امپریالسیم؛ امپریالسیم است !
وریا روشنفکر
نشست اخیر سازمان همکاری شانگهای (SCO) که در تاریخ ۳۱ اوت تا ۱ سپتامبر ۲۰۲۵ در شهر تیانجین چین برگزار شدبا حضور بیش از ۲۰ نفر از سران کشورها و ۱۰ تن از مسئولان سازمانهای بینالمللی برگزار شد بزرگترین گردهمایی این پیمان اززمان تاسیس آن در سال ٢٠٠١بوده است؛ حضور بیش از ۲۰ نفر از سران کشورها و ۱۰ تن از مسئولان سازمانهای بینالمللی دراین نشست نشان از رویارویی جدیدی در قطب بندی های نظام امپریالیستی جهانی است.
شاید نمایش نظامی چین درروزپایانی این کنفرانس به نوعی آشکار اعلام رسمی زعامت چین براین بلوک جهانی ست؛ که شرایط امروزی روسیه را هم واداربه پذیرش آن نمود.
این که این قطب بندی ها در هرم وارونه جهان امپریالیستی است؛ درمورد غرب و آمریکا عیان است و لااقل در تفکرات چپ به صورت علی العموم جای مناقشه نیست.
اما بخشی ار نیروهای چپ سنتی ازشناساندن چین و بلوک آن به عنوان بلوک امپریالیستی امتناع می کنند؛ این ذهنیت درچپ سنتی ایران هم تاریخی طولانی دارد من دراین جا به استناد به تعریف لنین از امپریالیسم و مصادیق عینی تلاش میکنم به این سوال پاسخی کوتاه بدهم .
در نظریهی مارکسیسم-لنینیسم، امپریالیسم آخرین مرحلهی سرمایهداری است که در آن، انحصارات اقتصادی و سیاسی، سلطهی سرمایهی مالی، و گسترش نفوذ به بیرون از مرزهای ملی نقش محوری دارند. اگر بخواهیم با این چارچوب نظری به جایگاه کنونی جمهوری خلق چین نگاه کنیم، پرسش بنیادین آن است که آیا چین در قامت یک قدرت جهانی، اکنون ویژگیهای یک کشور امپریالیستی را داراست یا خیر؟
شاخصهای پنجگانه امپریالیسم از نگاه لنین
ولادیمیر لنین در اثر مهم خود، «امپریالیسم، بالاترین مرحلهی سرمایهداری» (1916)، پنج ویژگی اصلی امپریالیسم را چنین برمیشمارد:
1. تمرکز بالای سرمایه و تولید*
2. ادغام سرمایه بانکی و صنعتی (سرمایه مالی)
3. غلبهی صادرات سرمایه بر صادرات کالا
4. تشکیل انحصارات و کارتلهای بینالمللی
5. *تقسیم جهان میان قدرتهای سرمایهداری
میتوانیم هر یک از این موارد را با وضعیت کنونی چین مقایسه کنیم
1. تمرکز سرمایه و تولید
چین در دهههای اخیر، شاهد ظهور شرکتهای عظیم و انحصاری بوده است؛ بهعنوان نمونه:
– شرکتهای دولتی مانند «Sinopec» و «State Grid» جزء بزرگترین بنگاههای اقتصادی جهاناند.
– شرکتهای فناوری مثل «Huawei»، «Tencent» و «Alibaba» نفوذ گستردهای در بازار داخلی و خارجی دارند.
در واقع، اقتصاد چین بهشدت متکی به غولهای اقتصادی متمرکز است، که این از مهمترین شاخصهای امپریالیسم است.
2. سرمایه مالی
در چین، سرمایه بانکی و صنعتی در هم تنیدهاند. بانکهای دولتی نقش حیاتی در تأمین مالی پروژههای داخلی و خارجی دارند.
– بانکهای بزرگ دولتی چین، مثل ICBC و بانک ساختوساز چین، از نظر دارایی در جهان پیشتاز هستند
– این بانکها بهطور گسترده در طرحهای خارجی مانند پروژههای جاده و کمربند سرمایهگذاری کردهاند
3. صادرات سرمایه
از شاخصههای اصلی امپریالیسم، غلبه سرمایهگذاری خارجی به جای صادرات کالاست
– در طرح «کمربند و جاده» چین میلیاردها دلار سرمایه به کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی صادر کرده است.
– بسیاری از این پروژهها جنبهی وامدهی دارند که کشورهای فقیر را در چرخه بدهی قرار میدهد (Debt-Trap Diplomacy).
4. انحصارات فراملی
چین در بسیاری از صنایع دارای انحصار جهانی است:
– Huawei و ZTE در فناوری 5G پیشتازند.
– CATL در حوزهی باتریهای لیتیوم پیشرو است.
– علیرغم ماهیت دولتی یا شبهدولتی، این شرکتها دقیقاً همان نقش انحصارات امپریالیستی را ایفا میکنند.
5. تقسیم مجدد جهان
چین از طریق نفوذ اقتصادی در آفریقا، آمریکای لاتین، و آسیای مرکزی تلاش دارد بهنوعی نظم جهانی را بازتعریف کند:
– نفوذ در آفریقا از طریق ساخت بنادر، جادهها و پروژههای معدنی
– فشارهای دیپلماتیک بر کشورهایی که روابط با تایوان دارند، نشاندهنده رقابت امپریالیستی است.
اگرچه چین خود را کشوری «سوسیالیستی با ویژگیهای چینی» معرفی میکند، اما عملاً نظامی سرمایهداری-دولتی است که از ابزارهای امپریالیستی برای گسترش نفوذ جهانی استفاده میکند.با توجه به شاخصهای بالا، میتوان گفت که چین با وجود عدم شباهت کامل به امپریالیسم غربی (مثل آمریکا یا بریتانیا)، شکلی از امپریالیسم دولتی، مدرن و تکنوکراتیک را نمایندگی میکند.
از منظر “کمونیستهای کارگری”، که با ماهیت دولتمحور و اقتدارگرایانه جمهوری خلق چین مخالفاند، چین نهتنها سوسیالیست نیست، بلکه یک قدرت سرمایهداری امپریالیستی است که تنها نام «کمونیست» را یدک میکشد.
۲۷ شهریور ۱۴۰۴