هنوز مردم جهان در چنگال پاندمی کرونا گرفتارند و کارکنان بیمارستانها تحت شرایط کار بشدت خطرناک هر دقیقه با مرگ دست و پنجه نرم میکنند. کسانی که اینروزها با عناوین مَمَلو از عواطف انسانی از سوی مردم تمجید و بدرقه میشوند، از سوی دولتها و سرمایه داران تحت فشارهای عدیده قرار دارند. ایران یکی از کشورهائی است که پاندمی کرونا یک فاجعه تمام عیار ببار آورده و با توجه به زیرساختهای درمانی محدود، بار آن اساساً روی دوش کادر درمان بوده است. با اینحال رفتار جمهوری اسلامی و وزارت بهداشت با پرسنل درمان و مشخصا پرستاران فاجعه بارتر است. در جمهوری اسلامی و نظامی که درمان و بهداشت و آموزش و همه چیز را بازاری کرده است، وضعیت حقوقی و استخدامی و شرایط کار این عزیزان غیرقابل تحمل است.
در اعتراض به این شرایط وحشتناک اخیراً پرستاران دست به اعتراض زدند. حدود دو هزار پرستار از بازگشت به کار و تمدید قرارداد تحت شرایط غیر ایمن تاکنونی امتناع کرده اند. طی سالهای گذشته آنها با قراردادهای موقت استخدام شدند و اصطلاحاً “شرکتی” کار میکنند. بعبارتی دیگر، شرکتهای واسطه و پیمانی، که حلقه رابط صاحبان سرمایه در بنگاههای مختلف اقتصادی اند و عمدتاً خودشان آنرا تاسیس کردند، برای وزارت بهداشت و درمان با شرایط ارزان تر و ناایمن تر تامین نیرو میکنند تا هر وقت خواستند عذر آنها را بخواهند و از تعهد امنیت شغلی و پرداخت بیمه و مزایای شغلی هم معاف باشند. پرستاران “شرکتی” خواهان تغییر قراردادهای موقت کنونی، تبدیل آن به قراردادهای ایمن و رسمی هستند و اعلام کردند تا این اقدام صورت نگیرد از بازگشت بکار خودداری میکنند.
مسئله بسیار ساده و روشن است؛ باید جامعه ای را تصور کنید که همین امروز و براساس آمار خود وزارت بهداشت ٦١ شهر آن در وضعیت قرمز قرار دارد، در ١٥ استان کشور پاندمی کرونا رو به وخامت دارد و در بقیه استانها هم اوضاع تعریفی ندارد. کارنامه دولت و نهادهای مربوطه در این زمینه تماماً سیاه است، آنوقت تمام مخاطرات و فشار کار روی سر کادر درمان خراب میشود. در بسیاری از بیمارستانها عمده پرسنل و کادر درمان خودشان مجبور شدند با هزینه شخصی لباس و وسائل ایمنی حداقلی را تامین کنند و بیمارستان و دولت حتی از دادن وسائل ایمنی و بهداشتی ویژه به آنها خودداری کرده است. کادر درمان بدلیل همین فشارها بعضاً دو شیفت و خیلی جاها چند روز متوالی در هفته بدون بازگشت به منزل ناچار به کار تحت خطرناک ترین شرایط شدند، دهها نفرشان جان باختند، اما وزارت بهداشت و دولت اسلامی هنوز حاضر به انعقاد قرارداد کاری ایمنی با آنها در این وضعیت ویژه و بحرانی نیست. واقعا یک حکومت، یک نظام، چقدر باید جنایتکار، واپسگرا و ضد جامعه باشد که حتی در دوره هائی که بالاترین نیاز به کادر درمان دارد، با منطق حداکثر سود و بازار با آنها برخورد کند و از تامین حداقل ایمنی شغلی و قرارداد کار سر باز زند؟ پرستاران هزار بار حق دارند در اعتراض به این وضعیت غیر قابل تحمل از بازگشت به کار امتناع کنند.
حالا دبیر کل خانه پرستار، جناب شریفی مقدم، بجای پاسخ به خواست پرستاران موسوم به “شرکتی” به سیاست گروکشی روآورده و می فرماید: “اگر در برههای از زمان پرستاران شرکتی تصمیم بگیرند که قراردادشان را لغو کنند و این روند ادامه داشته باشد، فاجعه است”! از نظر این حضرات قرارداد کمتر از سه ماه یعنی ٨٩ روزه و قابل لغو توسط پیمانکار و شرکتهائی که نیرو تامین میکنند “فاجعه” نیست! قراردادهای موقت و حداکثر یکساله با کمترین حقوق و مزایا و فاقد هرنوع امنیت شغلی “فاجعه” نیست! نفهمیدن نیاز اساسی جامعه و عدم تقویت کادر درمان و بهداشت، عدم اختصاص بودجه ویژه از سوی دولت و وزارت بهداشت، عدم کاهش ساعت کار در ایندوره بحرانی و حساس “فاجعه” نیست! فشار غیر قابل تصور کار در این اوضاع و بیهوش شدن وسط راهرو و بخشها و سکته مغزی و قلبی پرسنل از فرط خستگی “فاجعه” نیست! مبتلا شدن به کووید ١٩ و تلفات غیرقابل جبران و مرتب کادر درمان “فاجعه” نیست، اما امتناع از کار در شرایط برده وار “فاجعه” است!؟ این در حالی است که از ماههای بهمن و اسفند پرستاران به طرق مختلف این خواست را اعلام و به روحانی شیاد نیز اطلاع داده بودند، در دوره های قبل با اعتراض و اعتصاب برآن تاکید کرده بودند، اما هر بار این خواستها با تهدید به اخراج و زندان و وعده وعید توخالی فراموش شده است.
اگر هدف این تبلیغات اینست که مسئولیت دولت و کارفرمایان را روی دوش عدم بازگشت به کار پرستاران بگذارید، این سیاست نخ نمائی است و نمیگیرد. مردم میگویند خُب درصد کمی از مفتخوری و اختلاس را به کادر درمان و زیرساختهای درمانی اختصاص دهید تا مشکل حل شود. کارگران این فرهنگ غنی انسانی را داشته اند که در هر اعتصاب و اعتراض بخشهای اورژانس و ضروری را فراموش نکنند. حتی در دوره های انقلابی نیز این سنت آبرومند کارگری قویاً عمل کرده است به این دلیل ساده که اهداف کارگری با منفعت عمومی تناقضی ندارد. لذا شریفی مقدم بهتر است بجای دفاع جبونانه از شرکتهای پیمانی و این فرمایشات روی اصل مطلب برود. پرستاران و کادر درمان در ماههای اخیر بسیار بیشتر از توان فیزیکی شان جانفشانی و فداکاری کردند تا بتوانند بیماران و مبتلایان را نجات دهند. دولت و وزارت بهداشت و خانه پرستار باید دست از شانتاژ علیه پرستاران بردارد و بجای تبلیغات منفی و دروغ، به خواستهای پرستاران فوراً جواب دهد. نمیشود بخشهای مختلف طبقه کارگر را در فقر و گرسنگی و کار تحت کرونا رها کرد، تهدید به سرکوب کرد و در مقابل خواستهای بدیهی آنها شانه بالا انداخت. آنها ناچار میشوند مثل کارگران معادن کرمان و پرستاران به شما کارفرمایان و شرکتهای زالوصفت پیمانی تودهنی بزنند تا حساب کار دستتان بیاید. مطالبه پرستاران و بهیاران و کادر درمان بسیار برحق است و اتفاقاً چون زورشان الان بیشتر از هر زمانی میرسد، میتوانند و باید به قراردادهای مورد نظرشان دست یابند. این دولت و وزارت بهداشت و شرکتهای پیمانیِ متخصصِ دزدی از حقوق کارگران هستند که این شرایط را در مراکز کارگری و آموزشی و درمانی ایجاد کرده اند تا سهم شیر را از کل استثمار طبقه کارگر ببرند. مسئولیت اینکار تماماً برعهده این نهادها است که با جان مردم بازی میکنند و رسماً کارگران و کارکنان را به کشتن میدهند و حتی حاضر نیستند حقوق حداقل شان را درست و حسابی پرداخت کنند! شاید از تعدادی از پزشکان که تجارتخانه باز کرده اند انتظاری نباشد اما اکثر نیروهای کادر درمان باید متحدانه از خواست پرستاران و بهیاران حمایت کنند و دستجمعی خواهان تامین خواستهائی باشند که طی سالها توسط همین نهادها و وزارت بهداشت بفراموشی سپرده شده است.
در دوره کرونا، نه سرمایه دار، نه آخوند، نه تجار مفتخور و نه سلبریتی های حامی حکومت یک سر سوزن خاصیت نداشتند. این بخشهای مختلف طبقه کارگر بویژه کادر درمان، کارگران تولید مواد بهداشتی، غذائی، نظافت و ترانسپورت بودند که ناجیان واقعی جامعه بودند و هنوز بار سنگینی بردوش آنها قرار دارد. دفاع از خواستهای پرستاران توسط همکاران و هم طبقه ای هایشان و هر آزادیخواه و انسان دردمندی نه فقط ضروری بلکه یک امر انسانی و حمایت از جامعه است.
٨ آوریل ٢٠٢٠