بخش ویژه

کمپین علیه تحریم‌ها وفضای جنگی ؛ تحریمهای اقتصادی و فضای جنگی، تحمیل تباهی بیشتر به جامعه و کمک به جمهوری اسلامی

کمونیست هفتگی: به دنبال بی نتیجه ماندن مذاکرات “هسته ای” ایران و گروه ٥+١ در مسکو تهدید و فضای جنگی از سوی طرف های درگیر مجددا بالا گرفته است. فرماندهان دست اول و دست دوم جمهوری اسلامی از توانائی نظامی و برد موثر موشک هایشان میگویند. مسکو ناوگان نظامی به سوی سوریه راه انداخته است، هواپیمای ترکیه توسط سوریه سرنگون می شود و ترکیه اعلام کرده است در صورت تکرار پاسخ نظامی خواهد داد، بدین ترتیب در کنار تشدید بحرانهای اقتصادی علیه ایران و همچنین تشدید بحران سوریه فضای منطقه را بیش از پیش نظامی کرده اند. آیا خطر شروع جنگ

سلام زیجی: پیش بینی وقوع حتمی شروع جنگ ساده نیست. اما از آنجا که انگشت دولتهایی روی ماشه قرار دارد که همه تاریخ و موجودیتشان با جنگ و کشتار و ویرانگری و انهدام و تخریب مردم بنا شده است وجود نگرانی جدی از شروع و تحمیل یک جنگ ویرانگر از طرف دولتهای درگیر در این کشمکش یک نگرانی واقعی و زمینی است.

دولتها و سرمایه داران که خود تا غرغره در بحران اقتصادی فرورفته اند، دولتهایی که منافع”ابر قدرتی” شان، “نظم نوین” جهانی شان، با مخاطره و کشمکش بر سر تقسیم مجدد قدرت روبرو شده است دست به هر اقدام و ترفندی میبرند که از مجرای آن معضلات جهانی خود را حل و فصل کنند. از سوی دیگر حکومت اسلامی ایران که خود دست ساخت همین غربی ها بود بیش از سی سال است با بحران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دست وپنجه نرم میکند و امروز در تحولات اخیر در خاورمیانه خود را تضعیف شده تر ارزیابی میکند و در صدد عبور از آن بحرانها و مشکلات داخلی و خارجی است. جمهوری اسلامی امروز به هر چیزی چنگ میزند که بتواند موقعیت کشوری و منطقه ای خود را حفظ کند، برای دستیابی به این هدف از هیچ جنایت و جنگی ابا ندارد، اگر در مقابل تهدیدات امروز اسرائیل و امریکا و غرب، فعلا خود راسا شروع کننده جنگ هم نباشد زیاد هم نگران شروع آن از جانب دیگران هم نیست. در نتیجه ممکن است دست به هر جنایت و جنگی بزنند تا در پرتو آن چه دفاعی و چه تعرضی بخشهایی از اهداف و منافع خود را بدست بیاورند.،دست بردن به هر شکلی از جنایت و جنگ از سوی اینها غیر منتظره نیست.

بهانه کردن مسائل “هسته ای”، حقوق بشر”، “استقلال ملی”،”اسلام”، وغیره پوچ و دروغ است. مسئله بر سر کشمکش بنیادی تر بین ‌قطب های مختلف بورژوازی و پرچمهای سیاسی ارتجاعی و آدمکش در جهان امروز است. این کشمکش اکنون از دریچه ایران و سوریه و منطقه “نفت خیز” و “هسته ای” خاورمیانه دارد دنبال میشود و به سکویی برای منازعه دولتهای بورژوازی و امپریالیستی درگیر در منازعه تبدیل شده است. آنچه که مهم است ضمن دیدن واقعیات اهداف پشت پرده ادعاهای طرفین درگیر توجه جدی به مابه ازا اجتماعی و به شدت زیان آور این کشکمش ها و قلدری های نظامی و تحریمهای اقتصادی بر جامعه و مدنیت آن و روند مبازاتی و نارضایتی عمیق که نسبت به چنین حکومت هایی که هست میباشد. اینها بدون اینکه هنوز موشک و بمپ ناپالم را بر سر مردم فرود آورده باشند با حفظ و تداوم فضای جنگی و تحریم اقتصادی و مسلح کردن دستجات مرتجع طرفدار خود عملا این جنگ را شروع کرده اند. در نتیجه مقابله با آن و مستقل از اینکه آیا جنگ شروع میشود یا نه همین امروز در مقابل اشکال دیگری از جنگ ضد انسانی که شروع کرده اند باید مقاومت شکل بگیرد و آن را پس زد.

کمونیست: همزمان با گرمتر شدن فضای جنگی از امروز و تا دو روز دیگر دامنه تحریم های اقتصادی علیه ایران از جمله “تحریم نفت” بیشتر میشود. آیا شروع این دور دوم از تحریم ها میتواند جمهوری اسلامی را در مقابل غرب به زانو در آورد؟ مخاطرات آن برای مردم ایران چه خواهد بود؟ در ضمن در میان اپوزیسیون از چپ بورژوایی تا ناسیونالیسم پرو غرب و سلطنت طلب بحث از تحریم هوشمند میکنند، آیا شما تفکیکی برای محاصره‌ هوشمند و غیر هوشمند قائل هستید؟

سلام زیجی: ازهمین “هوشمند” شروع کنم. به نظرمن ادعا و یا همسوئی با “تحریم هوشمند” بیان خجولانه و شرم آور نیروهایی است در دفاع از تحریم اقتصادی جامعه و بی مسئولیتی آنها رادر قبال عواقب و جنایتی که دقیقا همین تحریم “هوشمند”اقتصادی به کارگران، کودکان و جامعه تحمیل کرده است بر ملا میکند. این جریانات اپوزیسیون بی ربط به مبارزه آزادیخواهانه جامعه و مبارزه کارگر و زن و جوان علیه جمهوری اسلامی هستند. مخالف سرنگونی جمهوری اسلامی بدست مردم و انقلاب طبقه کارگر و آزادیخواهان هستند. هر کدام بنا به منافع فرقه و سنت و پرچم خود عملا در مسیر اهدافی قرار گرفته و میگیرند که غرب به بهانه هسته ای دارد دنبال میکند. اینها در وقوع سناریوی سیاه احتمالی آتی در ایران از راه تحریم و جنگ خود را ذینفع میدانند. اینها یا “سرنگون طلبند” و یا “اصلاح طلب” و “خشونت گریز” اما ضد هر نوع سرنگونی انقلابی و طرفدار خشن ترین خشونت علیه کودک و کارگر و تهیدستان به وسیله تحریم “هوشمند” میباشند. این جریانات به اندازه خود غرب و جمهوری اسلامی از روش سرنگونی که با آگاهی، تشکل، قدرت و انقلاب کارگر و زن و جوان و آزادیخواه متکی باشد نگرانند. اینها در جای گرمی نشسته اند و خود و خانواده شان را گرسنه حس نمیکنند، خطری متوجه شان نیست. اینها با ناهوشمندی تمام در ارابه “هوشمند” جنایتی قرار گرفته اند که اگر به سر انجام برسد نه تنها جمهوری اسلامی شکست نخواهد خورد بلکه بیش از پیش به گرسنه تر کردن دهها میلیون انسان و به کشتار میلیونها انسان دیگر منجر خواهد شد. در این روند اگر سناریوی اینها برنده شود به همت غرب و پول و سلاحش گروههایی مانند مجاهد و سلطنت طلب و قوم پرستان و چپ ملی وغیره نیز رشد میکنند و امکان کنترل شهر و تپه ای را خواهند داشت و همدوش با جمهوری اسلامی، که بدون تردید بر عکس رژیم سلطنتی به آسانی ذوب نمیشود، کل سناریوی وحشتناک و درد آور سناریوی سیاه و جنگ و گرسنگی و تباهی را در اقصی نقاط ایران حاکم میکنند. ما باید دست رد محکمی به سینه همه این “هوشمندان” بزنیم.

اما در مورد اصل سوال که آیا دور جدید تحریمها رژیم را به زانو در خواهد آورد یا نه؟ باید گفت اولا در مقابل کی زانو خواهد زد؟ در رابطه با مسئله “هسته ای” بنظرم جمهوری اسلامی ممکن است عقب نشینی های قابل قبولی بکند اما امکان کوتاه آمدن چشمگیری به نظرم صورت نخواهد گرفت. برای ما و طبقه کارگر و مردم زحمتکش ایران به شاهدی همه تاریخ محاصره های اقتصادی تاکنونی در دنیا و از جمله در عراق که فقط ٥٠٠ هزار کودک را قربانی خود کرد، و همچنین تجربه چند سال اخیر که محاصره اقتصادی علیه ایران اعمال شده است نه تنها این تحریمها رژیم ایران را به زانو درنمیآورد بلکه بر عکس آن را ‌‌هارتر، یکدست تر و حتی پولدارتر هم میکند. تحریم اقتصادی قبل از هر حکومتی کمر کارگر و محرومان جامعه را خواهد شکست. این حکومت دو برابر پولی که از راه تحریم نفت از دست داده از گرده طبقه ٣٠ میلیونی کارگر ایران گرفته است و بدست می آورد، از راه بازار قاچاق مواد مخدر “برادران سپاه” که سر به میلیونها دلار در روز میزند، از راه گشایش بازار وسیع تجارت و ثروت و دایر کردن هزارها شرکت که در عراق و لبنان و فلسطین و اخیرا به ترکیه نیز سرازیر شده است بدست می آورد. از راه میلیاردها دلار که هر تک نفر از سران رژیم و سپاه در اقصی نقاط دنیا سرمایه گذاری کرده اند بدست می آورد و از راه هزارها مراکز تن فروشی اسلامی مانند صیغه و دیگر مراکز و مساجد اسلامی اش و امام رضا یشان بدست می آورند.

ببینید فقط چند روز حقوق بخشی از افراد سپاه درهمین هفته عقب افتاده بود، فورا سرو صداش رفت تو مجلس و دولت و فورا اعلام شد حقوق ها”پرداخت شد” اما پول معوقه میلیونها کارگر سالها است “پرداخت” نمیشود.

هر جریان وفرد مسئولی اگر حتی به خود آمارهای جمهوری اسلامی هم متکی باشد متوجه میشود که محاصره اقتصادی در کنار سیاست ریاضت کشی خود سرمایه داری ایران چگونه بخش بسیار بزرگی از جامعه را به تباهی کشانده است و جمهوری اسلامی اتفاقا از آن سود میبرد، چگونه کارگران کرور کرور اخراج میشوند و چگونه حقوق معوقشان داده نمیشود. چگونه ١٠ میلیون انسان و از جمله کودکان به اعتیاد کشانده شده اند، چگونه زنان بیش از پیش تحت فشارند و چوبه های دار اعدامها و لیست کارگران و فعالین بازداشتی بالا میرود. این رژیم از قبل فضای جنگی و محاصره اقتصادی و “خطر دشمن” بیش از هر زمانی فضا را به جامعه تنگتر کرده ، مدارس و دانشگاه را اسلامی تر کرده، آموزش یک میلیونی طلبه پروری را شروع کرده، گرسنگان و بیکاران را اجیر میکند و در خدمت نیرویهای سرکوب قرار داده است. خود را یکدست تر و اوباش دوربرش را مسلح و آماده سرکوب و جنایت کرده است. آنهایی که با دیدن این حقایق تلخ میگویند رژیم به زانو در آمده و در تخیلات خود برای انقلاب و سرنگونی وغیره بر بستر این ویرانگری چرتکه می اندازند به شدت نامسئول و بی ربط به واقعیت زندگی مردم و روندهای که پیش میرود هستند. بی مسئولیتی عمیق خود را در قبال سر نوشت جامعه بر ملا میکنند. اینها تصویر و پروپاگاند غرب را به عنوان واقعیت در درک و فهم و درایت خود تبلور داده اند.

کمونیست: محاصره‌ اقتصادی عراق نمونه‌ بارزی از ابعاد دهشتناک کارکرد مخرب محاصره‌ اقتصادی بعنوان سلاح کشتار جمعی را بنمایش گذاشت که‌ حتی مادلین اولبرایت وزیر خارجه‌ وقت آمریکا به‌ مخرب بودن آن اذعان نموده‌ است. چرا علیرغم این هنوز جریاناتی در اپوزیسیون ایرانی خواهان اعمال آن هستند؟

سلام زیجی: به این دلیل ساده که این جریانات دنبال سناریوی سیاهی هستند که در عراق اتفاق افتاد. در عراق که اتفاقا باز بهانه “سلاح کشتار جمعی” بود، به همت اعمال بحران اقتصادی و بعد لشکرکشی و قلدری نظامی آمریکا و هیاهیوی پوچ و خونین “نظم نوین” جهانی بوش وبلر میلیونها انسان نابود شد. ما حصل آن به میدان آمدن و به قدرت رسیدن جریاناتی مانند علاوی، طالبان، بارزانی، مقتداصدر و جنبش های ارتجاعی شیعه و سنی که هر کدام خود صدام حسینی هستند،بود که همانند رژیم بعث میکشند و چپاول میکنند و کارگر و زن و آزادی و آرامش جامعه را تخریب کرده اند. اینها در چنین سناریویی بزرگترین سرمایه و ثروت را برای خود بدست آورده اند. هر یک در گوشه ای از عراق تروریسم و بمب و آدم ربائی و ماشین قتل و ترور راه انداخته اند. کل این وضعیت ماحصل همین سیاستهایی بود که امروز در ایران و به بهانه هسته ای دنبال میشود و میخواهند اجرا کنند. آتش و جنایتی که اگر در ایران به نقطه انفجار برسد شعله های آتش و دامنه آدمکشی آن هزار برابر عراق خواهد بود. در نتیجه جریاناتی که اشاره کردید خود بخشی از آن سناریو و پروژه غرب در به تباهی کشاندن کشورهای منطقه هستند. اینها جریانات مستاصل و ناتوانی هستند که رشد خود را در لجنزار تامین میکنند. محاصره اقتصادی و جنگ و سناریوی سیاه آن لجنزاری است که زمینه عروج و رشد این نوع ویروس ها را فراهم خواهد کرد.

کمونیست: میلیونها نفر از مردم ایران هیچ دل خوشی از این حکومت قرون وسطایی ندارند و بالغ بر سه‌ دهه‌ است که علیه‌ آن مبارزه‌ میکنند و قادر به‌ براندازی آن نبوده‌اند و بخشا و بویژه‌ اپوزیسیون راست امیدشان به‌ دول غربی است. راه‌ حل شما برای سرنگونی جمهوری اسلامی و آلترناتیو این رژیم چیست؟

سلام زیجی: راه حل ما سرنگونی کلیت این رژیم از کانال تداوم مبارزه طبقه کارگر و زنان و جوانان و به وسیله قیام توده ای با پرچم و هدف انقلابی و سوسیالیستی است. هم جمهوری اسلامی و هم سیاستهای دول غربی از جمله سیاست تحریم اقتصادی و فضا سازی نظامی شان همه علیه گسترش همین روندی است که ما دنبالش هستیم. نه گفتن به این رژیم همواره پرچم جنبش ما ،جنبش کمونیزم کارگری، و حزب کمونیست کارگری حکمتیست بوده و فکر میکنیم بر اساس اهداف و سیاستهایی که ما دنبال میکنیم راه و دریچه مناسبی است برای اتحاد طبقه کارگر و کل جنبش آزادیخواهانه حول آن سیاستها به منظور سرنگونی جمهوری اسلامی. از نظر ما هوشیاری طبقه کارگردر خصوص شرایط خطیر کنونی، مقابله اش با هر دوسوی این کشمکش، متشکل شدن حول مطالبات اقتصادی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی و سرمایه داران ایجاد صف مستقل و روشن بین طبقه در تحولات جاری در ایران، پیوستن هر چه بیشتر فعالین و پیشروان جنبش کارگری به آرمان و اهدافهای حزب ما تنها ضامن سرنگونی انقلابی این حکومت جنایتکار و همچنین پس زدن سناریوهای ارتجاعی امریکا و دیگر کشورهای غربی است. سناریوهایی که در هر دوره ای اتفاقا مستقیما در صدد خنثی کردن همین روند انقلابی وچپ و آزادیخواهانه در ایران بوده و هست. ما گسترش توده ای مبارزه و اتحاد طبقه کارگر، جنبش آزادی زن، جنبش خلاصی فرهنگی نسل جوان، تحزب کمونیستی گسترده طبقه کارگر، پیوستن و متشکل شدن در گارد آزادی و آماده شدن برای رویاروئی گسترده و فراهم کردن ملزومات انقلابی برای سرنگونی این رژیم را انسانی ترین، ممکن ترین و سر راست ترین مسیر میدانیم.

جامعه ایران دو نظام بورژوائی را تجربه کرده است، نظام سلطنتی و استبدادی پهلوی و پادشاهی که سال ٥٧ سرنگونش کردیم، و اکنون نظام بورژوا اسلامی، که می توانیم سرنگونش کنیم. در نتیجه آینده ایران نمیتواند مجددا بین پرچم ناسیونالیستی و ملی گرایی و اسلامی دست بدست شود، این دو پرچم خود الگوهای امریکا و غرب برای ایران بوده و هست. این سیکل و پرچمهای ارتجاعی باید کنار زده شوند. آزادی جامعه از دست جمهوری اسلامی، فقر، جنگ، نابرابری و استبداد دولتی و سیاسی در گرو عروج پرچم آزادیخواهانه و کمونیستی طبقه کارگر و حزب طبقه کارگر است. دست یابی به جمهوری سوسیالیستی است که میتواند برای همیشه به تاریخ و نقش و سرکوب و استبداد و جنایتهای هولناکی که آن دو سیستم به مردم ایران تحمیل کرده اند پایان بدهد و به یک جامعه آزاد، برابر، مرفه و خوشبخت رسید. جز این هر چه که اتفاق بیافتد سر سوزنی به نفع کارگر، زن، جوان و آزادی و برابری و رفاه همگانی تمام نخواهد شد.

کمونیست: جریاناتی به‌ اصطلاح از اپوزیسیون هستند و بر این باورند که‌ اگر جنگ اتفاق بیافتد برای نابودی متجاوز در کنار جمهوری اسلامی قرار میگیرند. نظر شما در این باره‌ چه‌ هست؟

سلام زیجی:اول گفتم که این کشمکش، کشمکش جناحهای مختلف سرمایه داران است، در نتیجه احزاب این کمپ نیز در دوران حاد شدن جناحها و دولتهای اصلی سرمایه هر کدام بنا به منافع و پرچم سیاسی خود در کنار یکی از طرفهای این کشمش قرارمیگیرند. در جنگ ایران و عراق هم چنین شد. حزب توده و فدائیان اکثریت کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتند. امروز از آنجا که جمهوری اسلامی بخشا پرچم ناسیونالیسم ایرانیگری را نیز نمایندگی کرده است از جمله ” تمامیت ارضی”، داستان خلیج فارس” ، “تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی”، “تمدن و فرهنگ ایرانی” حتی سیاست اقتصادی که امثال احمدی نژاد نمایندگی میکند و باب طبع جریانات بورژوا ناسیونالیست ایرانی اپوزسیون هم هست، ممکن است بخشهایی از اپوزسیون ناسیونالیسم ایرانی بعضا بخشی از ملی مذهبی هایی که هنوز یک پاشان تو جمهوری اسلامی است در کنار رژیم قرار بگیرند. بخش اپوزسیون سنتی قومی کرد و ترک و آذری نیز همچنان که میدانید همواره در کنار سناریوهای جنگی و اعمال تحریم های اقتصادی غرب قرار گرفته اند و امید و پرچم خود را به بمب ها و جنگنده های هوائی و ارتش امریکا و ناتو گره زده اند. از نظر من هر دو بخش این اپوزسیون سیاست و اهداف ارتجاعی طبقه خود را دنبال میکنند و هر دو در ضدیت با منافع کارگران و توده محروم و آزاده ایران عمل میکنند. اینها همانند خود جمهوری اسلامی و دولتمردان غربی دشمن طبقه کارگر و آزادی و سوسیالیسم هستند. هر نیرویی که چه در کنار جمهوری اسلامی و چه امریکا و ناتو قرار بگیرد از سوی مردم به عنوان دشمن خود محسوب خواهد شد و طرد میشوند.

کمونیست: اخیرا حزب حکمتیست بیانیه ای در دفاع از مدنیت جامعه و علیه تحریمهای اقتصادی و فضای جنگی صادر کرده است. توقعتان از جریانات سیاسی که‌ نسبت به‌ سرنوشت جامعه‌ احساس مسئولیت میکنند و نهادها و سازمانهای کارگری و فعالین کارگری در ایران و خارج کشور نسبت به‌ این بیانیه‌ چیست؟

سلام زیجی: برسميت شناختن عواقب تاکنونی فاجعه انسانی تحریمهای اقتصادی و همچنین نفش مخرب فضای جنگی که این هم به زیان جامعه و به نفع جمهوری اسلامی و سیاست دولتهای غربی تمام شده است، بنظر من يکی از شاخص های جدى بودن نيروهاى سياسى و محک صلاحيت رهبران و سالم بودن اهداف و سیاست هایشان در قبال سرنوشت جامعه است. اين بسيار حياتى است. همه ميدانند ما راجع به جامعه، طبقات، استثمار، انقلاب، آزادى، برابرى، سرنگونی جمهوری اسلامی و غيره چه ميگوئيم. اما در دوره ای که اکثریت مردم به طرف گرسنگی، کمبود دارو، و در قدم بعد با خطرمستقیم جنگ و بمب و نابودی میلیونها انسان روبرو میشویم، دیگر باید حول چنین امری همه نیروها و جریانات مسئول، همه قدرت طبقه کارگر و رهبرانش، همه توان و انرژی جنبش آزادیخواهی در داخل و خارج کشور بکار بیافتد، متحد گردد، و بسیج شد که جلو این جنایت عظیم و عقب گرد تاریخی را بگیریم. این به تعهدات اعلام شده، به اقدام مشترک و به پراتیک همه و از جمله حزب ما گره خورده است. آن کسی امروز نگران چنین اوضاعی نباشد، آن جریانی که با بی تفاوتی با این روند ضد انسانی برخورد میکند نباید و نمیتوان هرگز به آن اعتماد کرد و به قول و برنامه های “پلند پروازانه اش” برای فردای مردم ایران اهمیتی داد. بنظر من کمونيست ها و نیروها و شخصیتهایی که وظايف تاريخى و محک هاى تاريخى حرکت خويش را نشناسند کمونيست و آزادیخواه نيستند. سوال این است که ما و دیگر نیروهایی که انتظار از آنها میرود با ما همصدا شوند آیا مسئوليت خويش را در چنين اوضاعى میشناسيم و بر عهده میگیریم؟ امیدوارم چنین تلاش و تحرکی از سوی بیشتر جریانات و طبقه کارگر و مردم آزادیخواه به جریان بیافتد. اين مسئوليت ميتواند تلاش براى منتفى کردن اين دورنما باشد. علیه تاریکی و روند ضد انسانی و خطرناکی باشد که دارند تحمیل میکنند. بیانیه ما همچنان که در سر تیتر و محتوای آن به روشنی تاکید دارد مخاطراتی را یاد آور میشود که توان و انرژی مبازراتی که جمهوری اسلامی سی سال است نتوانسته پس بزند دارد ضعیف میکند و به حاشیه میراند. بیانیه از اینکه دود تحریم اقتصادی به چشم محرومان جامعه میرود سخن میگوید و هشدار میدهد که این وضع و همچنین فضای جنگی و مخاطرات جنگ نه تنها به سرنگونی جمهوری اسلامی منجر نخواهد شد بر عکس به عمر و افسارگیسختی و قمه کشی آن کمک میکند و روند جنبش طبقه کارگر و آزادی خواهی ما را برای سرنگونی این سیستم و حکومت به بیراهه میبرد و دست جمهوری اسلامی را برای سرکوبش بازتر میکند. در نتیجه من فکر میکنم این واقعیات را هم اکنون اکثر جریانات بدانند و بپذیرند. اما قبول داشتن و پذیرفتن چیزی است و اعلام یک کمپین و جنبش گسترده و پیوستن علنی و شجاعانه به جنبش نه به محاصره اقتصادی، نه به فضای جنگی، نه به جمهوری اسلامی مسئله دیگری است.

از اپوزسیون چپ و مسئول انتظار این است که فورا به این تلاش مشترک بپیوندند. انتظار این است که همه ی نیروهای مسئول در سطح بین الملی افکار عمومی را علیه تحریم اقتصادی وخطر جنگ علیه مردم ایران را بسیج کنند. همزمان بنظر من بسیارضروری هست همه جریانات و از جمله حزب حکمتیست همه تشکلهای کارگری و کمونیست در اروپا و امریکا را از محتوا و هدف این بیانه مطلع کنند و آنها را رسما و علنا به دفاع از این کمپین، که کمپینی برای دفاع از امنیت و جان دهها میلیون انسان در ایران و منطقه است و کمپینی علیه قلدری نظامی و سیاست ضد انسانی تحریم اقتصادی دول غربی علیه مردم ایران است و همچنین کمپینی علیه جمهوری اسلامی و تامین ملزومات سرنگونی آن حکومت به وسیله خود مردم و طبقه کارگر آزادیخواه میباشد جلب کنیم.

همه جریانای مسئول ، کارگری و چپ و همه فعالین سیاسی را به حمایت از مفاد بیانیه و اقدام برای کمپین مشترک در این راستا فرامیخوانم.

٨ تیر ١٣٩١
٢٨ ژوئن ٢٠١٢

منتشره در نشریه کمونیست هفتگی شماره 135