گذشته ، حال و آینده در حزب حکمتیست
نادر استاد
پس از انتشار علنی پلاتفرم سیاسی عملی هیأت دائم دفتر سیاسی و قرار گرفتن در دستور کار کمیته ها و تشکیلاتها , اختلافات حزب به فازدیگری وارد و خارخ شدن از آن را با مشکل مواجه کرد.
در حقیقت جدا از محتوای آن قرائنی از تصفیه حسابها را هم میتواند در بر داشته باشد . با علم به این واقعیت میبایست تاکید داشت که محتوای پلاتفرم مد نظر نیست بلکه زمان و نحوه اجرای آنست که حائز اهمیت و توجه همگان را به خود جلب نموده است.
فرایند ظهور چنین پلاتفرمی در زمانی خاص و تعیین کننده فاکتورهای بسیاری را به همراه دارد که بعضا رفقای مخالف پلاتفرم و رفقای موافقی که ظهورعینی آن را هم تصدیق میکنند از زوایای مختلف به آن پرداخته اند ولی آیا تمامی موضوع به این خلاصه میشود؟ به یقین اینچنین نیست, چون رفقای موافق در تلاشند تا با عبور از نابسامانیهای بوجود آمده با فراغ خاطر به نتیجه دلخواه برسند ، ولی آیا ممکن است؟ کدام نتیجه ؟
اگر به تاریخ نه چندان نا آشنای پس از درگذشت زنده یاد منصور حکمت بنگریم حزب کمونیست کارگری وقت با چنین مشکلی روبرو بود، فاکتوری که در آن زمان باعث جدائی شد دقیقا در زمان حال هم خودنمائی میکند و آن فاکتور رهبریست.
نبود رهبرئی که بتواند در کالیبر مورد نیاز حزب به مسائل مختلف پیش آمده پاسخ مناسب دهد و کلیت حزب را نمایندگی کند( نه بخشی از حزب ) مهمترین فاکتور برای دامن زدن به اختلافات بوده تا جائیکه حزب کمونیست کارگری وقت را به دو بخش عمده تقسیم نمود . بخشی با تزهای حمید تقوائی تفسیری دگر به طبقه کارگر بخشید و بخشی دیگر با تزهای بنیادی کورش مدرسی خواستار استقلال طبقه کارگر برای مبارزات جاری شد.
تمامی رفقائی که امروز با مشکل پیش آمده دست به گریبانند آن تاریخ را پشت سر گذاشته و به خاطر دارند.
عروج جنبش سبز و موضع گیریهای دو حزب عینیت کاملتری به این دو بخشید . حزب حکمتیست بر پایه مباحث بنیادین منصور حکمت بدنبال سازماندهی مستقل طبقه کارگر و حزب حککا با تزهای حمید تقوائی کار را به جائی رساند که از بهر شرکت در تجمعات اعتراضی سبز حاضر به برافراشتن پرچم سرخشان در پستوی حیاط خلوت خانه شدند (از سخنرانی حمید تقوائی کانادا)
عبور از بنیادهای بجا مانده منصور حکمت برای مبارزات طبقه کارگر باعث گشت تا حزب حککا برای رسیدن به هدف در بسیاری ازجهات گوی سبقت را از اکثریتیها هم بروباید.
متاسفانه حزب حکمتیست امروز با همان مشکل روبروست . پس از کنگره چهار خلا واقعی در حزب بوجود آمد آنهم خلا رهبرئی که بتواند در کالیبرهای مختلف تمامییت حزب و بنیادهای فکری که حزب حکمتیست بر دوش آن سوار است را نمایندگی کند ، خلائی که توانست مخالفین حزب را شادمان سازد.
دو فاکتور رهبری و عبور از بنیادهای منصور حکمت حزب حککا را تا قهقرا به پیش برد . متاسفانه آینده ای که میتواند برای رفقای خواستار تغییر ریل در حزب حکمتیست به شمار آید.
– نبود رهبرئی که تمامیت حزب را نمایندگی کند.
– عبور از بنیادهائیکه حزب حکمتیست با آن بنا شده.
رفقا متاسفانه نشانه هائیکه از احزاب مختلف مشاهده میشود نماینگر این واقعیت است .
امیدوارم با تاملی بیش از پیش و به دور از علائق شخصی به مسئله نگاه کنیم.