مقالات

حزب “کمونیست کارگری”: از تفاوت های ما تا “ما همه با هم هستیم”! جاوید حکیمی

“تاکنون هميشه انسانها به ساختن عقايد نادرستی دربارۀ خود، دربارۀ آن چه که هستند و آن چه بايد باشند، پرداخته اند. آنها روابط خود را مطابق با عقايدشان دربارۀ خدا، دربارۀ انسان عادی و غيره تنظيم کرده اند. بيائيد عليه اين حکومت مفاهيم طغيان کنيم”. کارل مارکس

هنگامی که مارکس این سطور را می نوشت هرگز گمان نمی کرد روزی “مارکسیست ها” طغیان علیه مفاهیم را مستمسکی سازند برای مارکسیسم زدایی. برنشتین نخستین کسی بود که مفاهیم مارکسیستی را با واقعیات مادی گره زد تا از آن دفاع ناسیونالیستی از بورژوازی دربیاورد. امروزه هیچ رفرمیست چپی در جهان نیست که انقلابیون را به خاطر آنچه “ایدئولوژیک” و “پا درهوا بودن” می نامد تمسخر نکند. بطور کلی تاریخا چرخش به راست و لازمه چنین چرخشی همواره تسویه حساب با آرمان گرایی و مارکسیزم ستیزی بوده است. نفرت انگیزترین خروجی این روند نامیمون، تبدیل احزاب و سازمان های کمونیستی سابق به مماشاتگران با حکومت اسلامی و موئتلف جنبش های دست راستی است. به راستی چقدر نفرت انگیز است شنیدن این خبر که فلان سازمان انقلابی ناگهان “واقع گرا” شده و به ملاقات پنهان و آشکار با مقامات حکومت اسلامی رفته است! همینقدر چندش آور است مقایسه مسیح علینژاد با لنین برای زدودن قبح یک ملاقات مشکوک! چنین عقب گردهای غم انگیز و غیر قابل باوری از جانب یک جریان کمونیستی ممکن نمی شود مگر آن جریان مفاهیم‌ پایه ای سیاست و برنامه کمونیستی را تحت عنوان ایدئولوژی به سخره بگیرد. چنین به نظر می رسد برای دفاع از مارکسیزم به مثابه علم رهایی طبقه کارگر زمان آن رسیده است تا فنر را در جهت عکس بفشاریم و بگوییم؛ بیایید علیه این واقع گرایی واپسگرا طغیان کنیم.

حمید تقوایی لیدر بی رقیب و غیر قابل نقد حزب کمونیست کارگری در ادامه “سیاست ایدئولوژی زدایی” و در دفاع از خیابان شاهکاری دیگر آفریده است. خیابان مال ماست حتی اگر طرفداران بازار آزاد و مدافعان تمامیت ارضی آن را قرق کرده باشند! توده ها مقدس اند حتی اگر برای جایگزینی آلنده با پینوشه به خیابان آمده باشند! تاریخ جنبش کمونیستی هرگز چنین پوپولیسم شلخته و پریشان فکری به خود ندیده است. ماجرا اما از این هم فجیع تر است چرا که تقوایی مدافع خیابان و مردم هم نیست. اساسا پس از فروپاشی سرمایه داری دولتی و موسوم به “سوسیالیزم اردوگاهی” دیگر هیچ جنبش پوپولیستی نمی تواند متکی به توده ها باشد و منافع سازمانی و اجتماعی اش نیز چنین اقتضا نمی کند. خیابان و تحرکات توده ها بهانه است. پوپولیسم فقط در بارگاه بورژوازی و در برابر مراجع قدرت کرنش می کند. حتی اگر نیت و قصد کرنش نداشته باشد، نیروی جلو انداختن و تطهیر راست میشود.

مارکس کمونیسم را هدف آرمانی بشریت آزادیخواه و برابری طلب می داند لیکن توضیح میدهد که طبقات مختلف جامعه لاجرم سوسیالیسم های همگون با موقعیت و منافع خود را اشاعه می دهند؛ سوسیالیزم بورژوایی، خرده بورژوایی، فئودالی. منصور حکمت نیز با همین دیدگاه و متد، انواع کمونیزم غیر کارگری و غیر مارکسی را نقد می کند تا تفاوت کمونیزم کارگری را روشن نماید. هم از اینروست که جزوه “تفاوت های ما” از بنیادین ترین اثار منصور حکمت و سنگ بنای دستگاه فکری کمونیزم کارگری است. حالا بشنوید تحلیل طبقاتی و باصطلاح بنیادین شعار “ما همه با هم هستیم” از زبان حمید تقوایی.

تقوایی طبقات اجتماعی در ایران و جهان را به دو دسته ما هستیم و آنها هستند تقسیم می کند. بدینسان مبارزه طبقاتی عبارت می شود از جدال بین ما که نود و نه درصدیم و آنها که یک درصدند. ظاهرا ما نود و نه درصدی ها به رغم گوناگونی موقعیت های اجتماعی جملگی خواهان آزادی و برابری و عدالت با تعریفی واحد و یکسان از این مقولات هستیم. به گفته تقوایی حتی بیل گیتس هم متوجه شده چاره کار سوسیالیسم است و سوسیالیسمِ بیل گیتس همان سوسیالیسمِ جوهیل است!- نخندید، بحث جدی است- بدینسان از تفاوت های ما که تمایز و ترسیم تفاوتهای طبقاتی با کمونیزم های غیر کارگری است، رسیده ایم به وحدت اهداف و منافع با سکولاریست ها، سلطنت طلبان و فرشگردی ها!

تقوایی ادعا می کند کمونیست ها همواره نماینده تمام‌ مردمی هستند که اعتراض می کنند و به این اعتبار شعار “ما همه با هم هستیم” را یک شعار استراتژیک می داند. او حسرت می خورد چرا حزب او مخترع آن نبوده است. شایان توجه است شعار “استراتژیک” خمینی- وحدت کلمه- و اکنون رضا پهلوی- امروز فقط اتحاد- و تاریخا همه احزاب بورژوایی همانا برای خاک پاشیدن به چشم توده ها و مخدوش کردن مرزهای طبقاتی همین بوده است.

“ما همه با هم هستیم‌” راجع به اهداف، آرمان، و ارمغان این “ما” هیچ چیز برای جامعه نمی گوید و درست به همین دلیل تمام‌ بورژواها شیفته چنین شعارهائی بوده و هستند. حیرت انگیز اینجاست که این شعار گنگ و نامفهوم از نقطه نظر برنامه ای و سیاسی، حالا شعار استراتژیک یک جریان مدعی کمونیزم شده است. تمام کارآیی این شعار در خیابان برای افزایش روحیه مردم در جنگ نابرابر با قوای سرکوبگر است و بس. هیچ چیز طبیعی تر از این نیست که مردم با دیدن قوای سرکوبگر در خیابان فریاد بزنند “نترسید نترسید ما همه با هم هستیم”. یک جریان مدعی کمونیزم باید تا مغز و استخوان غرق در اوهام بورژوایی باشد که نترسید نترسید را تا سطح یک شعار استراژیک ارتفا دهد. لابد اگر مردم برای ممانعت از پراکنده شدن صفوف خود خطاب به فراریان فریاد بزنند؛ برگردید برگردید ما همه اینجا نشستیم، حالا پیام کنگره حزب جدید تقوایی خطاب به مردم شده بود برگردید برگردید ما همه اینجا نشستیم!

مایه بسی تاسف است که با درافزوده های تقوایی و شرکاء، کمونیزم کارگری از چنان اوج رشک برانگیزی اینچنین مورد سواستفاده برای اهداف نازل قرار گرفته است. حقیقت این است تقوایی مدافع توده ها نیست و مخاطب پیام کنگره تقوایی نیز مردم و به ویژه توده کارکن جامعه نیستند. “ما همه با هم هستیم” پیامی است رو به اپوزیسیون بورژوایی اعم از ملی- اسلامی تا جناح پروغرب و ترامپیست ها. پیام اصغر کریمی رییس هئیت اجرایی حزب خطاب به مسلمانان و پیروان مذاهب را نیز نه یک تپق ساده که در راستای سیاست “همه با هم” باید تبیین کرد. تقوایی در رد این اتهام می گوید ما کوهی از نقد در خصوص اپوزیسیون راست از سلطنت طلبان گرفته تا ترامپیستها داریم. اما او گزافه میگوید و جز کسانی که پیشاپیش برای قطعنامه های وی چک سفید داده اند، هیچکس حرفش را باور نمی کند.

این راست است که تقوایی در مقام یک مدعی و مبلغ حکومت شورایی، اشکال حکومت بورژوایی و سیستم سلطنت را در سخنرانی ها و عالم مجاز نقد کرده، لیکن در عین حال و علیرغم این، روی زمین واقعی تقوایی همچون یک وکیل مدافع مجرب و مخلص همواره خدمتگزار افراد و جریان های راست جامعه بوده است. او نه فقط کوهی از نقد در خصوص عملکرد مسیح علینژاد، رضا پهلوی و حتی ترامپ فاشیست ندارد بلکه همه جا تمام قد از آنان در مقابل نقد کمونیست ها دفاع کرده است.‌ آش زمانی از این هم شورتر و تهوع آورتر می شود که به یاد بیاوریم او چگونه کمونیست های انقلابی را به خاطر تهاجم وحشیانه پلیس دمکرات سوئد به تمسخر گرفت.

تقوایی هیچگاه اپوزیسیونِ اپوزیسیون بورژوایی نشده اما از پرتاب سخیف ترین انگ و اتهامات علیه اپوزیسیون کمونیست و ‌چپ ابایی نداشته است. می گوییم بیانیه استعفاطلبان هم تخیلی و توخالی است و هم دفاع آشکار از تمامیت ارضی، چرا شما از آن حمایت کردید؟ جواب می دهد حمایت از شخصیت های مخالف خامنه ای ضروری است و شما چپ ایدئولوژیک هستید و سیاست را نمی فهمید. می گوییم مسیح علینژاد که این همه سنگ او را به سینه زدید عاقبت سر از کاخ سفید و ملاقات با پمپئو درآورد. جواب می دهد اگر لنین مجاز است از آلمان ها کمک بگیرد مسیح علینژاد هم حق دارد به ملاقات پمپیو برود! می گوییم نسبت شما با ترامپ ضد زن، ضد پناهنده و ضد اتحادیه های کارگری چیست؟ جواب می دهد ترامپ با هر انگیزه ای امروز دشمن خامنه ای است. شما هم چپ ضد آمریکا هستید و در خدمت پوتین! آری در قاموس لیدر پوپولیست و ناسیونالیست ما، سرمایه داری بد است اما سرمایه داران خوب هستند چون سرنگونی طلبند. این است کوه نقد تقوایی از راست جامعه.

اما کسی احزاب را با آنچه در مورد خودشان میگویند ارزیابی نمیکند بلکه با عمل و سیاست واقعی آنها می سنجد. تابلوی حزب شما مثال آن جگرکی است که روی دکه اش آرم مک دونالد زده است. این سیاستهای شما یک ریال هم با کمونیسم کارگری خوانائی ندارد. تناقض اصلی فقط اسمتان است و اگر نام کمونیسم کارگری را بردارید تمایزی با رضا پهلوی و “اکتیویست های جنبش سرنگونی” ندارید. شما اول جایتان را در اردوی راستها پیدا کردید و تصمیم به رفتن به این کمپ گرفتید و بعد تئوری توجیه این تغییر مکان را دست و پا کرده اید. تمسخر چپ ایدئولوژیک و مارکسیزم ستیزی و کدهای مورد استفاده شما در بحث، اصالت و بنیادی ندارند بلکه ابزارهای توجیه این نقل و انتقال است. برای شما اتخاذ سیاستهای مغشوش پوپولیستی و توخالی و جنجالی ابداً جدید نیست، آنچه جدید است مزمن شدن بیماری این پوپولیسم و شیرجه انتحاری رفتن بسمت کوکاکولای “همه با هم” است