جمهوری اسلامی در فضائی مملو از ابهام و بن بست، در شرایطی که هم مذاکره میکند و هم در آتش جنگ در منطقه می دمد، در متن مشقت بی پایان مردم اسیر فقر و فلاکت و بیماری و بیکاری، بدنبال یکدوره دروغ و فریب و سرکوب خونین، برای نهادهایش “انتخابات” برگزار میکند. بار دیگر جناحهای حکومتی و عناصر صدبار امتحان پس داده از عاملین کشتار زندانیان سیاسی تا تیرخلاص زن و شکنجه گر و پاسدار و بازجو، عروسک این خیمه شب بازی اند. به ما میگویند برای تداوم این وضعیت از میان جلادان تان “انتخاب” کنید! اما این نمایش بیش از هر زمانی سوت و کور است و از پیش مهر شکست را بر پیشانی خود دارد. اینرا خود خامنه ای هم میداند. کاری که باید صورت گیرد، اینست که این شکست همه جانبه و کمرشکن شود.
در ایران تحت سلطه ارتجاع اسلامی انتخابات مطلقا وجود خارجی ندارد. در این رژیم احزاب سیاسی از راست تا چپ غیرقانونی و “منحله” اند. رهبران اپوزیسیون در لیست ترور قرار دارند و از پیش “مهدورالدم” و “محارب” و “ملحد” اعلام شده اند. تشکیل شورا و سندیکا و ایجاد سازمان کارگری ممنوع است. رهبران و فعالین جنبش کارگری یا در زندان اند و یا “بجرم” اعتصاب و طلب حقوق کار انجام شده تحت تهدید و پیگردند. ایجاد سازمانهای مستقل زنان ممنوع است. تشکیل هر جلسه و تجمع و تشکل و کانون از معلمان و وکلا و نویسندگان و بازنشستگان با قوه قهریه و زندان و پرونده سازی جواب میگیرد. نه فقط شهروندان “عادی” بلکه کسانی که در سرپانگهداشتن این رژیم علیه مردم مرتکب جنایت شدند، احزاب اسلامی و درون حکومتی، بخشا ممنوع اند. تنها لایه قلیلی از جنایتکاران حساب پس داده و پاره تن نظام اسلامی، که آنهم باید توسط نهادهای مافیائی در هر دوره تائید شوند، میتوانند در این معرکه گیری اسلامی حضور بهم رسانند. اسم این “انتخابات” نیست. این یک مضحکه تمام عیار است. این نمایش تحقیر شعور مردم است. این توهین به هر نوع انتخابات حتی با معیارهای انتخابات در جوامع بورژوائی است. اطلاق “انتخابات” به این مضحکه، تلاشی برای تداوم سلطه خونین نظامی است که تنها در آخرین خیزش توده ای کارگران و مردم زحمتکش هزاران قربانی گرفته است.
“آزادی” و صندوق رای
اصلاح طلبان مرتجع و تریبون های تبلیغاتی طرفدار حکومت برایمان موعظه می کنند که “تنها راه رسیدن به آزادی از صندوق رای میگذرد”! کسب آزادی از طریق صندوق رای ظاهری عامه پسند دارد. مگر نه اینست که حق انتخاب از طریق هر فرد یک رای میتواند مسالمت آمیزترین راه برای رسیدن به اهدافی باشد که همگان در آن ذینفعند؟ میگویند “ما باید به صندوق رای با تمام محدودیتهایش عادت کنیم”! “باید فرهنگ دمکراتیک را رشد دهیم”!
بگذارید بپرسیم کدام “صندوق رای”؟ کدام “آزادی”؟ این کدام آزادی است که با فرض بقای ارتجاع سیاسی متحقق میشود؟ این کدام آزادی است که به ما حق “انتخاب” بین شکنجه گران و زندانبانان و استثمارگران مان را میدهد؟ دمکراسی ای که قرار است با “رای دادن” به منتسبین حکومت اسلامی و “انتخاب” بین جلادان تمرین شود، تنها ارتجاع را تحکیم میکند. قرار است برویم به تعدادی هزار بار امتحان پس داده و شریک جنایت و یا تائید کننده جنایت در حکومت اسلامی، به تعدادی سرمایه دار و قمه بدست سرکوبگر و فاسد که خون مردم را در شیشه کردند، به کسانی که از فیلترهای امنیتی نظام رد شدند، “رای” بدهیم و به “صندوق رای” عادت کنیم تا با “تمرین دمکراسی” به ناکجاآبادی که در قاموس اینان “آزادی” نام دارد برسیم! این نوع استدلالها تنها منعکس کننده هم خانواده بودن با نظام اسلامی، شریک بودن در آرمان اجتماعی و اهداف سیاسی جمهوری اسلامی است.
بعنوان کمونیست و انقلابی تصریح می کنیم که در نظامهای استبدادی، هیچوقت و در هیچ زمانی، یک ذره آزادی، یک ذره گشایش سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، از طریق صندوق رای حاصل نشده است. “صندوق رای” در این حکومتها نه مسیر آزادی شهروندان بلکه مکانیزم اسارت مجدد و امضای سند بردگی آنهاست. کسانی که تداوم انقیاد سیاسی و اقتصادی شهروندان را “آزادی” نام میگذارند، تنها شُرکای این بربریت اند. آزادی تاریخا با عمل انقلابی بدست آمده است و تنها توسط نیروها و جنبشهائی میتواند متحقق شود که در آن ذینفعند. انتخابات تنها زمانی میتواند مظهر و بیان اراده عمومی مردم باشد که یک پروسه سیاسی واقعی برای نفی ارتجاع طی شده باشد و انتخابات به یک واقعیت مادی و اجتماعی جنبه حقوقی بدهد. انتخابات تنها در شرایطی که جامعه از قید ارتجاع آزاد شده است و شهروندان بطور عینی امکان عملی و مادی ابراز وجود سیاسی مستقیم و مستمر را دارند میتواند معنی داشته باشد.
دخالت و نه شرکت
هر نوع شرکت در مضحکه انتخابات با هر عنوان و توجیهی مشروعیت دادن به رژیم اسلامی و در راس آن خامنه ای است. اما عدم شرکت در سیاستها و چهارچوبهای حکومتی به معنای دست روی دست گذاشتن و یک سیاست پاسیو نیست. در مناسبت انتخابات اتفاقا باید فعالانه دخالت کرد. دخالتی مستقل از جناح های رژیم و سیاست ها و تاکتیک هائی که طرح میکنند. دخالتی مبتنی بر شکست سیاست بسیج مردم حول این یا آن تاکتیک حکومتی و این یا آن کاندیدا. مبارزه فعال علیه فضای انتخاباتی و تبدیل آن به اعتراض علیه کل حکومت، میتواند یک شکست دیگر به جمهوری اسلامی تحمیل کند و محاسبات پراگماتیستی را حاشیه ای کند. این مبارزه از پائین و مستقل از پلاتفرمهای حکومتی است که اتفاقا میتواند بر نتیجه همین مضحکه تاثیر بگذارد. گسترش اعتصاب و اعتراض برای حقوق پایمال شده، تبدیل هر سخنرانی و اجتماع انتخاباتی به صحنه اعتراض علیه کل حکومت، پاره کردن وسیع پوسترها و آتش زدن بیلبوردهای تبلیغاتی، مخالفت با اعدام و خواست آزادی فوری کلیه زندانیان سیاسی، باید رئوس خط مشی جنبش انقلابی و سرنگونی طلب از امروز تا روز انتخابات باشد. روز انتخابات با عدم شرکت گسترده و اعلام قدرتمند نامشروع بودن کل حکومت، فصل جدیدی از تقابل با رژیم اسلامی را آغاز میکنیم.
مضحکه انتخابات جمهوری اسلامی برای نظام اسلامی و طرفدارانش حتما مهم است. منفعت سیاسی و طبقاتی شان اینطور حکم میکند. اما برای دهها میلیون مردم اسیر فقر و فلاکت، برای دهها میلیون زن اسیر آپارتاید و سرکوب روزمره، برای بیش از ده میلیون بیکار، برای جوانان بی آینده، برای میلیونها نفر که اسیر تن فروشی و اعتیاد اند، برای خیابان خوابها و مردم گرسنه پشیزی ارزش ندارد. تبلیغ برای شرکت در مضحکه انتخابات رژیم اسلامی تنها مُهر تائید زدن به تداوم جنایت و بردگی و فقر عمومی است.
نمایش انتخابات ١٤٠٠ بشدت سوت و کور است. مذاکرات وین و موشک پراکنی در منطقه هم دردی از حکومت دوا نمی کند. در این “انتخابات” از پیش مُهر شکست قاطع بر پیشانی حکومت کوبیده شده است. در وضعیت ملتهب و پرشتاب سیاسی ایران، این شکست باید همه جانبه و سنگین و برانگیزاننده باشد و به نیروی محرکه قدرتمندی برای جنبش سرنگونی انقلابی کل نظام اسلامی تبدیل شود.
سردبیر.
٢٤ اردیبهشت ١٤٠٠