مقالات

کابوس طالبان از زنان ایزدی تا زنان افغانستانی! سیاوش دانشور

اینروزها صدای خیلی از دمکراتها درآمده که برج های دیده بانی “حقوق بشر”، “مبارزه علیه خشونت”، “مقابله با تروریست ها” و دفاع از “حقوق زن” و “حقوق کودک” چرا چشم شان کور و گوش شان کر است؟ مگر نمی بینند که کرور کرور مردم بیدفاع از وحشت طالبان خانه و زندگی شان را بجا گذشته و جانشان را برداشته و بسوی مرزها روان شده اند! مگر نمی بیند طالبان هر ده و شهری را می گیرد، اولین کارش گرفتن دختر بچه های ١٢ ساله و وادار کردن به “نکاح اجباری” است! رسانه ها سکوت مرگباری را دنبال می کنند و اخبار بیشتر به حاشیه ها و مناسبات دیپلماتیک و توافقات با قدیم تروریستهائی اشاره دارد که در چشم بهم زدنی شکل و شمایل دولت گرفته اند!

سرنوشت وحشتناک زنان ایزدی در اسارت داعش هنوز مو بر تن آدم راست می کند. افغانستان تحت سلطه طالبان و باندهای متفرقه اسلامی و جهادی کمتر از این نبوده است، با اینحال در مناطقی که طالبان قدرت نداشت، نه حکومتی ها توانستند این درجه توحش را علیه زنان اعمال کنند و نه زنان چنین اجازه ای را دادند. حال طالبان برگشته، حتی بدون اعلام قوانین اسلامی و اقداماتش تاکنونی اش، مردم میدانستند که چه آینده تاریک و وحشتناکی در انتظار است. امروز در مقابل چشم جهان نیروهای طالبان به کودکان تجاوز می کنند و البته وجدان دمکرات های لیبرال ابداً جریحه دار نمیشود.

وضع کنونی محصول توافق آمریکا با طالبان و آزاد گذاشتن وی برای تصرف مناطق و دست بالا پیدا کردن قبل از مذاکرات نهائی است. بایدن رسما میگوید مردم طالبان باید از خودشان دفاع کنند و سیاست آمریکا روشن است. دولتهای اروپائی یادشان افتاده که امواج آوارگی میتواند به اروپا بیاید، لذامیگویند “پیام بد ندهیم، در نتیجه شش کشور اروپائی اخراج پناهجویان افغانی را ادامه میدهند. وقتی قرار است با تروریست ها تانگو برقصند، دیگر حقوق بشر جائی گم و گور میشود. حال اروپا محوری و سیاستهای ضد مهاجر در بورس است. جمهوری اسلامی نیز در شهرهای مختلف ایران مرتبا به مهاجران و کارگران زحمتکش افغانستانی تهاجم میکند. بطور موسمی و طبق دستورالعمل، مزدوران انتظامی در حوزه خود به گشت و تعقیب و بازداشت مهاجران افغانستانی می پردازند. به مراکز اصلی کار و زندگی کارگران افغانستانی یورش میبرند. بدنبال پذیرائی از طالبان و توافق با وی در تهران، چه بسا این بخت برگشتگان دیپورتی را مستقیما به طالبان تحویل بدهند. آمریکا با فشار موجب آزادی زندانیان طالبان شد، کشورهای اروپائی اخراج پناهجویان افغانی را ادامه می دهند و جمهوری اسلامی نیز کار قدیمی اش را ادامه میدهد. همه به طالبان نیرو میدهند.

کارگران افغانستانی در ایران در دشوارترین شرایط توسط سرمایه داران “وطنی” استثمار میشوند. کارگران افغانستانی بی حقوق ترین و محرومترين بخش طبقه کارگر ايران هستند. سرکوب خونين، زندگى تروريزه شده، تبليغات راسيستى مداوم در رسانه ها و توسط ارگانهاى دولتى، دستمزد کمتر، ساعت کار طولانى٬ کار شاق و طاقت فرسا، منشا سود سرشار سرمایه داران در ایران بوده است. بساط لفت و ليس سرمايه دارى در ايران با کار کارگر- چه متولد ايران و چه مهاجر- ميچرخد و تمام جلال و جبروت اين مرتجعين را کارگران تامين کرده اند !

فاشيسم ايرانى و آلمانى و اسرائيلى و امریکائی از یک قماش اند. کودکان شهروندان افغانى را صرفا بدليل نداشتن يک تکه کاغذ به اسم شناسنامه از تحصيل محروم کردند، مرتبا اتهام “قاتل و دزد و تجاوزگر” را بالاى سر اين مردم شريف نگاهداشته اند. مانند هر فاشيست ديگری در دنيا “منشا بيکارى را مهاجرين قلمداد ميکنند”. کارگران آگاه فريب این سیاستهای سرمايه داران “خودى” که به فکر “جوانان بيکار ایرانی” اند را نميخورند! کارگران آگاه ميدانند سرمايه به کارگر نه به چشم یک انسان بلکه به چشم یک ابزار تولید سود نگاه ميکند و از موقعيت کارگر مهاجر براى پائين نگهداشتن سطح دستمزدها و ايجاد رقابت میان صفوف طبقه کارگر استفاده ميکند. کارگران تبليغات فاشيستى حکومت اسلامى و تهاجم سرکوبگران به بخشى از هم طبقه هاى خود را قويا محکوم ميکنند. کارگران در مقابل اين ارتجاع فاشيستى که هدفش را تضعيف کل طبقه کارگر و رواج خرافات ملى قرار داده است، سياست همبستگى طبقاتى و اتحاد کارگرى را پيش رو ميگذارند و بر همسرنوشتى طبقه کارگر بعنوان يک موجوديت جهانى تاکيد ميکنند. اين جمهورى اسلامى و سرمايه داران هستند که به هزينه کارگران و از جمله شهروندان افغانستانى زندگى طفيلى خود را ميگذرانند.

کمونیست ها، جنبش طبقه کارگر، جنبش آزادی زن، اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی، موظف است در اینروزها صدای مردم افغانستان و زنان و مردانی باشند که حاضر نیستند به سلطه طالبان تن دهند. زنان و مردان آزادیخواه و مردم مخالف طالبان راهی جز سازماندهی یک مقاومت توده ای و مسلحانهبرای پاکسازی محیط زندگی شان از وحوش طالبان ندارند. سیاستی که در مقابل قدرتگیری مجدد و سلطه طالبان می ایستد، بطور واقعی علیه کل سیاست آمریکا، دول غربی، جمهوری اسلامی و ارتش پاکستان و بخش مهم نیروهای شریک در دولت حاکم در افغانستان است.

مرگ بر طالبان، چه در کابل چه تهران!