مقالات

یازده اردیبهشت روز جهانی کارگر، بسوی یک انقلاب کارگری ! نادر شریفی

چهل و دو سال پیش، خمینی این نماینده کپک زده جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی، کسی که حتی یک روز در تولید اجتماعی نقش مفیدی نداشته و اصلا برای این به سر کار آورده شده بود که انقلاب مردمی ٥٧ را سرکوب و بخون بکشد و حکومت فاشیستی و ضد کارگری اسلامی را علیه ایده آل ها و اهداف انقلابی تحکیم کند، اعلام کرد که “هر روز روز کارگر است”! بنابراین روز جهانی کارگر بی معناست! این از گور برخاسته اعتصاب را حرام و غیر قانونی اعلام کرد. البته نه او و نه کلیت نظام ارتجاعی اسلامی و نه سرمایه داران هیچگاه ارزشی برای سازندگان واقعی جامعه قائل نبودند و نیستند. کار برای تجار صنعت مذهب، عملی است که دیگران انجام میدهند و کارگر کسی است که در خدمت سرمایه شبانه روز کار میکند. بورژوازی در عوض، کارگر و خانواده کارگری را در نهایت فقر و گرسنگی نگاه میدارد و کارگران را در جبهه های جنگ و رقابت با بخشهای دیگر بورژوازی به کشتن میدهد. این بورژوازی در ایران همواره از جیب کارگران به گله مفتخور و انگل آخوند امکانات میدهد تا وضع موجود را بعنوان “تقدیر الهی” توجیه کنند. در نظام اسلامی سرمایه، کارگر یعنی برده! بردگان خاموشی که اجازه ندارند سهمی و توقعی از این دنیا داشته باشند! باید تسلیم تصمیمات “خدای آسمانی” و نمایندگان زمینی آنان، یعنی همین شیادان مذهبی باشند. از نظر مذهب، کارگر در این دنیا باید در فقر و گرسنگی و بیماری و بی خانمانی بسر برد و شکرگزار باشد تا در آن دنیا پاداش بگیرد! مذهب یک صنعت است مانند دیگر صنایع، مذهب خرافه و تسلیم و عبودیت و نفرت تولید میکند تا نظم سرمایه برقرار باشد و سرمایه داران مرتبا بر سرمایه شان بیافزایند.

بنابراین بدیهی است که یازده اردیبهشت، روز جهانی کارگر که با اعتراض سراسری طبقه کارگر آمریکا که خواهان تقلیل روزکار به هشت ساعت و آنهم ١٣٥ سال پیش بودند، با نظام ضد کارگر جمهوری اسلامی نمی تواند همخوانی داشته باشد! جمهوری اسلامی را نیاورده بودند که کار طاقت فرسا و بدون بیمه کارگر در نظام شاهنشاهی را لغو کند. جمهوری اسلامی را آورده بودند که کارگران پیشرو مبارز صنعت نفت و دیگر جای ایران را بنام “انقلاب اسلامی” سرکوب کند. ارتجاع اسلام را از لجنزار حوزه های جهلیه بیرون کشیدند تا یک انقلاب چپگرایانه را که کارگر در آن نقش تعیین کننده داشت، درهم بکوبند. جمهوری اسلامی را آوردند که سهم طبقه کارگر از تولید اجتماعی بازهم کمتر و کمتر شود! خمینی در سایه جنگ ارتجاعی، کمونیست ها و رهبران و مبارزان طبقه کارگر و مخالفین سیاسی را یکی پس از دیگری اعدام و با آن صدای اعتراض به حاکمیت سرمایه را برای چندین نسل در ایران خاموش کرد. جمهوری اسلامی را آوردند تا خاکریزی در مقابل کمونیسم در معادلات دنیای آنروز بسازند.

خامنه ای چون خمینی و دیگر شیادان صنعت مذهب، امروز همچنان با براه اندازی مناسک ارتجاعی مذهبی و ملی و با عدم تعهدشان در مبارزه موثر با پاندمی کرونا نشان میدهند که برای جان مردم عموما و کارگران ارزشی قائل نیستند. جمهوری اسلامی حداقل طی همین سالهای پرتلاطم نشان داده است که برای حفظ نظام و حاکمیت سرمایه حاضر است میلیونها انسان را بی خانمان، بیکار و حتی گورخواب و پشت بام خواب و خیابان خواب کند! این نظام در تخاصم کامل با زحمتکشان و کارگران نه تنها حاضر نیست در اوج پاندمی کرونا، یک حداقلی از نیازهای زندگی و معیشت برای میلیونها کارگر و زحمتکش را تامین کند، بلکه درست در جائی که روزانه صدها انسان جان خود را بخاطر ویروس کرونا از دست میدهند، بفکر سوداندوزی بیشتر است! در هیچ کجای دنیا، هیچ حکومت سرمایه داری از شهروندان برای ارائه واکسن پول دریافت نمیکند ولی در جمهوری نکبت اسلامی آری! اگر در دوران باستان بردگان “ارزشی” داشتند و خرید و فروش می شدند، در دنیای سرمایه و در جوامع اسلام زده حتی جان بردگان بی ارزش است. جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای از جمله مسئول کشتار بیش از صد هزار نفر در همین دوره کرونا هستند که بایستی روزی جوابگوی این جنایت جمعی آگاهانه باشند.

اما پس از دی ٩٦ و آبان ٩٨ طبقه کارگر ایران بهمراه جامعه ایران جواب روشن خود را به نظام ضد کارگر داده است! طبقه کارگر ایران در صف اول مبارزات سرنگونی طلبانه نه قاطع خود را به کلیت نظام با خیزشهای توده ای و هزاران تظاهرات و اعتصاب اعلام کرده است. نه به حکومت سرمایه! نه به حمله به معیشت و زندگی! نه به سیاست ارعاب و سرکوب! نه به مضحکه انتخاباتی! نه به سیاست کشتار دستجمعی به بهانه پاندمی کرونا! نه به سیاست بیکاری سازی! نه به شرکتهای پیمانی و خصوصی سازی! نه به دستمزدهای شش برابر زیر فقر! نه به حکومت دزدان و اختلاسگران! و در مقابل اعلام کردند که خواهان سازمانهای مستقل کارگری و شوراها و اداره شورائی اند. خواهان آزادی فوری زندانیان سیاسی اند! خواهان قطع دست رانت خواران، آقازادگان و دزدان سرگردنه تحت “کار آفرینان و صاحبان صنایع” اند! خواهان آزادی و برابری و رفاه همگانی، برابری زن و مرد، رفع تبعیض و یک دنیای بهترند!

در سرآغاز روز جهانی کارگر در سال ١٤٠٠ طبقه کارگر ایران صف طبقاتی خود را از تمامی جنبشهای ارتجاعی و واپسگرا جدا کرده است و این یک بخش از آمادگی برای بزیر کشیدن کل نظام سرمایه است. جنبش طبقه کارگر با هزینه های زیاد و قهرمانی زیاد به مهمترین حرکت جامعه بدل شده است. امروز با تند شدن کشمکش طبقاتی بار دیگر دریچه ای به روی کارگر و کمونیسم باز شده که میتواند با پایان دادن به عمر خونبار جمهوری اسلامی به یک قدرت کارگری منجر شود. امروز بیش از هرجای دیگر، شبحی بالای سر خونخواران جمهوری اسلامی به پرواز در آمده است و “خواب خوش” را از چشم آنان ربوده است. این شبح اسمش کمونیسم است و ستون فقراتش جنبش اجتماعی طبقه کارگر علیه سرمایه داری است. در اول مه، مقدم بر هر خواست دیگری ضروری است که کارگران برای بدست گرفتن قدرت خود را آماه کنند. جنبش رادیکال کارگری با پرچم سوسیالیستی میتواند و باید بمثابه راه حل این اوضاع قد علم کند. زنده باد روز جهانی کارگر!

٢٩ آوریل