مقالات

“پژاک” زن ستیز، شعبه دوم گشت ارشاد! ملکه عزتی

“پژاک” زن ستیز، شعبه دوم گشت ارشاد!

ملکه عزتی

تصور من این است که درصد بسیار بالایی از مردم در جامعه به ادبیات دست‌اندرکاران جمهوری اسلامی در مورد زنان آشنایی دارند. نگاه به زن، شخصیت زن، چگونگی برخورد با زنان در عرصه‌های متفاوت و در یک کلام حقوق زن در جمهوری اسلامی بر مبنای همان باور و درکی است که از آموزه‌ها و مبانی فکری دین اسلام سرچشمه می‌گیرد. در این دین ضد زن، زن از دنده مرد خلق شد، هر دو زن حکم یک مرد را دارند، در ارث نصف مرد محسوب می‌شود، حجاب اسلامی، فاقد حق انتخاب، “ضعیفه”، سکس آبجکت، “رئیس” آشپزخانه و کارش بچه‌داری است! زن در دین اسلام اصولاً انسان محسوب نمیشود و بعبارتی اسلام، مردسالاری کهنه اعصار را گندیده‌تر و خشن‌تر کرده است. انتخاب و بکارگیری این الفاظ مطلقاً اتفاقی و بدون پیشینه نیست. آنها زن و جایگاه زن را آنطور که فکر میکنند، تعریف میکنند. شنیدن این نوع واژه‌ها و اجرای این قوانین در جمهوری اسلامی مایه تعجب نیست، اما بشدت نفرت‌انگیز است. زن و سیاست؟ زن و انقلابیگری؟ زن و هنر؟ مطلقاً همخوانی بین جنس زن و این پدیده‌ها پیدا نمیکنند. چند دهه زنان علیه این قوانین، علیه این سیستم سرکوب و تبعیض، علیه این نابرابری بغایت زن‌ستیزانه، برای حقوق و موقعیت برابر، برای حق انتخاب و ابراز وجود مبارزه کردند، بهای این سرپیچی و نه گفتن را پرداخته‌اند اما عقب ننشستند. جمهوری اسلامی و سیاستمداران لات و لمپن این رژیم یک طرف و زنانی که تسلیم نشدند یک طرف. این کشمکش همواره در جریان بوده است.
در رژیم اسلامی ضد زن هزاران فعال سیاسی زن اعدام شدند، حبس‌های طولانی گرفتند، کودکانشان را در زندان به دنیا آوردند، شاهد شکنجه و مرگ عزیزانشان بودند اما به احکام قرون‌وسطایی و ضد انسانی دین اسلام گردن ننهادند. آنها به جمهوری و قانون شریعت نشان دادند زن و مرد در عرصه مبارزه برابرند، در تسلیم‌ناپذیری، در دفاع از عقایدشان، در تن ندادن به خفت و خواری استوار و ثابت‌قدم هستند و جنسیت کمترین نقشی در این عرصه ندارد. بمثابه انسان آزاد، قائم‌به‌ذات و با باورهای برابری‌طلبانه، همه راه را بی اما و اگر پیمودند.

اما ظاهراً هیچیک از این فاکتورها برای مدرس مغرض و بی‌سواد پژاک، امیر کریمی، کافی نیست زمانیکه به تاریخ کومه له و مبارزه زنان کمونیست در این تشکیلات می‌پردازد! امیر کریمی از جمهوری اسلامی و نگاه آخوند و ملاهای مرتجع به زن سبقت برق‌آسایی گرفته و مدعی است زنان در کومه له فقط به هدف خوشگذرانی مردان در آن تشکیلات حضور داشتند! آنهم به امر مردان و در سایه مردان آن تشکیلات!!

کریمی با آب‌وتاب در تاریکی شمشیر برداشته و علیه تاریخ یک جریان سیاسی در کردستان، آنچه که جمهوری اسلامی نتوانست بگوید را با حرارت فراوان در کلاس آموزشی اعضای پژاک بر زبان می آورد و شرم نمیکند. می‌گوید “بجای مبارزه از عشق آزاد حرف می‌زدند، بجای تحرکات انقلابی و مبارزه برای حقوق خلق کرد، یک زن همزمان با چند مرد می‌تواند رابطه جنسی داشته باشد حرف زده می‌شد! مشروب می‌خوردند و ربطی به مبارزه نداشتند!” حقیقتاً هیچکدام ازعوامل جمهوری اسلامی هنوز جرئت نکرده به این شکل موهن در مورد صفی از زنان مبارز، زنانی که در مقابل حکومت تازه‌بقدرت‌رسیده قد علم کرده بودند و در همه عرصه‌ها به مبارزه بی امان علیه نابرابری، علیه بی‌حقوقی و علیه استبداد و سرکوب در عرصه سیاسی و نظامی سالها جنگیدند، در نبردهای نابرابر و بعضاً تن‌به‌تن جان باختند و در برابر مزدوران حکومتی نه ‌تنها تسلیم نشدند بلکه آنها را وادار به عقب‌نشینی کردند، حالااین فردجرئت کرده است این ترهات را سرهم کند.
بدن زن در نگاه مردسالارانه و خانخانی و عشیره‌ای، همیشه ابزاری برای سرکوب، تحقیر و توجیه موقعیت نابرابر زنان بوده است. همانطور که در ادعاهای بی ‌پایهٔ امیر کریمی می‌شنویم که بحث داخل کومه له این بود: “یک زن با چند مرد می‌تواند بخوابد”،نه مبارزه و امر مبارزاتی! شرم‌آور است. این نگاه عمیقاً ضد زن، عمیقاً ارتجاعی و از سر زبونی و ورشکستگی سیاسی است. میشود هر سازمان و هر جریان سیاسی را در رابطه با برنامه، خط‌ مشی و پراتیک سیاسی، تأثیر یا عدم تأثیر در فضای سیاسی مورد نقد صریح و روشن قرار داد، اما دست‌بردن به انبان کپک‌زده‌ترین و ارتجاعیترین نظرات زن‌ستیزانه، و از این سر به سازمان و جریانی تاختن، عین فلاکت و ورشکستگی سیاسی است. دخیل بستن به عاشورا و تشیع و امام حسین کم بود، به بهانه حمله به زنان کمونیست ، شعبه دوم گشت ارشاد دایر شده است. این آقا که هنوز در فاز دوران عشایر و قبایل است، باید اول به شهر بیاید، فرهنگ و ادب و تعهد به حقیقت و سلامت سیاسی یاد بگیرد. میدانیم یک خاصیت این نوع افترا و تبلیغات ضد کمونیستی و ضد زن، این است که به رژیم اسلامی سیگنال بدهد که پژاک چه ظرفیتهایی دارد.

امیر کریمی مثلاً از نقد “حزب کلاسیک”شروع میکند، جمعی را در کومه له به “جاسوسی برای ساواک”متهم میکند، جمعی را مسئول درهم شکستن روح “کردایتی”در کومه له می‌داند، و نهایتاً به آنجا ختم میشود که بدن زن و بی‌حرمتی به زنان کمونیست، میدان زورآزمایی و تسویه‌حساب با کومه له می‌شود! تمام “هنر”رهبری مشترک پژاک به آنجا میرسد که بدون عمامه و نعلین، با استفاده از زبان و ادبیات و فرهنگ کثیف‌ترین مهره‌های رژیم علیه کمونیستها، به جنگ صفی از زنان در تشکیلات کومه له میرود که مبارزات آنها سالها زبانزد نسلی بود که قهرمانان خود را شبیه دختران کومه له ترسیم می‌کردند! زنانی که سالها در دایره تنگ سنتهای پوسیده اجتماعی و تفکر طبقات دارا محبوس بودند و پیوستن به صفوف مبارزان کومه له را راهی برای نجات از بردگی و آغاز یک زندگی نو و انسانی میدیدند، امروز با حملات عقب‌مانده و جعلی رهبری پژاک روبرو هستند! گرچه گروهی معتقدند این اظهارات قدیمی است و امروز نباید اتحاد و همکاری سازمانی و حزبی را با این جزئیات به خطر انداخت، اما آیا برای زنانی که در صفوف کومه له سالهای طولانی مبارزه کردند، مسئله به همین اندازه “بی‌اهمیت” و محاسبه‌گرانه است؟
نگاه عشیره‌ای و بازاری رهبری پژاک به مبارزان کمونیست زن در کومه له، نشان نگاه این جریان بطور عام به زن در جامعه است. نگاهی که جایگاه زن را تنها در رختخواب و در رابطه جنسی می‌بیند، زن را چه به دخالت در مباحثی که بنا به سیاست پژاک به ‌لحاظ اخلاقی مناسب “شأن مادرانه زن” نیست! از امیر کریمی و رهبری پژاک نباید گذشت، منافع فرقه‌ای هیچ حزبی نباید بر داستان زندگی زنانی که جنگیدند، در میدان مبارزه برای اهدافشان جانشان را از دست دادند، سایه بیندازد. زنانی که تشکیلات کومه له را بعنوان ظرف مبارزاتی خود انتخاب کردند و با همه سختیها و ناملایمات در صحنه مبارزه بر علیه نابرابری، ستم طبقاتی، تحقیر و سرکوب تا آخرین نفس ایستادند، حق دارند سیاستهای پژاک را همسو با سیاستهای جمهوری اسلامی در رابطه با مسئله زن و عرصه مبارزات زنان ببینند. آنجا که حمید رسایی در مقابل آتش زدن حجاب و پرت کردن آن به زباله‌دان توسط زنان مدعی است که “این‌ها می‌خواهند لخت شوند و فحشا را اشاعه دهند”، پژاک و رهبری این جریان را هم باید همانقدر دونمایه و متحجر دانست. بهتر است برخی به این “متحد استراتژیک حال و آینده” دخیل نبندند!
۱۳نوامبر ۲۰۲۵