مقالات

در سالروز خیزش آبان سیاوش دانشور

 

در تاریخ جوامع بشری و سیر کشمکش طبقاتی مقاطعی برای همیشه در حافظه جمعی باقی میماند. یک دلیل اساسی این ماندگاری تاثیری زیر و رو کننده ای است که آن مقاطع در سیر تفکر و عمل جامعه بجای گذاشته اند. شورش ها، قیام ها، انقلاب ها، جنگ ها، بمباران ها، قحطی و بیماری، نبردهای قهرمانانه، استیصال جمعی و فروپاشی از این قبیل اند. بپاخاستن توده ای و رادیکال در آبان نود و هشت یکی از مقاطع مهم تاریخ نبرد و کشمکش سیاسی در چند دهه گذشته است.

بسیاری از رویدادها بالاخره زمانی تمام می شوند و فلسفه بقا و ادامه زندگی جامعه را وامیدارد که با دوره پس از بحران و پیامدهای آن دست و پنجه نرم کند. دینامیزم آبان اما قویتر از روز وقوعش پابرجاست. مقطع دیماه نود و شش و خیزش توده ای محرومان در بیش از یکصد و شصد شهر ایران، پایان یکدوره بود. دوره ای که پرونده بازی در میدان حکومتی ها و جناح های متفرقه آن بپایان رسید و سرنگونی خواهی و انقلابیگری به مشخصه و بستر اصلی سیاست در ایران تبدیل شد. خواست سرنگونی و فراتر از آن خواست تغییر رادیکال و ریشه ای نظم کنونی، همواره در جامعه وجود داشته و خود را در مقاطع مختلفی در قالب اعتراضات توده ای و شورش های شهری و اعتصابات کارگری نشان داده است. در دیماه نود و شش اما بطور قطع جامعه برای برون رفت از بحران، از قانون بازی بالائی ها عبور کرد و به تقابل با قدرت و نظامی برخاست که منشأ و مسبب تمامی مشقاتش بود. آبان نود و هشت، برآمد دیگری از این نبرد بود که نشان بمیدان آمدن اراده ای قوی برای تغییر بود.

دینامیزم آبان برجاست چون هنوز کلیه عواملی که خروجی شان آبان بود قویتر از قبل باقی مانده اند. حکومتی که گرسنگی میدهد و می کشد، مردمی که از زندگی ساقط شده اند، نظامی که در بحرانهای تو در تو و لاینحل دست و پا میزند و هر روز ابعاد ویرانگرتری می یابد. جامعه ای که در انتهای این تونل مرگ هیچ نوری نمی بیند، دشمنانی تیز دندان و بیرحم و آدمکش دارد و تجارت در این نظام مدتهاست که دست کثیف و خونین اش را به خرید و فروش اعضا و ارگانهای بدن کارگران و محرومان دراز کرده است. در چنین نظامی حرفهای خام و سانتی مانتال و خاکستری مفت نمی ارزد. تنها راه نجات چنین جامعه ای یک انقلاب اجتماعی علیه وضع موجود است. تنها نیروهائی با این روند انطباق دارند و بالقوه میتوانند نقشی درخور ایفا کنند که در سمت درست تاریخ ایستاده اند.

زخم آبان نود و هشت هنوز بشدت تازه است. پاندمی کرونا از موضع بقای موقت نظام فاکتوری بسیار موثر بود. استفاده آگاهانه و عامدانه جمهوری اسلامی و در رأس آنها شخص خامنه ای از کرونا و سازماندهی یک نسل کشی با هدف به استیصال کشاندن جامعه و بقای حکومت، آتش آبان را زیر خاکستر نگاه داشت اما خاموش نکرد. برعکس، نسل کشی دوره کرونا خود بر تداوم آبان در کیفیتی جدید تاکید کرد. جامعه امروز در قیاس با ابان نود و هشت، جامعه ای بشدت زخمی تر و منزجرتر و محکوم به فقر و فلاکت شدیدتر است.

خیزشهای دیماه نود و شش و آبان نود و هشت نمودهائی از اعتراض اجتماعی طبقه کارگر بود. اکثریت عظیم شرکت کنندگان در این نبردها توده های محروم کارگران و جوانان بیکار و زحمتشکان شهری و آزادیخواهان منزجر از جمهوری اسلامی بودند. در برآمدهای توده ای همه اقشار و جنبش های اجتماعی بدرجات مختلف درگیر می شوند، شعارهای مختلف و متضاد سر داده می شود، اما چه کسی تردید دارد که این خیزش های توده ای را اساساً کارگران و زحمتکشان شهری تشکیل میدادند و علیه فقر و استبداد مذهبی، علیه گرانی و نداری و نظام حافظ آن برخاستند و سمبل های این نظام را مورد یورش انقلابی خود قرار دادند. خود این نقاط عطف و برآمدهای توده ای روی دوش دوره ای از اعتراض و اعتصاب کارگری شکل گرفتند و با همین مکانیزم به حیات مبارزاتی خود ادامه دادند. آخرین اعتراضات توده ای در خوزستان و شهرهای دیگر ایران، تکرار پرده هائی از دینامیزم آبان بود که اینبار از مجرای اعتراض به کمبود برق و آب خود را بروز میداد. نان و بنزین و برق و آب مجاری بروز بحران سیاسی اند، علت بحران اما خود نظام و رابطه آنتاگونیستی جامعه با آنست.

با درجه ای عبور از کرونا، فنر فشرده شده سرجایش برمیگردد. دینامیزم آبان زنده است و جنبشی که موتور محرکه شورش محرومان و منکوب شدگان است، جنبش رهائی بخش و سوسیالیستی طبقه کارگر، بیش از هر زمان تمایلات امواج اعتراضی محرومان را در خواستهای روشن جهت داده است. امروز ایران شاید تنها کشور دنیا باشد که در چنبره استبداد مذهبی و دیکتاتوری سرمایه و حاکمیت مشتی آدمکش لمپن اسلامیست و سرمایه دار، قویترین جنبش آزادیخواهانه کارگری را دارد که سرمنشأ برآمدهای توده ای و اعتصابی است و جامعه را حول افق های طبقاتی قطبی کرده است.

همه اینها و بسیاری فاکتورهای دیگر میگوید که امواج جدید سونامی آبان در راهند و حکومت اسلامی بیش از هر کسی به این “خطر” واقف است. ما پیشگو و طالع بین سیاسی نیستیم، ماتریالیست و متکی به مبارزه طبقاتی و تئوری انتقادی و پراتیک رادیکال اجتماعی هستیم. تکرار آبان در فرم و کیفیتی جدید و پاسخگوی نیازهای امروز و رفع کمبودهای دیروز، نه فقط ممکن بلکه نظر به مجموعه اوضاع داخلی و بین المللی حتی اجتناب ناپذیر بنظر میرسد.

در اینروزها قلب ما با جانباختگان و خانواده ها و بستگان همرزمانی است که در نیزار ماهشهر و سنگرهای خیابانی تهران و شیراز و اصفهان و مریوان و هر گوشه ایران جان باختند. برآنیم یادشان را با ادامه راهشان تا پیروزی بر ارتجاع و نظم سرمایه گرامی بداریم. فراخوان ما به مردم کارگر و زحمتکش و نسل جوانی که آینده شان تباه شده است، اینست که این جنگ را باید تمام کرد. باید برای آن متشکل و متحزب شد.

دولت رئیسی و مشتی پاسدار آدمکش آخرین بضاعت بورژوازی اسلامی است. اینها اما همیشه بوده اند و همیشه جنایت کرده اند و امروز به اینجا رسیدند که به بغل دستی خودشان نیز اعتماد ندارند. اینها صدای شکستن استخوانهای حکومت در چمبره بحران است. صف آرائی نظامی و حکومتهای نظامی اعلام نشده، قرق محلات در آستانه سالروز آبان، فساد مزمن و بی در و پیکری حکومت حتی در حفظ اسرار جنایت خویش، ورشکستگی بانکی و صندوق خالی و گرانی سرسام آور، اینها علائم ثانوی فروپاشی یک نظام اند. باید گوش ها را بر زمین چسپاند. تغییر انقلابی بیش از هر زمان ضروری شده است. آبانی ها، کارگران و محرومان، تسلیم نشده اند. آنها در هر اعتصاب و اعتراض سرودی را زمزمه می کنند که بزودی در ارکستری میلیونی روی پرده می آید.

سردبیر.
٢٨ اکتبر ٢٠٢١