسی مهرنوش موسوی با حزب کمونیست کارگری نداشتیم. تردیدی که داشتیم این بود که آیا این سنت سیاسی میتواند در يک حزب سیاسی باز فعالیت کند، به خود و به اعضای این حزب احترام بگذارد و مقررات و موازینی که خود داوطلبانه پذیرفته است را رعایت کند ويا مطابق سنت جاری چپ پوپولیست رعایت موازین و مقررات را به منافع سیاسی و فردی خود منوط میکند؟ جواب این تردید را با تشکر از مهرنوش موسوی، گرفتیم. از این پس محتاط تر خواهیم بود.

مهرنوش موسوی يک سال قبل، هنگام کاندید کردن خود برای عضویت در کمیته مرکزی حزب در کنگره اول به کل این اسنادی که امروز به اصطلاح افشا میکند دسترسی داشت. آنچه ایشان در آن زمان در کنگره اول در جهت معکوس امروز خود گفتند علنی است و برای همگان قابل دسترس. ایشان وقتی در کنفرانس خارج کشور خود را کاندید عضویت در کمیته خارج کشور کردند نیز به همه این اسناد دسترسی داشت. اما باز خود را کاندید کرد. در این مجامع مهرنوش موسوی به نمایندگان کنگره و کنفرانس گفت که میتوانند به او اعتماد کنند. به تعهدات خود و به موازین و مقررات حزب پایبند خواهد بود و مانند همه ما بحث های خود را از طریق مجاری حزبی به پیش خواهد برد. نمایندگان کنگره اول حزب و شرکت کنندگان در کنفرانس تشکیلات خارج کشور حزب علیرغم رفتار غیر مسئولانه ایشان قبل از کنگره اول باوجود آگاهی از نزدیکی ایشان با سیستم فکری حزب کمونیست کارگری، تصمیم گرفتند يک بار دیگر به ایشان اعتماد کنند و مهرنوش موسوی را به عضویت در کمیته مرکزی و در کمیته خارج کشور انتخاب کردند. اما مهرنوش موسوی به تعهد خود پایبند نماند. او برای هیچیک از کسانی که در کنگره اول به ایشان رای داده بودند، برای هیچیک از  کسانیکه در کنفرانس خارج کشور به ایشان رای داده بودند و برای هیچیک از اعضای هم کمیته ای خود در کمیته مرکزی و در کمیته خارج کشور که به ایشان اعتماد کرده بودند حداقلی از احترام قائل نشد و نقطه نظرات خود را در هیچیک از مراجع حزبی که امکان دسترسی به آنها را داشت مطرح نکرد و در کنگره دوم حزب هم که همینيک ماه پیش به آن دعوت شده بودند شرکت نکرد. او حتی برای خود و رفقای تا کنونی اش آنقدر احترام قائل نشد که از حزبی که اینقدر با آن اختلاف دارد کناره گیری کند. برعکس ایشان به کمپین کثیف حزب کمونیست کارگری علیه حزب حکمتیست پیوست. ما برای دفاع از سلامت سیاسی حزب مجبور به اخراج ایشان شدیم. 

مهرنوش موسوی با انتشار اسناد داخلی حزب ما که بنا به موقعیت تشکیلاتی خود به آنها دسترسی داشته است، اعلام میکند که اگر فردا عضو هر حزب و هر جمعیت و گروهی شود شایسته اعتماد نیست. با بروز اختلاف با آن حزب، جمعیت يا گروه، اسناد و اطلاعاتی که در اختیار او قرار گرفته است را منتشر خواهد کرد. اعلام میکند که به هیچ قول و تعهد خود پایبند نیست و فاقد حداقلی از فرهنگ سیاسی است. چنین کسی شایسته هیچ اعتماد سیاسی و شخصی نیست. این توصیه نامه ای است که ایشان با خود از این حزب میبرند.

اما سقوط مهرنوش موسوی بخشی از سقوط حزب کمونیست کارگری است. با این سیستم قرار است فردا برای نشان دادن حقانیت سیاسی خود چه اطلاعاتی را رو کنند؟ آیا تصور اینکه وارد شدن به هرگونه مناسبات سیاسی با این حزب، چه فردی و چه سازمانی، مستلزم قبول چه مخاطراتی است، دشوار است؟

روشن است که اگر کسی در اعضا حزب کمونیست کارگری همین روش مهرنوش موسوی را در پیش گیرد و اسناد داخلی آن حزب را منتشر کند، این حزب با او همان رفتار و برخورد را میکند که با همه کرده است: با برچسب جنگ سردی و ضد کمونیست و مشکوک و غیره به استقبال او میرود و دچار تناقضی هم نیست. عدم تناقض ناشی از آن است که این سنت سیاسی برای خود حقوق ویژه قائل است. از نظر این سنت هر کس که با آنها است حق دارد به نام انقلاب و منفعت پرولتاریا هر نوع حق کشی، دروغ گوئی و حرمت شکنی را انجام دهد و هر کس که با آنها نیست کافر و “مهدورالدم” است و میشود با او هر رفتاری را کرد.

این سیستم شناخته شده نسبیت سیاسی است. مطابق این رویکرد حقوق فرد بستگی به درجه دوری و نزدیکی سیاسی آن فرد با حزب کمونیست کارگری دارد. ما هنگام جدائی از حزب کمونیست کارگری و اتفاقا در رابطه با برخورد ناعادلانه رهبری این حزب با مهرنوش موسوی، انگشت روی نسبیت سیاسی اینها گذاشتیم.  و گفتیم که نسبیت سیاسی درست مانند نسبیت فرهنگی يک رویکرد ارتجاعی است. توضیح دادیم که این “حق بجانبی انقلابی” که در آن فرد يا حزب به نام منافع انقلاب يا طبقه کارگر به خود اجازه هر نوع حق کشی “انقلابی” را میدهد تاریخا جزئی از سیستم فکری پوپولیستی بوده است و مبنای ارزشی پدیده هائی عمومی تر بورژوا فاشیستی مانند پول پوت و استالین و هیتلر و جرج بوش و تونی بلر است. این تذکر ما در آن زمان طبیعتا برچسب “جنگ سردی” و “ضد کمونیستی” گرفت.

اما این سقوط ، سقوط فردی يا خصلتی و اخلاقی نیست. اینها در شرایط دیگری رفتار دیگری داشته اند. سقوط سیاسی و اخلاقی اینها انعکاس بن بست سنت سیاسی ای است که به آن تعلق دارند. وعده های پوپولیستی سرنگونی جمهوری اسلامی و انقلاب سوسیالیسم با نیروی همین جنبش با همین پرچم موجود توخالی از کار در آمد. سنت اینها در مقابل جمهوری اسلامی شکست خورد. این جنبش دارد از درون فرو میریزد و همراه با آن سقوط در همه ابعاد سیاسی و اخلاقی آزاد اعلام میشود.

برای کسانی که با مکانیسم فکری پوپولیسم و حزب کمونیست کارگری آشنا هستند روشن است که چنین رفتاری همیشه علامت بحران داخلی این جریانات و تلاش برای منحرف کردن توجه تشکیلات شان به دشمنان موهومی در بیرون است. ياد آوری میکنیم که سال گذشته هنگامی که حزب کمونیست کارگری فراخوان ترک صفوف ما – آن زمان به اتهام طرفداری از حزب الله- را صادر کرد، گفتیم که مسئله حزب کمونیست کارگری ما نیستیم. خودشان هستند. گفتیم این حزب بحران دارد و فحاشی به ما مراسم “برائت از مشرکین” برای به خط کردن مخالفین درونی است. و همینطور بود. حزب کمونیست کارگری آبستن يک انشعاب جدید بود. امروز هم مهرنوش موسوی و “افشاگری های” دست اول دارد دشمن موهومی را مقابل تشکیلات شان میگذارد تا به آنها به قبولاند که در سنت شکست خورده خود تردید نکنند و قرار است نشان دهد که رهبری حزب کمونیست کارگری چه اعجوبه با درایتی است!

حزب کمونیست کارگری و مهرنوش موسوی حق دارند از نظر سیاسی و اخلاق سیاسی تا هر جا که میخواهند سقوط کنند. اما سوال این است که آیا این گونه احزاب و این گونه شخصیت ها در صف کسانی که میخواهد مانع تسری این سقوط سیاسی به کل جامعه شود جائی دارند؟ آیا نباید آگاهانه تصمیم گرفت که نه تنها در مقابل این نوع کارها بلکه در مقابل این احزاب و این شخصیت ها ایستاد؟ محکوم کردن کافی نیست! این جریانات و این افراد باید ایزوله شوند. بیمار و بیماری باید قرنطینه شوند.

حزب کمونیست کارگری – حکمتیست

۳۰ اکتبر ۲۰۰۷