زیر آوار نگاه جنسیتی طالبان!
زنان قربانی زلزله
ملکه عزتی
در هفته های گذشته در پی وقوع چندین زمین لرزه مرگبار در شرق افغانستان هزاران نفر کشته و زخمی شدند. خانه و کاشانه محقر مردم محروم این منطقه که قبل از زلزله هم در فقر و محرومیت بسر میبردند بطور کامل ویران شد. بنا به روایت رسانه ها و سازمانهای امداد رسانی بیشترین قربانیان این زلزله زنان بودند از میان هزاران کشته و زخمی درصد بالایی شامل زنان میشود. مشاهده این آمار سئوال برانگیز است، اما دلیل آن روشن است! مردان نامحرم از کمک به زنانی که زیر آوار مانده بودند بدستور طالبان منع شدند! آنهایی هم که جرأت کردند به زنی کمک کنند نهایتأ با یک تکه پارچه گوشه ای از بدن او را گرفتند تا مورد غضب قرار نگیرند!
یکی از امدادگران در ولایت کنر میگوید:
امدادگران مرد برای کمک به زنان مردد بودند، بهمین خاطر زنان زلزله زده و زخمی باید ساعتها زیر آوار منتظر رسیدن زنانی از روستاهای دیگر بودند که به آنها کمک کنند.
در قاموس طالبان قانون امر به معروف و نهی از منکر در زمان وقوع فجایع طبیعی هم الزامی است و باید بطور قطع مراعات شود! یکی دیگر از امدادگران میگوید حتی برای خارج کردن جنازه زنانی که جان سپرده بودند مجبور بودند برای بیرون کشیدن جنازه ها با گوشه ای از لباس خود این کار را انجام دهند!
وجود این قوانین مرزهای آپارتاید جنسی و زن ستیزی را بشکل غیرقابل تصوری پشت سر گذاشته. این دیگر قانون نیست، رسما جنایت و دستور قتل زنان فقط بدلیل زن بودن است! فاجعه انسانی که هیچ وجدان بیداری نباید در مقابل آن سکوت کند. در سرزمین طالبان و حاکمیت دین و شریعت نحوه و اولویت نجات قربانیان زمین لرزه یا هر رخداد مرگبار دیگری را قوانین شرع و احکام دینی طالبان تعیین میکنند. یکی از شرم آورترین و موهن ترین دستوراتی که حتی در جمهوری اسلامی هم نمیشود مشابه آن را پیدا کرد.
بنا به دستور طالبان و ارگانهای اجرایی این دار و دسته تروریست رعایت قوانین شرعی و الزام محرمیت و منع تماس دست نامحرم بر بدن زخمی زن زیر آوار مانده، از حق حیات و زندگی او مهمتر است! این عقل ناقص این نگاه و باور ضد انسانی این جزم و تحجر فکری را با هیچ واژه و کلمه ای نمیشود توضیح داد، جز ضدیت با موجودیت زن به مثابه انسانی که صاحب حق حیات و زندگی است.
این گروه آدمکش که امروز بر جامعه افغانستان حکومت میکنند به امدادگران زن هم اجازه حضور در مناطق زلزله زده و نیازمند کمک را نمیدهد، چون زنان حق حضور در میان مردان نامحرم را ندارند و مجاز نیستند در فضایی در تردد باشند که در قرق مردان است!برای رسانه های حاضر درمحل ابلاغیه صادر شده که از حضور زنان در هنگام امداد رسانی نه عکسی گرفته شود و نه محیط طوری باشد که حضور زنان مشهود و قابل روئیت باشد. نامحرم و محرم بودن تعیین میکند انسانی که زن است حق حیات دارد یا نه؟ ارزش جان انسانها را جنسیت، محرمیت و دستورات یک مشت جانی و آدمکش بجا مانده در ۱۴۰۰ سال قبل تعیین میکنند. این فلاکت و بیحقوقی مطلق را مردم افغانستان مدیون دولتهای غربی مدعی دموکراسی هستند. میلیونها انسان اسیر شده در حکومت طالبان که از حداقل های یک زندگی انسانی برخوردار نیستند و در میان این میلیونها زنانی هستند که نه تنها حق تحصیل و کار و سایر آزادیها از آنان سلب شده بلکه حق حیات را هم بدستور طالبان میشود از آنها سلب کرد و به هیچکس هم جوابگو نبود.
سرنوشت تلخ زنان در افغانستان تحت حاکمیت طالبان اینگونه است که حتی اگر بر اثر بلایای طبیعی و زیر آوار زلزله از بین نروند، اگر در میادین شهر سنگسار نشوند، اگر بدست مردان “با ناموس” خانواده سلاخی نشوند، با قوانین و موازین اسلامی- طالبانی از همه حقوق انسانی محروم مانده و مجبور شده اند در فضای عمومی جامعه هم بندرت ظاهر شوند و اگر هم تصادفأ حضور پیدا کردند در معیت یک مرد محرم باشد و لا غیر.
این سطح از توحش این سطح ترس از موجودیت و حضور زنان در جامعه را جز با قوانین مذهبی با هیچ منطق وعقل سلیمی نمیتوان توضیح داد.
ترسی که جمهوری اسلامی هم سالهاست به آن دچاراست و برای ممنوعیت حضور زنان، پایمال کردن حقوق و آزادی زنان به هر ترفندی متوسل شده اما پس از خیزش انقلابی ۱۴۰۱ وادار به درجه ای از عقب نشینی شد و امروز زنان اگر نه در همه عرصه ها اما حداقل در رابطه با آزادی پوشش بطور دوفاکتو حجاب اسلامی را کنار گذاشته و آزادانه در محل کار و خیابان حضور پررنگی دارند. حساسیت بیمارگونه در برابرزنان و احساس مالکیت بر بدن و موجودیت زنان، این نظم بیمار بنا شده برآپارتاید جنسی و میل به مطیع بودن زنان در مقابل دستورات متحجر دینی با حضور زنان و مردان معترض بدرجات زیادی به شکست کشیده شده است. زنان در شهریور ۱۴۰۱ به جمهوری اسلامی و حکومت دینی اعلام کردند آزادی زن و حقوق جهانشمول زنان در همه عرصه های زندگی امتیازی نیست که دولتها از سر لطف به زنان بدهند، زنان برای کسب این حقوق مبارزه میکنند.
به این شرایط اسفبار به این سیاستهای غیر انسانی به این بردگی قرون وسطایی و فرهنگ منحط حاکم درافغانستان باید خاتمه داد، مرگ تدریجی سرنوشت محتوم زنان افغانستان نیست.زنان افغانستان تاریخ پرتلاطمی را پشت سر گذاشته اند. انواع دولتها و حکومتهایی که این سالها در قدرت بودند درعالم واقع نه درد مردم محروم جامعه را داشتند نه اساسأ تلاشی برای تغییر بهبود شرایط زندگی زنان و مردان آن جامعه انجام دادند. امروز حکومت دوم طالبان عریان تر از همیشه سرکوب میکند، منطق مطلق ضد زن و سرکوب خارج از حد زنان وجه مشخصه این گروه تروریست است و همین نشان از واهمه این گروه از حضور زنان در جامعه دارد. از این ترس و واهمه باید استفاده کرد باید ایستاد وبه دنیا نشان داد،که تنها واقعیت جامعه افغانستان سرکوب و جولان مرگ جماعت طالبان نیست، واقعیت آن جامعه ایستادگی زنان و مردانی است که با وجود تمام محدودیتها و محرومیتها تن به تسلیم نداده و آینده را ازآن خود میدانند.در افغانستان و در حکومت زن ستیز طالبان هم باید منتظر زلزله عظیم اجتماعی بود تا طالبان و قوانین پوسیده شریعت و نظم بیمار مردسالار حاکم را زیرورو کرده و روانه همان دنیایی کند که به آن تعلق دارند.
۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵
***