مقالات

رویداد تروریستی درکرمان، و انتقام رژیم از مردم! عبداله دارابی

روز چهارشنبه ۳ ژانویه برابربا ۱۳ دیماه دو انفجار قوی مرگبار درچهارمین سالگرد مراسم قاسم سلیمانی جلاد و آدمکش، در شهر کرمان، به وقوع پيوست که بیش از ۲۰۰ کشته و زخمی از خود به جای گذاشت. که متاسفانه تعداد قابل توجهی از آنها کودکانی بودند که بدون اطلاع والدین شان از مدرسه به این محل بیربط و نامربوط جابه جا شده بودند.
قبل از رجوع به اصل رویداد تروریستی کرمان وعاملان دو انفجار مرگبار آن، لازم میبینم در پرتو شرایط و موقعیت سیاسی-اجتماعی امروز جهان و منطقه، شرایط و وضعیت فی الحال موجود رژیم را بر بستر این اوضاع و احوال مورد بحث و بررسی قرار دهم تا مشخص شود که کجای این معادلات سیاسی، قرار گرفته است. رژیم ج ا، بر این پندار بود و هست که، زمان آن فرا رسیده که می تواند با خیال راحت و آسوده تر محصول سیاسی ۴۴ ساله جهالت و آدم کشی و تروریست پروری اش را جمع آوری و دست چین کند تا بر مبنای آن بطول عمرحاکمیت ننگین خود بیفزاید و با تکیه برآن اعتبار از دست رفته خود میان مردم ایران و منطقه را باز یابد و سپس آنرا تحکیم و استوار نماید. آنگاه با تکیه بر هر دوی اینها، آلترناتیو بودن تا کنونی خود را همچنان حفظ و مسجل کند و بر اساس آن بر صندلی قدرت سیاسی در ایران لم بدهد!.
برای رسیدن به این آرزو، از هیچ کوشش و تلاش ای فرو گذار نبود و طی دهه های اخیرازخود مایه گذاشت و سرمایه گذاری هنگفتی را بکار بست آنطور که بخش عظیم ثروت جامعه ایران را صرف این استراتژی کرد و جلو رفت. سپس با ایجاد یک حصار بزرگ نظامی و تروریسی در خاورمیانه، سعی کرد تا امنیت خویش را در مقابل آمریکا و دول غرب، تضمین بخشد، و آنرا هم در تداوم سیاست سرکوب کردن اش در ایران نیز به کار بگیرد. اما گسترش نارضایتی عمیق در جامعه از یکسو، و شروع جنگ اسرائیل با نیرو های نیابتی آن تا همینجا، بخوبی نشان داده است که شانس یارش نیست و نمی تواند به استراتژی و آرزو های پوچ و خیالی اش دست یابد و زیر سایه آن نفس ای راحت بکشد.
واقعیت نشان داد تا همینجا، بخش عمده سرمایه گذاری اش به گل نشسته و یکی از شاخه های مقتدر تروریستی و هزینه بردارش را در جنگ غزه، در حال هزیمت است و بقیه شاخه های دیگر اش نیز در چاله از ابهام فرو رفته اند و قادر به دفاع مستقیم از آنها نیست. در بخش داخلی هم با مشکلات و موانع عدیده ای روبرو گشته و قادر نیست برای تأمین شکسته خورده مثل«داعش»، که اجرای دو انفجار مرگبار کرمان، را بعهده گرفته روبرو شود و مقابله کند! ادعای« داعش» هیاهو قدر قدرتی رژیم را زیر سئوال برده، ولی رژیم بجای انتقام از داعش، انگشت اتهام را به سوی مردم ایران نشانه گرفته و دارد بجای داعش، از مردم ایران انتقام میگیرد! این واقعیات بخوبی نشان میدهد که بحران های همه جانبه رژیم، بمراتب عمیق تر گشته، و در این رابطه معیین هم با شکست و رسوایی بیش از حد در برابر مردم ایران مواجه شده اند و کسی تره برای آنان خورد نمیکند. حال کار بجایی رسیده که سران و مسئولان درجه یک رژیم، علنا و رسما کشتار و زخمی کردن بیش از ۲۰۰ نفر زن و مرد و کودک دبستانی بیدفاع را به عنوان موهبت آسمانی در راستای اتحاد و انسجام نظام شان تعریف و تمجید میکنند. جل الخالق از این همه بیشرمی سران رژیم! کار بجایی رسیده که انتقام رژیم از بمب گذاران، نزد آنها جای خود را به منتقدینی داده بخاطر نا امنی جامعه از رژیم ایراد میگیرند و یا عکس «کتلت» را در رسانه های اجتماعی انتشار داده اند! این رویداد در شرایطی خود را نشان میدهد که نا امنی روزمره در جامعه ایران، بطرز باور نکردنی توسط سران و مسئولین بلند پایه رژیم مرتب بلغور میشود، تا از این طریق بتوانند ترور فردی و جمعی معترضین و فعالین جامعه را عادی و روتین کنند. و می کوشند تا سیاست ترورو ارعاب را چون داده ای «شرعی» قانونی کنند و آنرا میان مردم رواج دهند. اعمال تروریستی رژیم، برای بشریت متمدن در سطح جهان معرفه و شناخته شده است. چون از ۴۴ سال قبل تا کنون با بکار گیری آن هزاران انسان شریف و ازآدیخواه را در سراسر جهان به کام مرگ کشانده اند. سرمایه داری ایران و رژیم اش، از بدو عروج حاکمیت اش تا به امروز، رفاه و شادی و اقتصاد پویا را از زندگی مردم کارگر و زحمتکش جامعه دور کرده و با تکیه بر«فرمایشات امام، اقتصاد جامعه ایران مال خر »است، تا از قبل آن بتواند سیاست کار ارزان و کارگر خاموش، را در جامعه نهادینه کنند و بدینوسیله به سود و سودآوری کلان ناشی از دسترنج طبقه کارگر دست یابند. این بحران بزرگ، تنها بحران سرمایه داری ایران نمآید. همینجالا حین نوشتن این مقاله، متوجه شدم که، فیلم مومیایی کردن دریاچه بزرگ رضائیه در حال اکران است. ضمن نگرانی شدید در فکر فرو رفتم و گفتم اگر بخت یارشان باشد، براحتی میتوانند باقیمانده محیط آبزا جامعه را نیز فدای منافع کثیف سرمایه دارانه شان خواهند کرد و آنها را نیز به سرنوشت دریاچه رضائیه، گرفتار خواهند کرد.
ولی ذهی خیال باطل، سرمایه داری ایران و رژیم عصر حجری اش باید نیک بدانند که سیاست ترور و تحمیق و به بند کشاندن و استثماروحشیانه طبقه کارر و مردم آزادیخواه ایران دیگر راه گشای بحران عمیق و همه جانبه آنها نیست و هیچ دردی را از آنها درمان نخواهد کرد. چون سیاست های حکمرانی تان به آخر خط رسیده و قادر نخواهید بود بسان گذشته عمل کنید. چون مردم از سیاست رعب و وحشت و طناب دارتان عبور کرده اند و برای اعمال و کردارتان ضد انسانی تان هم پشیزی اهمیت قایل نیستند. در پرتو مبارزات روزمره کارگران و مردم آزادیخواه ایران، ماهیت کثیف طبقاتی تان بیش از پیش افشا و برملا شده و قدرت فریب تان کارایی خود را از دست داده است. از این پس مردم ایران حاضر نیستند مثل گذشته به پای صندوق های رأی بروند و شما را به عنوان نماینده خود برگزینند. آن دوره تمام از صف میلیونی ما در خیابانها به نفع خود عکس بگیرید و برای داد و ستد بین خودتان آنرا برخ اربابان تان بکشید و مانور دهید. چون واقعه چند روز قبل شهر کرمان، بخوبی نشان داد حتی در راستای اقتداری گرایی خویش نیز قادر به تأمین امنیت نیستند و نمیتوانید چون گذشته سیاست ترور فردی و جمعی مردم حق طلب را تحت عنوان موهبت آسمانی به این و آن بفروشید و با آن معامله کنید.
چون دوره سیاسی پیشارو دیگر دوره مانور دادن قدر قدرتی شما نخواهد بود. زار و زبونی سخنرانی های چند هفته قبل خامنه ای را بدقت گوش دهید که که سرشار از زاروزبونی است و هر بار به شیوه ی جدیدتری آنرا از خود نشان میدهد. نگاه کنید چگونه برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی زر میزند و با التماس از تعدادی خودی و انگشت نما میخواهد که شوهران و فرندانشان را به جلو دوربین های انتخابات فرا بخوانند تا از طریق عکس و تصویرشان فریبکاری ده ساله خودشان بنام حامیان اسلام قلمداد کنند.
مضافا بر نکات فوق، لازم است یادآور شوم که، این رژیم، با چه رویی آمریکا و دول غرب و اسرائیل را به انفجارات کرمان، وصل میکند و در پس آن رجز خوانی و لاف زنی روزمره اش را به رخ مردم ایران میکشد؟ بد ترین کاری که اینها کردند این بود که، ۴۴ سال قبل برای تحمیل کردن جنبش اسلام سیاسی بر گرده مردم ایران، سنگ تمام گذاشتن و به بهترین وجه پروسه رهبر تراشی خمینی را به سرانجام رسانند و بدینوسیله تروریسم اسلامی را در ایران به رسمیت شناختند. ج ا اسلامی باید اینرا بداند که، داعش، تیم کوچکی از این جنبش است که دهه قبل مقبولیت اش از طریق آمریکا و دول غرب تأیید گردید. افکار عمومی جهان بویژه مردم ایران بر این امر واقف هستند که تحمیل کردن حاکمیت اسلام سیاسی بر گرده مردم ایران، کار اینها بود. رژیم ایران با چه رویی به لاف و گزاف گویی خود در اینمورد ادامه میدهد و آرا پایان نمیدهد؟۱ مگر جنبش اسلام سیاسی، میتوانست بدون حمایت مادی و معنوی بی دریغ این دولتها و ملی گریان وقت ایران چون جبهه ملی، حزب توده و چریک های فدایی اکثریت و… بر گرده مردم سوار شود و با ابزار رعب و وحشت و کشت و کشتار ۴۴ ساله در برابر مردم معترض و ناراضی ایران تاب و دوام بیاورد؟! مطالقا خیر. بس کنید و دست از شعارهای صوری و ظاهری تان بر دارید چون خیلی وقته این نوع شعار ها نزد مردم مبارز ایران رنگ باخته و به بایگانی سپرده شده است. افکار عمومی جهان بر این امر واقف هستند که طی دو سال اخیر، دولت بایدن، تحت عنوان آزاد کردن پول بلوکه شده و اجازه فروش نفت، مبلغ بیش از ۱۰۰ میلیارد دولار را به خزانه دولت تروریست پرورایران واریز کرده و رژیم اج هم بلافاصله آنرا در راه آموزش و پرورش و تسلیح آدم کشان اسلام سیاسی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین و… صرف کرده است.
مردم ایران حق دارند در رابطه با انفجار کرمان، تنها به دست داشتن داعش در آن اکتفا نکنند و دولت انسان کش جمهوری اسلامی را هم در صدر لیست خود قرار دهند. چون در سطح جهان بر کسی پوشیده نیست که جنگ رژیم اسلامی علیه مردم ایران ۴۴ سال قدمت دارد و سرانجام ان نیز ۱۰۰ ها هزار کشته و زخمی با خود همراه داشته که رسما در تاریخ به ثبت رسیده است. در سطح جهان بر کسی پوشیده نیست که شاخه های متعدد اسلام سیاسی در قامت گروه هایی چون القاعده، طالبان،داعش، حماس،حزب الله، حشد شعبی، کتائب و حزب الله عراق، جمهوری اسلامی ایران و ده ها گروه کوچک و بزرگ دیگر در سطح وسیعی از جهان و حتی آفریقا، بسوی مردم بی دفاع از جمله زنان و کودکان بیدفاع در خیابان ها، مدارس، اتوبوس، قطار، رستوران ها، زندانها و حتی امکان تفریحی مردم و محل رفت و آمد آنها و.. خون پاشیده اند و بدینوسیله به سیاست آدم کشی علنی مردم بیدفاع دامن زده اند. رژیم جمهوری اسلامی ایران، طی ۴ دهه اخیر همواره در رأس سیاست ترور و آدمکشی در جهان نقش ایفا کرده، و در این رابطه بمثابه جنبشی معرفه و شناخته شده زبانزد خاص و عام شده و در پرتوآن آشکارا به گروگان گیری و باج گیری از دولتها پرداخته و در موارد دول غرب و آمریکا را در این زمینه به عقب رانده و از آنها باج گرفته است.
برای خلاصی ازترویسم اسلام سیاسی، و آینده بعد از آن چه کار باید کرد؟
۱- اوضاع سیاسی در ایران، وارد فاز بسیار حساس و خطیری شده که برای تعیین تکلیف نهایی باحاکمیت این فاز جدیدرا پیچیده کرده است.
این دوره، برای ج ا، دوره بسیار سخت و دشوار خواهد بود که مملواز دست و پا زدن بغایت عجایب توأم با کار های غیر عقلانی و انسان ستیزانه خواهد بود تا به زعم خود بتواند برای چند صبای دیگر از معرکه جان سالم بدر برد و بدینوسیله بر طول و بقای ننگین خود بیفزاید. در این رابطه بخاطر مهار کردن وضع موجود بهر دری سر میزند و هر چه را در توان داشته باشد علیه آن بکار میبندد. همین حالا بعضی ها تعجب میکنند چرا رژیم در برابر نیروی شکست خورده ای چون داعش دست به عصا شده، با مشاهده عکس«کتلت»، به هوا میپرد و در بدر بدنبال انتشار دهنده عکس آن میگرددـ! تا درد بی درمان اورا تسکین ببخشد. به همین خاطر، جامعه باید منبعد گوش به زنگ انواع خرابکاری ها و درنده خویی های بیشتررژیم باشد. چون جنگ نهایی و تمام عیار بین رژیم و طبقه کارگر و مردم آزادیخواه بیش از پیش تعمیق و طبقاتی میشود و انتخاب کردن هایی طبقاتی بین جنبشهای اعتراضی در جامعه نیز بیش از پیش شفاف و شفاف ترخواهد شد.
راست پروغرب و نیرو های ملی اسلامی در اپوزیسیون و… که امتحان پس داده و شناخته شده از بقیه اپوزیسون هستند، علیرغم رنگ عوض کردنهای روزمره و تظاهر کردن های ظاهری به شعار های سکولار ومدرن،و بعضا طبقاتی، میکوشند مسیر انقلاب اجتماعی جامعه ایران علیه رژیم را به نفع خود تغییر تا ا مکان آن را فراهم کنند که رژیم از کانال دست بدست کردن قدرت از بالا تغییر کند ،نه ازطریق انقلاب اجتماعی طبقه کارگر، زنان و جوانان آزادیخواه . یعنی میکوشند با اتکا به دول غرب، نوعی از انقلاب مخملی را در ایران به انجام برسانند. آنهم بسان همیشگی انقلابات بورژوایی در جهان، کارگر کمونیست و زنان مبارز و جوان انقلابی و… در صف مقدم جنگ با رژیم قرار دهند ولی در نهایت امر حاصل آن به جیب خود بزنند. تا در آینده بعد ج ا، این بخش از اپوزیسیون موجود در جامعه در پرتو فداکاری آنها به آنچه آرزو میکنند، برسند. اینهم فاکتور دیگری از پیچیدگی دوره سرنگونی رژیم است که باید جنبش کمونیستی کارگران و زنان و جوانان کمونیست از همین حالا آنرا در نظر بگیرند و با نقشه و برنامه و تاکتیک های مناسب خود در جهت خنثی کردن آن گام بردارد. و آن را حاشیه ای کنند.
اما جنبش کارگری کمونیستی چکار باید بکنند که پیروز و سربلند در مسیر سرنگونی انقلابی ج ا گام بر دارند و یک بار برای همیشه در ایران تحت حاکمیت سرمایه داری در صحنه قدرت سیاسی جامعه ظاهر شود و سرنوشت جامعه بدست بگیرد.
نظر داشتن به قدرت سیاسی در جامعه امروز ایران، اولین و مهم ترین فاکتوری است که کارگر و زن و جوان کمونیست و آزادیخواه امروز، باید آنرا در ملکه ذهن خود نگاه دارد و در عرصه عملی و فکری استوار و مستمر آنرا از خود نشان دهد و با تمام وجود برایش کار کنند. بدون چنین کاری، دست بدست قدرت در بالا پیشی میگیرد و سرانجام چیزی عاید جنبش کارگری و جامعه آزادیخواه ایران نخواهد شد. حکومت شورایی بدون چنین اراده و تصمیمی به واقعیت نخواهد پیوست.
گسترش و تثبیت مجمع عمومی درجنبش کارگری و پرورش دادن نسل جوان حول آن یک گام مهم دیگر است. طبقه کارگر ایران مثل خورد و خوراک روزانه به آن احتیاج دارد. و نمیتواند بدون آن، آنطورکه خود میخواهد رژیم را سرنگون کند و حاصل ناشی از آنرا هم به خزانه کل جامعه برگرداند. روند شکل دهی آن جدید نیست و خیلی وقته کم تا بیش در محل و زیست این جنبش در جریان است و هرجا که صورت گرفته باشد از حاصل و ثمرات بهره مند شده و میدانند که مصرف آن تا چه اندازه پیشرونده و ملموس میباشد. متکی شدن به مجمع عمومی، جنبش کارگری را به حدی قوی و سرحال میکند که تویضح دادنش در اینچا نمیگنجد. اما جنبش کارگری، در دوره حاضر باید بسرعت در محل کار و زیست روی آن خم شود و آنرا بسازد و سازمان دهد. چون در آینده نه چندان دور محیط و فضای این جنبش را یرای تأسیس یک حزب کارگری- کمونیستی هم هموار میسازد.
عه به دارابی ۱۱ ژانویه ۲۰۲۴