مقالات

گورستان سه‌یوان، آغوش “شرف” سیوان کریمی

مدتی قبل تصاویری از گورستان “سه‌یوان” در شهر سلیمانیه منتشر شد. حداقل برای بخشی از جامعه کردستان، گورستان سه‌یوان، محل دفن انسانهایی بود که در برابر ارتجاع ایستاند و آنرا به سخره گرفتند. اینروزها، دوباره سخن از گردان شوان است. جانباختگانی که بعضا در این گورستان به خاک سپرده شدند. اما حکایت امروز متفاوت است. گورهای زیادی که نه نامی دارند و نه نشانی. تنها روی آن کلمه “ژن” نوشته شده است. سه‌یوان امروز جایی برای فرار از “شرف” شده است. گورستانی برای “پاک کردن” لکه شرافت از دامن خانواده!

اتحاد دین و ناسیونالیسم علیه زن
این اتفاق یک شبه اتفاق نیافتاده است. از سال ۹۱ میلادی که ناسیونالیسم در کنار احزاب اسلامی دست بالا را در جامعه پیدا کردند، زندگی برای بخش وسیعی از جامعه به بدترین شکل ممکن پیش رفت. از همان روزهای اول این اتحاد نامبارک، اسلامی‌ها جوانان روستاهای اطراف حلبجه، کرکوک و سلیمانیه را دستگیر و شکنجه می دادند. به چه خاطر؟ خوردن مقداری مشروب و یا دوست داشتن کسی که از دید این اتحاد نامیمون ارتجاع، خارج از عرف روزگار بود. این اتحاد حلقه را به جامعه تنگ‌تر و تنگ‌تر کرد و نهایتا آنچه پس از سی سال اتفاق افتاد، محجبه کردن زنان و دختران در حلبچه و گرامیداشت روزهای “مقدس” جمهوری اسلامی در این جغرافیا بود. این روبنای جامعه بود. این چیزی بود که به وضوح قابل دیدن بود و نیازی به ژرف نگری نیست. اما پرورش افکار ارتجاعی توسط احزاب حاکم، نوک تیز این ارتجاع را به سمت زنان برد. جایی که چند سال قبل، هر مرد به شرط توانایی مالی می‌توانست تا چهار زن را به ازدواج درآورد. طرح این مساله به پارلمان رفت و شوک‌آور این بود که جمعی از زنان در پارلمان، حامی پروپا قرص این سیاست بودند.

آنچه که در این سی سال اتفاق افتاد، تبدیل زن به مایملک مرد بود. هر فرد از جنس نر در خانواده و طایفه می‌‌توانست که زن را به جرم عبور از “خط قرمز” آن جامعه، بگیرد، سنگسار کند و بکشد. دولت چه می‌کند؟ دولت و احزاب ناسیونالیست و مذهبی پشت این سیاست رفتند و حامی “شرف” خانواه شدند و مسئله زنان در جامعه را به تیغ ارتجاع و کهنه‌پرستی سپردند. ماحصل این سیاست، خلق گورستانهائی مانند سه‌یوان در گوشه و کنار این جامعه شد. شاید میدیا تنها سه‌یوان را برجسته کرد، اما نقاط مختلفی در این جغرافیا، گورهای زنان و کودکانی هستند که به ارتجاع تن ندادند و یا فریاد اعتراضشان، به گورستان سه‌یوان ختم شد.

وقتی “قانون” حامی “شرف” می‌شود
بدترین نوع حکومت، مدلی است که بر مبنای عشیره و طایفه و ایل و تبار شکل می‌گیرد. قانونی که توسط این حکومتها به اجرا درمی‌آید، مبنا و اساسش فرهنگ عشیره‌ای است و قاعدتا بر مبنای دفاع از “سنت” و “فرهنگ” شان است. کردستان عراق و نمونه حکومت اقلیم کردستان، بارزترین نمونه‌ی آن است. جایی که ناسیونالیسم، فرهنگ عشیره‌ای و اخوان‌المسلمین‌های خالق “فاجعه روستای حه‌مه” اینبار نه برای خود، بلکه برای کل جامعه تصمیم می‌گیرند. با پیاده ‌کردن قوانین کهنه و مرتجع اسلامی در جامعه عملا حرمت زنان به صفر رسیده است. بزرگی یک زن را با پذیرفتن و عمل کردن و سکوت در برابر افکار ارتجاعی می‌سنجند. قانون ساخته‌اند. زن را به کام مرگ می‌فرستند و با همین قوانین از قاتل، از “شرف” شان دفاع می‌کنند. مدال افتخار دفاع از “ناموس” را بر گردن آویزان میکنند و اگر سخنی در اعتراض به وضعیت موجود شود، به قانون ارجاع می‌دهند. همان تلاشی که سالهاست از تریبون رسانه‌های نوع جمهوری اسلامی برای ادای “احترام” به قانون می‌شود، اینبار از میدیای اقلیم کردستان شنیده می‌شود. حتی اعتراض به وضعیت دستمزد را تهدید می‌کنند و راه پیگیری از “قانون” را نشان کارگران می‌دهند.

قربانیان بی‌نام
هزاران قبری که نه نامی دارند و نه نشانی، متعلق به زنانی هستند که به واسطه دفاع از “شرف و ناموس” کشته شده‌اند، قبر بچه‌هایی هستند که شاید تعداد نفسهایشان به اندازه انگشتان دو دست طول نکشیده‌اند. آنها همه زن و دختران جوان بوده اند. این فرهنگ ارتجاعی و کهنه‌پرستانه، دوباره زنان را به پستوی خانه می‌برد، جایی که باید در آن نهان شوند. این فرهنگ ارتجاعی با حمایت این احزاب حامی خود، زوال جامعه را در پیش گرفته‌‌است. مسیری که به قهقرا می‌رود. اگر آزادی زن، یک معیار آزادی جامعه باشد، برای آزادی این جامعه و زنان آن، باید ارتجاع و کهنه‌پرستی را به زباله‌دان انداخت. سی سال از به قدرت رسیدن این حامیان ارتجاع و اخوانیها در کردستان عراق می‌گذرد. چه گُلی به سر مردم زدند؟ مگر صاحبان کشتار روستای “حه‌مه”، قاتلین کمونیستها در سلیمانیه و سرکوبگران آزادی بیان در اربیل، در قدرت نیستند؟ سی سال است که قدرت را در دست دارند. سی سال است که هر روز گورستان سه‌یوان منتظر مسافری بی نام و نشان است. زنی، بچه‌ای که به جرم دوست‌داشتن، به جرم نخواستن و تن ندادن به ارتجاع، مسیرش به سه‌یوان ختم شود.

“سه‌یوان” مانند “خاوران” یک نام و یک محل است، یکی که تنها نیست اما بطور سمبلیکی جوهر ارتجاع ناسیونالیسم و مذهب، زن ستیزی و زن کشی مشترک آنها را، یکجا برملا و مستند می کند.

آپریل ۲۰۲۱