پلنوم ها مقالات

قطعنامه در باره اوضاع سیاسی ایران، مؤلفه های جدید و خط مشی حزب کمونیست کارگری – حکمتیست مصوب پلنوم ۵۱ حزب

قطعنامه در باره اوضاع سیاسی ایران،
مؤلفه های جدید و خط مشی حزب کمونیست کارگری – حکمتیست
مصوب پلنوم ۵۱ حزب
در ماه مارس ٢٠٢٥ کنگره یازدهم حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست طی قطعنامه مصوب خود تبیین جامعی از تحولات سیاسی ایران و روندهای جاری ارائه کرد. خط مشی سیاسی و تاکتیکی و عملی حزب را تدقیق و تصویب کرد. پلنوم ٥١ حزب بار دیگر بر مبانی سیاسی و عملی سند اوضاع سیاسی مصوب کنگره یازدهم تأکید میکند. درعین حال پلنوم ٥١ مؤلفه های جدید اوضاع سیاسی را مورد بررسی قرار داد.
مؤلفه های جدید اوضاع سیاسی ایران
١- تحولات دو ساله اخیر خاورمیانه، به دنبال حمله تروریستی ٧ اکتبر ٢٠٢٣ و سپس جنگ و نسل کشی اسرائیل، تأثیرات تعیین کننده ای بر موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه و روند تحولات ایران داشته است. “محور مقاومت” جمهوری اسلامی متحمل ضربات سنگین سیاسی، نظامی و شکست شد. تناسب قوای نظامی به نفع تروریسم دولتی اسرائیل-آمریکا و تمامأ به ضرر جمهوری اسلامی و نیروهای تروریستی نیابتی اش چرخید. در این شرایط با حمله نظامی اسرائیل و آمریکا جنگ دوازده روزه در ایران اتفاق افتاد.
٢- جنگ دولتهای تروریستی، جنگی ارتجاعی و ضد فضای انقلابی و اعتراضی جامعه علیه جمهوری اسلامی بود. این جنگ اگر از یکسو ضربات نظامی سنگینی به جمهوری اسلامی وارد کرد و ضعف و زبونی این رژیم را برملا کرد، از سوی دیگر به ناامنی عمومی، تلفات انسانی از غیر نظامیان و مردم بیدفاع، قیچی کردن کامل مبارزات کارگری و توده ای منجر شد.
٣- جمهوری اسلامی از تبعات جنگ به مثابه فرصتی برای تشدید اختناق و استبداد و دستگیریهای وسیع و راه انداختن موج اعدامها و تعرض معیشتی بهره گرفت. مصائب این جنگ هنوز بر شرایط کار و زندگی مردم سنگینی میکند. در این دوره و بیش از پیش بحرانهای همیشگی و همه جانبه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ایدئولوژیکی، اجتماعی و زیست محیطی تشدید شده است. رژیم اسلامی تبعات ناهنجار این اوضاع را بر زندگی مردم سرشکن کرده است. معضلات همیشگی و از قبل موجود مانند؛ فقر، گرانی، گرسنگی، تورم، بیکاری، بی مسکنی، قطع آب و برق تشدید شدند و اداره زندگی روزانه را بشدت سخت و غیرقابل تحمل کرده است. جمهوری جنایتکار اسلامی و طبقه سرمایه دار ایران، نه فقط جوابی به این مسائل اساسی ندارد بلکه در پی تشدید شرایط فلاکتبار مردم است.
٤- فعال شدن مکانیسم ماشه و کارکرد گسترده تر تحریمهای اقتصادی به عنوان سلاح کشتار جمعی انسانها، به نحو ترسناکی همه ابعاد زندگی جامعه ٩٠ میلیونی ایران را با خطر قحطی و گرسنگی و مرگ و میر انبوه انسانها روبرو کرده است. به علاوه فعال کردن دوباره مکانیسم ماشه تنها به ابعاد تحریم و تخریب اقتصادی محدود نیست. این رویداد اقدامی در مسیر هموار کردن شرایط برای تحمیل جنگ مجدد توسط اسرائیل – آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی قلمداد میشود.
۵- وقوع جنگ بویژه با کشدار شدن آن و قیچی کردن مردم از سیاست، به حضور جریانات ارتجاعی ضد جامعه اعم از اسلامی، فرقەای، ملی و قومی و بورژوایی پرو جنگ و از سوی دیگر ناسیونالیسم طرفدار رژیم اسلامی زمینه میدهد و جامعه را با مخاطره فروپاشی و سناریوی سیاە تهدید میکند. جنگ، نیروهای سناریوی سیاهی و جنگ طلب را بمیدان میکشد، جریاناتی کە نزدیک شدن به قدرت را با صراحت و بیشرمی تمام به حمله نظامی آمریکا و اسرائیل و موئتلفین غربی گره زدند.
۶- در این دوره صف دوستان و دشمنان مردم بیش از پیش شفافتر و عیانتر ترسیم شد. اپوزیسیون بورژوایی راست و پروغربی که همواره به سیاستهای جنایتکارانه تحریم و یا جنگ آمریکا و غرب و اسرائیل امید بسته اند، در جریان جنگ ویرانگر دوازده روزه به عنوان هواداران ارتش اسرائیل آماده خدمت بودند. سلطنت طلبان و مشروطه طلبان و جمهوریخواهان پروغربی، مجاهدین خلق و ناسیونالیستهای متفرقه در سراسر ایران و فدرالیستهای قومی کردستان، درست نقطه مقابل منافع مردم و عکس العمل توده مردم علیه جنگ، نه تنها مبلغ جنگ جنایتکارانه اسرائیل – آمریکا بودند، بلکه با تمام امکاناتشان آماده همکاری با تروریسم دولتی اسرائیل – آمریکا شدند. این جریانات بار دیگر ماهیت ضد مردمی سیاستهای خود را به نمایش گذاشتند. آنها بدرجات متفاوت وقوع جنگ و ویرانی و از بین رفتن شیرازه زندگی و جامعه را مسیر تکیه زدن خود به قدرت از بالای سر مردم زیر سایه ترامپ – نتانیاهو میدیدند. برخی نیروهای چپ مانند حزب کمونیست کارگری ایران نیز غیر مسئولانه جنگ را فرصتی برای سرنگونی تلقی کردند. بخشی دیگر از نیروهای ناسیونالیست و حاشیه حکومتی نیز در دفاع از جمهوری اسلامی سنگ تمام گذاشتند. ناسیونالیسم ضد امپریالیستی بستر این دیدگاه است که نیروهای متعدد پرو سوویت سابق و روسوفیل فعلی، محور مقاومتی های طرفدار جناح راست تا هواداران پان ایرانیست و ناسیونالیست دوآتشه، در این کشمکش کنار جمهوری اسلامی ایستادند.
۷- در همین دوره سخت، واقعیت پایه ای تر و امید بخش جنب و جوش مبارزاتی بخشهای متنوع و معترض است. علیرغم وقفه کوتاه مدت تحمیل شده در دوره جنگ دوازده روزه و مدت کوتاهی بعد از آن، جنبش کارگری سرزنده با اعتصابات و اعتراضات سازمانیافته بمیدان آمد. هر گوشه جامعه مملو از اعتراض و صدای خفه شده است. از کشاورز و حاشیه نشین تا دستفروش و کولبر، از کارگر مراکز صنعتی مهم ایران تا کارخانه های متوسط و کوچک، از کارکنان بخشهای خدماتی و ترانسپورت تا پرستاران در مراکز درمانی و معلم و فرهنگی در محیط آموزشی، از جنبشهای اجتماعی رادیکال، همچون جنبش آزادی زن، جنبش نسل جدید و اعتراضات دانشجویان، در کنار اعتراضات هفتگی نفتگران و بازنشستگان و زندانیان، همه نان و آزادی و رفاه و آینده میخواهند. این پایه بزرگ اجتماعی بالقوه سوسیالیسم است که جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار داده است. در جنگ برسر نفی حجاب اسلامی، جمهوری اسلامی شکست را پذیرفت و یک ستون ایدئولوژیک و هویتی حکومت فروریخت. جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی حق طلبانه جاری در شرایط دست و پنجه نرم کردن با سرکوبگری و تهدیدات جمهوری اسلامی و مقابله با موانع بزرگ ناشی از تحریمها و خطر جنگ مجدد، راه خود را برای تضعیف و تعیین تکلیف قطعی با جمهوری اسلامی باز میکنند.
۸- اکنون و بیش از هر دوره ای جمهوری اسلامی از هر سو تحت فشار است. در معادلات بالائیها و در کشمکش با اسرائیل و آمریکا در دوراهی تسلیم یا جنگ قرار گرفته است. این روند به هرسو بچرخد، نتیجه اش تضعیف و بن بست هرچه بیشتر جمهوری اسلامی است. در جامعه با انزجار عمیق اکثریت کارگران، زنان، نسل جوان و مردم معترض روبرو است. این پدیده فشار اساسی بر جمهوری اسلامی است. به میدان آمدن دوباره خیزش انقلابی با پلاتفرم سرنگونی کابوس سران جمهوری اسلامی است.
جابجایی قدرت: روندها و احتمالات مختلف
کشمکش جاری در صحنه سیاسی ایران، جدالی برسر قدرت سیاسی است. در این چارچوب و به طور کلی دو روند اصلی متصور و مطرح است. الف: روند ارتجاعی جابجایی قدرت از بالای سر مردم و علیه مردم. ب: روند انقلابی متکی به اراده آگاهانه طبقه کارگر و مردم برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی.
الف: بی تردید، دولتهای آمریکا- اسرئیل و هم پیمانان آنها طبق اهداف قدیمی تر و اکنون بنا به نقشه ارتجاعی “خاورمیانه بزرگ” به دنبال تغییرات از بالا در ساختار قدرت حکومتی ایران هستند. تحریمهای اقتصادی و فشار حداکثری و تهدیدات جنگی و خطر جنگ مجدد و به بازی گرفتن جریانات دست راستی اپوزیسیون بورژوایی ایران، ابزارهای فشار آنها برای ایجاد تغییرات در ساختار قدرت سیاسی ایران منطبق با اهداف جهانی، منطقه ای آمریکا و اسرائیل است. براین اساس آلترناتیوهای مختلف از جمله تغییر از درون رژیم، تحمیل جنگ و سناریوی سیاه، آلترناتیوسازی و پروژه های ضد مردمی دیگر را در آستین دارند. فصل مشترک این آلترناتیوهای ارتجاعی، بی اراده کردن مردم و تقابل با آلترناتیو آزادیخواهانه و انقلابی تحولات در جامعه و در راستای تحمیل حاکمیت بورژوایی و استبدادی چه در فرمت اسلامی و یا ملی و ناسیونالیستی است.
ب: روند انقلابی متکی به اراده آگاهانه طبقه کارگر و مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی حاصل چند دهه مبارزه بیوقفه جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی رادیکال در جامعه است. روندی که قدم به قدم و نبردکنان برای سرنگونی متکی به اراده آگاهانه و سازمانیافته کارگران و مردم نیرو گرد آورده است. خیزشهای انقلابی دی ماه ٩٦، آبان ٩٨ و شهریور ١٤٠١، هزاران اعتصاب و اعتراضات کارگری و توده‌ای را در کارنامه خود دارد. با شفافیت علیه سلاح کشتار جمعی تحریم اقتصادی و یا جنگ ارتجاعی دولتها برای جابجایی قدرت در ایران موضع گرفته است. تقویت و قدرتمند کردن این روند تضمین کننده رهایی مردم ایران از حاکمیت سرمایه داری و جمهوری اسلامی و ناکام کردن سناریوهای بورژوایی و سیاه جابجایی قدرت از بالای سر مردم است.
تحولات پیش رو و خط مشی حزب حکمتیست
حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست، با افق و سیاست سوسیالیستی، حزب سازمانده انقلاب کارگری برای ساقط کردن حاکمیت سرمایه و تغییر نظم موجود و نیروی فعاله تقویت روند انقلابی و جنبش سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. درعین حال به عنوان حزب کمونیستی و انقلابی خود را موظف به پاسخگویی نیازهای مبارزه سیاسی در همه روندهای سیاسی (مساعد و نامساعد) میداند.
خط مشی تاکتیکی و چه باید کرد حزب در دوره کنونی
١- مبارزه مستقیم برای قدرت سیاسی، ظاهر شدن بمثابه حزب انقلاب کارگری و دولت آلترتانیو کارگری و شورایی. ابراز وجود به عنوان پرچمدار جنبش سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی.
٢- تجدید سازمان حزب بر اساس نیازهای دوره انقلابی. حزبی برای مبارزه علنی و مخفی در شرایط جدید.
۳- سازماندهی در محلات، ایجاد و تقویت شبکه های مبارزاتی در محلات با هدف دخالتگری مؤثر، بیرون کردن جمهوری اسلامی از محیط زندگی و کنترل محلات با ارگانهای انقلابی و شورایی و توده ای.
۴- تمرکز اساسی و ویژه تر سیاسی و عملی حزب در جنبش کارگری و جنبش آزادی زن.
۵- تمرکز روی ایجاد شوراها در جنبش کارگری و شکل دادن به یک جنبش شورائی کارگری بمثابه یک رکن قیام کارگری. تلاش برای ایجاد ارگانهای اعمال اراده مستقیم در سطوح مختلف، در محلات و شهرهای هدف. بدست دادن سیمای سازمان شورائی جامعه، ساختمان شوراها و فدراسیونهای شوراهای کارگری؛ شوراهای محلات و شهرها، شوراها بمثابه آلترناتیو پارلمان و قدرت مستقیم توده‌ای. ایجاد مراکز قدرت دوفاکتوی شوراها.
۶- تحکیم و تقویت همکاری با شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست سراسری و در سطح کردستان برای بمیدان کشیدن آلترناتیو شورایی و کارگری.
۷- تقویت دسترسی به جامعه و ایجاد رسانه های آلترناتیو و مدرنیزه و حرفه ای کردن کار تبلیغاتی.
۸- پاسخ به نیازها و ملزومات تشکیلاتی حضور قدرتمند حزب در سیاست.
حزب در صورت وقوع جنگ ارتجاعی بر وظایف ویژه زیر تأکید اساسی دارد:
الف – آگاهگری در مورد ماهیت جنگ ارتجاعی
در تقابل با پروپاگاند دروغین و فریبکارانه و خرافی سردمداران و طرفین درگیر جنگ جنایتکارانه، رد ادعاهای پوچ “کمک به مردم ایران برای عبور از رژیم” توسط دولتهای جنایتکار اسرائیل و آمریکا و رسانه هایشان. خنثی کردن پروپاگاند ناسیونالیستی “دفاع از مردم و میهن و نظام” جمهوری اسلامی. مقابله با جریانات چپ و راست “محور مقاومت” مدافع جمهوری اسلامی. آگاهگری علیه تحمیل سناریوی سیاه. مقابله با “آلترناتیو تراشی قلابی دست راستی” و افشا کردن اپوزیسیون راست و بورژوائی.
ب- سازمانگری و ایجاد نهادهای همیاری مردم
در شرایط سخت و جنگی باید سازمانیافته عمل کرد. برای مقابله با مصائب تحمیلی جنگ به نیروی متحد و متشکل باید متکی شد. برای یاری رسانی مردم به هم، شبکه ها و کمیته ها و نهادهای همیاری را در هر محله و شهر و محل کار و زیست سازمان داد. با اتکا به نهادهای همیاری مردمی، نیازمندیها و مایحتاج روزمره را برای مردم محله و شهر و منطقه صدمه دیده جنگی تأمین کرد. اسکان آوارگان جنگی و رسیدگی به معالجه زخمی ها و صدمه دیدگان از وظایف مهم نهادهای همیاری مردمی است.
ج- ایجاد واحدهای تأمین امنیت مردم
در شرایط جنگ، گسترش ناامنی در جامعه، در سطح شهر و محله و در اماکن و محل زیست مردم از پدیده های آزار دهنده است. نیروی نظامی و سرکوبگر جمهوری اسلامی خود سرمنشأ و تشدید کننده ناامنی هستند. مبتکرانه واحدهای تأمین امنیت مردم، واحدهای دفاع از خود را هرجا که ضرورت دارد، در محله و شهر و محل کار و هر منطقه ایجاد کرد. جوانان متعهد و پرشور ستون محکم واحدهای دفاع از امنیت مردم هستند.
د- به دست گرفتن اداره امور و کنترل اوضاع
گسترش جنگ احتمالأ به سست شدن و به از دست رفتن کنترل جمهوری اسلامی و نیروهای نظامی و اداری آن بر اوضاع منجر میشود. خلاء اداره امور و حاکمیت در مناطق و شهرهایی عملأ به وجود می‌آید. در آن شرایط برای جلوگیری از به هم خوردن شیرازه اداره امور و روال طبیعی زندگی مردم در شهر و محله و منطقه، ارگانهای اعمال اراده مردم با دخالت مستقیم شهروندان را باید سازمان داد. در آن شرایط هم سازماندهی شوراها وهم عملی کردن اداره جامعه توسط شوراها به امر ضروری و واقعی روز بدل میشود. فراخوان ما اینست که هر خلأ قدرت را با قدرت مستقیم و توده ای پر کنیم. شورا و ارگان انقلابی اعمال اراده مستقیم کوتاهترین و موثرترین راه است. شوراها امروز ارگان مبارزه انقلابی علیه جمهوری اسلامی و در فردای پایان دادن به حاکمیت جمهوری اسلامی، ارگانهای اعمال اراده و حاکمیت کارگری و توده ای هستند.
اکتبر ۲۰۲۵