* جنبش فرهنگیان راه نشان میدهد!
روز گذشته پنجشنبه ٢٣ دی ماه ١٤٠٠ فرهنگیان و معلمان سراسر کشور در دور چهارم تجمعات سراسری در اکثر استانها و در بیش از ٨٠ شهر بزرگ بار دیگر جنبش بالنده و امید بخش خود را به صحنه کشیدند. با سخنرانیها، شعارها و طرح خواسته های رادیکال عملا کل جنبش اعتراضی محرومان و مردم تحت فشار و تبعیض را نمایندگی کردند. چهار دور اخیر جنبش فرهنگیان و معلمان فضای مبارزاتی جامعه را به شدت تحت تاثیر قرار داده و به سهم خود تناسب قوا را به نفع جبهه نبرد استثمار شوندگان علیه استثمارگران سرمایه چرخانده است. تا همینجا این جنبش راه نشان دهنده است، چون با شعار “معلم بپاخیز، برای رفع تبعیض” فراتر از خواسته های برحق و مستقیم خود از جمله “رتبه بندی و همسان سازی حقوق” این راه را به کل جنبشهای رادیکال و در راس آنها جنبش کارگری یادآور میشود، دوره آن است خواست و مطالبه متحد کننده کل جنبشهای اعتراضی رادیکال و بخشهای عظیم جامعه را باید بر افراشت و حول آن کل پتانسیل اعتراضی کارگر و معلم و نسل جوان و جنبش زنان و بازنشستگان و غیره را همگام کرد و به عنوان پیکره واحد در مقابل جمهوری اسلامی قرار داد.
این جنبش به ما میگوید که باید سراسری عمل کرد، مبارزه برحق در یک محله و مرکز کارگری و در یک شهر و رشته را به مبارزه ای سراسری و دست در دست هم گذاشته در سراسر کشور تبدیل کرد. و بالاخره جنبش فرهنگیان و معلمان این راه را نشان میدهد که باید سازمانیافته عمل کرد و به سازمان و تشکل توده ای متکی شد. “شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران” در این دوره این نقش مهم را به عهده گرفته است. اما مضافأ نباید فراموش کرد، در عین حال شبکه رهبران و فعالین با هم مرتبط فرهنگیان و معلمان مبارز در استانها و سراسر کشور، آن حلقه و ستون محکم یاری دهنده و متحد کننده قدمهای مهم فرهنگیان و معلمان در سراسر کشور است. همین سطح از تجارب تاکنونی میتواند و لازمست در جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اعتراضی رادیکال بکار گرفته شوند. تردیدی نیست همگامی و اتحاد مبارزاتی بین جنبش جاری کارگری و جنبش فعال فرهنگیان و معلمان به عنوان دو بستر مهم کل پتانسیل اعتراضی علیه وضع موجود و برای تغییر آن رسالت مهم حرکت به سوی تعیین تکلیف قطعی با سرمایه داری حاکم و جمهوری اسلامی را برجسته میکند . اینجا و باردیگر به اراده و اتحاد و همبستگی جنبش فرهنگیان و معلمان درود میفرستم. دوستان! دست مریزاد.
*بکتاش آبتین درنگذشت، اعدام شد!
جمهوری اسلامی معماری شده آبتین را به قتل رساند، هدفمند نقشه ریختند، همانند قتل عمد دولتی که اسم اعدام را بر روی آن گذاشته اند. اما قتل عمد بکتاش آبتین با پاهای در زنجیر بر روی تخت بیمارستان بنام معالجه صورت گرفت. این هم نوع دیگری از قتل عمد دولتی، ریاکارانه و سفاکانه تر و به نحو بیسابقه ای ضد انسانی تر از حلق آویز کردن و یا پای دیوار اعدام تیر خلاص را زدن است. چون در پروسه صحنه گردانی که به اعدام فرد منجر میشود، از مدت و یا لحظاتی قبل فرد اسیر افتاده در دست جلادان مطلع است که قرار است حق حیات او سلب شود. اما اینجا با روپوش معالجه و در تحت بیمارستان مشابه دوره فاشیسم هیتلری به حیات و زندگی مخالف سیاسی و در این مورد بکتاش آبتین پایان داده شد. جانیان اسلامی شعر و هنر انتقادی و اعتراضی او را تحمل نکردند، اما جلادان جمهوری اسلامی و در صدرشان، خامنهای خوب میدانند این اوج استیصالشان است. حاکمیت سراپا ضد انسانی و فاسدشان، توسط بخش اعظم جامعه هشتاد میلیونی دیگر تحمل نمیشود. دور نیست، آن روز و مقطعی که نظام قاتلان صدها هزار اعدام و بکتاش آبتین ها را به زیر میکشیم. تک تک این جنایتکاران باید محاکمه و تاوان پس دهند.
قتل پر از رنج و درد آبتین تکان دهنده بود. در اندوه سنگین خانواده و بستگان و مردم آزادیخواه و یارانش خود را سهیم میدانم.
یادش گرامی
***