پلاتفرم رهایی زن، سرنگونی رژیم و برانداری آپارتاید جنسی در همه اشکال آن
هلاله طاهری
خیزش انقلابی ۱۴۰۱ و اعتراضات بی نظیر زنان با حجاب سوزانی و برهم زدن آپارتاید جنسی به پایه ای ترین اصل اسلام و لوگوی سیاسی آن ضربه ای تاریخی زد که تا نسلها باقی خواهد ماند. فضایی از همبستگی و همدلی در میان مردم معترض و خشمگین در ایران علیه رژیم و همه اشکال بی عدالتی و زن ستیزانه به همراه خود آورد. آنها که سالها در کنار زنان و مردم معترض با رژیم در جنگ بودند و آنان که از فرصت برآمده بختشان برای خودنمایی باز شده بود, همه در دفاع از حرکات هر روزه زنان و جوانان ظاهر شدند. دراین هیچ ایرادی نیست چرا که تاریخ دوره های انقلابی در جهان معاصر بارها چنین اتفاقاتی را به خود دیده است. در گرماگرم روزهای پرشور اعتراضات داشتن پلاتفرم و برنامه عملهای روزهای آینده نامشخص بود. نیروی به میدان آمده با سازماندهی و زیر پرچم حزب و جنبش خاصی نبودند. اما دیری نگذشت و در همان اوایل اعتراضات جمعی به عیان برای بسیاری روشن گردید که هر کسی/کسانی در کنار کدام پلاتفرم و آلترناتیو سیاسی-اجتماعی ایستاده اند. در داخل اما زمان روزهای دیدار جمعی کف خیابان پس از چندین ماه در یک موج حمله وحشیانه و کشتار جوانان به ناچار شیفت اعتراضات خود را در ریل دیگری ادامه داد. رژیم از هر ابزاری برای نجات خود دست برد از جمله حمله وحشیانه رژیم و سرکوب زنان با طرح عفاف و حجاب, جرایم سنگین بر زنان بی حجاب, تحمیل ریاضت اقتصادی و فقر و فلاکت, ترویج افکار پوسیده ازمنبر و مساجد بی وقفه تا به امروز ادامه دارد. از طرفی هم نسلی به پا خاسته تصمیم خود را گرفته و حاضر به بازگشت به بردگی جنسی زیر حاکمیت رژیم نیستند. بهای این تصمیم هر روز بر پیکره مبارزین کف خیابان سختر میشد تا جایی که دیواهای زندانها هم پر از طنین اعتراضات هر روزه شدند. کل نیروی متشکل در داخل از کارگران, بازنشستگان, پرستاران, زنان و دانشجویان وجنبش مادران خاوران و جانباخته و زندانیان سیاسی زن شکل مبارزاتشان را با خواستهای اقتصادی و سیاسی در اعتراض به فاجعه فقر در جامعه و وضعیت وخیم زندانیان سیاسی به امری هر روزه تبدیل کرد که ما شاهد بیشترین اعتراضات خیابانی و علنی در دو سال گذشته بوده ایم.
اپوزیسیون در خارج کشوردر چنین شرایطی بسته به جایگاه طبقاتی خود در کنار دفاع از اعتراضات مردم تلاش برای پیداکردن راهی بسوی تسلط بر این فضای انقلابی ست. هیاهوی رژیم چنج و اصلاحات از همان روز اول دل سلطنت طلبها و جمهوری خواهان و قشری ناسیونالیست, ملی گراهایی زیر چتر شورای مدیریت و کمک بی دریغ امریکا و بخشی از دولتهای اروپایی را برده بود. آرمان قدیمی یک قرارداد “گوادلوپی” دیگر قطب نمایشان شود اما نتوانستند مبارزین کف خیابان را مرغوب کنند. هم اکنون جنگ اسرائیل و ایران و جنگ در خاورمیانه در حال حاضر را فرصتی برای خود میدادند که کم مانده یک بار دیگر چمدانها را ببندند و بر بام مجلس در تهران فرود آیند. اینکه چه احتمالاتی برای این نقشه شوم وجود دارد و آیا برنده خواهند شد موضوع بحث ما در این مطلب کوتاه نیست اما یک امر مهم میتواند کل رویای آنها را بر باد دهد و آن نقش سازمان یافته جنبشها و گروههایست که در کف خیابان به دنبال حق خود میگردند. اگر کف خیابانی ها با مبارزات جمعی سرنگونی رژیم را به سرانجام برسانند و آماده در دست گرفتن قدرت آینده گردند مهمانان خارجی از اپوزیسیون راست و از جمله رضا پهلوی باید خود را جمع کنند, وگرنه نیروهای انقلابی مجبور میشوند همان کف خیابان حقشان را کف دستشان بگذارند.
اپوزیسیون دیگری در میان مردم و در خارج طی نیم قرن در کنار مبارزات هر روزه مردم حضور دارند که همواره در تلاش برای تقویت جنبشهای اجتماعی از جمله کارگری, زنان و دیگر اعتراضات بوده اند. رادیکال ترین, ماگزایمالیست ترین خواستها را برای جامعه خواهانند. اپوزیسیونی که از حقوق انسان بدون تفکیک هیچ گروه و جنسیتی صحبت میکنند و برای آینده ای برابر و سرشار از آزادی های وسیع سیاسی-اجتماعی-اقتصادی برای زنان و مردان مبارزه میکنند. با دین و فرامین کهن و پوسیده که مانع رشد بشریت ست و زن ستیزی یکی از ارکان ماندن این ادیان در جامعه است جنگیده و خواهان برچیدن آنند. کمونیستها و جنبشهای سوسیالیستی در یک قرن گذشته تا به امروز درایران که همواره تحت بیشترین سرکوب و اذیت و آزار رژیمها بوده جبهه متحد این جنبشهای اجتماعی امروزی هستند. همین الان از وحشت چپ همه اپوزیسیون راست در خارج, تا دولتهای غربی و خود جمهوری اسلامی با همه جناحهایش هر نوع گروه و جریانی را برای سرکار آمدن به پیروزی ما سوسیالیستها ترجیح میدهند.
استفاده سیاسی و ابزاری از جنبش اعتراضی زنان و دیگر جنبشهای اجتماعی از جانب احزاب اپوزیسیون راست و ربودن زحمات و دستاوردهای جمعی کارگران, زنان و دیگر اقشار انقلابی از آنها قدمتی چند صد ساله دارد. سرمایه داری اولیه بر بطن مبارزات جمعی مردم بویژه اولین نسل کارگران آزاد به اریکه قدرت رسید. در دههای پنجاه در الجزیره و تونس و مصر در مبارزه علیه کلونیالیسم اروپایی همه جریانات ناسیونالیست و اسلامی در اتحاد با هم بیشترین نیروی مبارزاتی زنان را مورد استفاده قرار داده و از فردای پیروزی وحشیانه علیه اعتراضات برحق زنان برای آزادی و برابریهای اقتصادی و اجتماعی دست زدند. سازمانهای زنان را با بدنام کردن رهبران آن تعطیل و بسیاری از آنها را زندانی و سر به نیست کردند. در حال حاضر در خارج کشور اپوزیسیون راست و ناسیونالیست از همه طیفهایش در تدارک همین برنامه اند. سلطنت طلبها و شورای کارگذار و دولت موقت در تبعید شبانه روزی با پوشش میدیای قوی در تلاشند که یک تغییر ایزایی از بالا را بر مبارزات مردم و بویژه زنان و کارگران تحمیل کنند. تصور اینکه این سناریوی آنها به سرانجام برسد بسیار وحشتناک خواهد بود. اپوزیسیون راست هیچگاه خواهان براندازی مراکز اسلامی و حتی سپاه پاسداران نیست چرا که به این نیروها برای سرکوب اعتراضات مردم و ترویج جهل نیاز دارد. برابری کامل میان زنان و مردان در همه شئون امر بسیار سنگین و پرهزینه برای آنهاست که به بخش سودآوریشان لطمه میزند. آزادیهای وسیع سیاسی فضای اعتراضات رادیکال و بویژه اعتراضات ماگزیمالیستی و کارگری را برای حفظ سرمایه برای خود بسیار خطرناک میدانند.
آلترناتیو دومی هست که یک پلاتفرم و برنامه برای یک دنیای بهتری را با برابری کامل زن و مرد در همه شئون سیاسی-اجتماعی-حقوقی-اقتصادی تضمین میکند و خطر چنین سناریویی را مانع میشود. برای این دوره آماده سازی دور دیگری از اعتراضات انقلابی و خیابانی داشتن یک پلاتفرم سیاسی در جنبش زنان از اولویتهای کار ما سوسیالیستهاست. پلاتفرمی که بیشترین و وسیعترین خواستهای طبقاتی-سیاسی-اجتماعی اقشار و گروههای اجتماعی را در بر میگیرد و ضمانت اجرایی آن به دست خود این تشکلها و مردم در ظرفی به نام شورا تعریف میشود. فاصله ای میان مبارزه سیاسی-اجتماعی امروزه زنان با مبارزات جمعی کارگران, بازنشستگان و پرستان وجود ندارد و هم سرنوشتی آنها بلامنازع است. رهایی زنان به دنبال خود رهایی کل جامعه را میاورد و ضمانت یک زندگی سالم در جامعه در گروه زیستن زنان در یک شرایط برابر و آزاد است.
پلاتفرم مبارزه برای رهایی کامل زنان از نقد همه اشکال استثمارها و بی عدالتی های موجود در جامعه شروع میکند. قبل از هر چیز برانداختن آپارتاید جنسی در جامعه که امروز سنبلی مبارزاتی برای کل جنبش زنان در سطح جهانی شده را در دستور کار دارد. حجاب و همه فرامین اسلامی باید به موزه های تاریخ سپرد که به نام بربریت عصری از توحش اسلامیها به آن نگریست. آنچه ما کمونیستها و بیشترین قشر جوان عصر حاضر از زنان و جوانان خواهان آنیم آینده ای عاری از از آپارتاید در همه اشکال آن است. با آزادسازی نیروی عظیم زنان و جوانان و تلاش برای بوجود آوردن بیشترین امکانات اقتصادی و رفاهی برای زنان در عرصه اقتصادی و کاریابی و آموزش, ایجاد موسسه های بهداشتی و سلامت زنان به رایگان و ایجاد دهها موسسه و تشکلهای زنان برای آگاه سازی در میان آنها یک نیروی عظیمی از زنان را برای دخالت در امورات رهبری جامعه فراهم میکند. ما نمیخواهیم زنان به عنوان “زن خانه دار” تعریف شوند و برای همیشه مورد مرمت دولتها قرار گیرند. باید کارفرمایان و دولت مسئول ایجاد بیشترین امکانات رفاهی حول خانواده ها باشند که هیچ زنی مجبور به ماندن در خانه و نظافت و بچه داری شبانه روزی گردد. ایجاد وسیعترین امکانات رفاهی برای تسهیل زندگی و کار و آموزش و تحصیل بر عهده دولت و کارفرمایان خواهد بود. ما بر عکس ناسیونالیستها رهایی زنان در کشور را موکول به زمان نامعلوم نمیکنیم. ما هرگونه توجیهی را برای به عقب راندن بهبود از همین امروز تا آینده ای دور برای وضع زنان رد میکنیم. در این هیچ شکی نیست که بهبود زندگی زنان به همراه خود شکوفایی اجتماعی میاورد. ما مانند اینترسکشونالیستها و بعضی از فمینیستهای ناسیونالیست در جنبش زنان مبارزات جمعی زنان را شقه شقه نمیکنیم. ما علاقه ای به ایجاد نوع دیگری از آپارتاید در جنبش زنان نداریم و آنرا برای اعتراضات جمعی زنان مضر میدانیم. مبارزه ما سراسریست, دفاع از حق هر زنی, هر جنبشی و هر حرکتی وظیفه عاجل ماست خارج از جغرافیاهای تعریف شده. آنچه ما در پلاتفرمان برای آن مبارزه میکنیم شامل همه زنان به یکسان خواهد بود. زن کارمند رتبه بالا و زن کارگر همه میتوانند از این امکانات بهره بگیرند و بهره مندی از آزادیهای وسیع برای همه احاد جامعه رایگان خواهد بود. برعکس جامعه سرمایه داری که تضاد طبقاتی میان زنان دارا و کارگر را نهادینه کرده تا به حیات خود مشروعیت دهد ما خواهان براندازی آن هستیم. ما به آگاه سازی در میان کارگران زن و مرد میپردازیم و بیشترین خدمات را ایجاد میکنیم که زنان وسیعا در تشکلهای کارگری جا باز کنند و به صفوف رهبری برسند. موقعیت نابرابر زنان در میان خانواده های کارگری از ساخته های نظام سرمایه داریست. ما این نظم را به هم میزنیم. ایجاد بیشترین تسهیلات اجتماعی و رفاهی و آموزشی و همتراز کردن نابرابریها در محیطهای کارگری زیر نظارت تشکلهای کارگری و با بودجه های تعیین شده از جانب دولت و کافرمایان باید صورت گیرد. در پلاتفرم ما برای یک زندگی برابر و بهتر برای زنان اصل برپایه گذاری نهادهایست که به شوراها و مجامع همیشگی کارگران و دیگر اقشار برای هدایت یک دولت انقلابی ست که در ادامه خود مسیر بسوی سوسیالیسم را هموار میسازد. به امید همدلی بیشتر در میان نیروهای چپ و سوسیالیست و فعالین زن که بتوان پلاتفرمی را برای یک دنیای بهتربه جامعه ارائه دهیم .
۳۱ اکتبر۲۰۲۴