مقالات

یادداشتها، سیاوش دانشور

آمریکا در قم

بنظر میرسد که آمریکا بدون شلیک یک گلوله قم را تسخیر کرده است. قم، این مرکز “جهان اسلام” با ارتشی از لاشخوران مذهبی، “آیات عظام” و دایناسورهای عهد بوق، و دقیقاً براساس منویات و افکار مریض و جنایتکار همین حضرات، به مرکز سازماندهی فحشای اسلامی بدل شده است. در کنار قم، مشهد پایگاه با رونق دیگر سازماندهی فحشای اسلامی است و هر دو از جاذبه های “توریسم” برای مسلمانان اهل زیارت است.

راه دوری نباید رفت، تعداد مراکز موقت و غیر موقت “صیغه”، رسمی و غیر رسمی، کارتی و شماره ای، از حد و کنترل خارج شده و هنوز از میزان گردش مالی آن ارزیابی دقیقی در دست نیست. به اینها صدها مرکز و شبکه غیر رسمی و اجبار به تن فروشی در خیابان و خانه را باید اضافه کرد.

قم و مشهد، اتفاقاً از شهرهایی بودند که مردم آزادیخواه بسیار تند علیه حکومت اسلامی در نبردهای سالهای اخیر بپاخاستند. بعبارت دیگر آنتی اسلامیسم جامعه در مراکز اصلی اسلامی حکومت شدیدتر است. امروز که نکبت از سر و روی نظام می بارد، مسببان و بانیان این وضعیت شیپور را از سر گشاد میزنند تا از منافع شان دفاع کنند. مجتبی ذوالنوری در طویله اسلامی موسوم به مجلس، از “ترویج فرهنگ بی‌بندوباری، بی‌حیایی، بی‌حجابی و ابتذال در قم” ابراز نگرانی کرده و ضد آمریکائی گری مبتذل حکومتی را تا حد یک فوبیا ارتقا داده است. وی می گوید: “امروز محل مبارزه با آمریکا در کوچه‌ها و خیابان‌های قم است”!!!

اگر سخنان این آخوند شکمباره را باور کنیم، جمهوری اسلامی در تبدیل کاخ سفید به حسینیه شکست خورد و آمریکا در فتح قم و تبدیل حوزه و زیارتگاه به یک پایگاه بزرگ اقتصادی سازماندهی فحشا موفق! ذوالنوری آخوند است و هنر آخوند جماعت اینست که بوقت خودش “تقیه” کنند و بوقت خودش کبوتری از کلاه در بیاورند و روایتی هم مثل کلاهک بر آن سوار کنند تا دکان خر رنگ کنی بردوام باشد.

واقعیت اما عیان تر از اینهاست. از این فعلا بگذریم که ذوالنورها باید هر روز برای دولت آمریکا “دعا” کنند که در یک برهه زمانی و بنا به منافع درازمدت تر خودش پشت جریان اسلامی رفت تا سناریوی “انقلاب اسلامی” روی دوش عموزاده های مکلایشان در ایران پیاده شود که تاکنون چند نسل از آن خورده اند. واقعیت اینست که نفس آخوند بودن سَمبل بی حیائی و دهن دریدگی و ابتذال و جنایت علیه زن است. شماهائی که از تریبون نماز جمعه مثل دیلرهای حرفه ای از “جهاد نکاح و صیغه و ثواب آن” حرف میزنید، بهتر است دهانتان را ببندید.

بی حجابی نه آمریکائی است نه اسلامی، مشت زن است بر دهان اسلام و مردسالاری و قانون حجاب اجباری. بی حجابی تف انداختن به حجاب اسلامی بعنوان سمبل و پرچم حکومت آپارتاید در مراکز قدرت آنست. بی حجابی و برداشتن حجاب ها در قم و تهران و مشهد و هر جای ایران، یعنی دوران شما بسر آمده و باید رفع زحمت کنید. اگر ما و مردم نجنبیم و دستگیرتان نکنیم، بسرعت بجای پرت و پلاگوئی آخوندی، با گرین کارتهای رزرو شده پیش نکبت زاده هایتان خواهید رفت.

٤ نوامبر

جامعه زن کش و قتل سریال زنان

یکی از «افتخارات ملی و میهنی و مذهبی» جامعه ایران زن کشی و زن ستیزی است. همانطور که جنگها و فتوحات کوروش و شاهان و به برده کشیدن زن و مرد از افتخارات این سرزمین است. همانطور که در قرآن و نظام فکری مذهب اسلام زن آزاری و انکار موجودیت اجتماعی و حقوق زن از افتخارات تاریخی این سرزمین است.

آزار و حتی قتل زن ساده شده، دلیل ویژه و خاصی نیاز ندارد. اینبار آسیه اکبری ۳۵ ساله توسط همسرش سیدنبی حسینی ۴۰ ساله در شهرستان سنقر کشته شد. دلیل: مشاجره برسر پرداخت شهریه و بیمه فرزندان برای درس خواندن در مدرسه مخروبه روستا. فقر مالی که توقع انسان را پایین میاورد، همه عقربه ها را به عقب برمی‌گرداند، زیر فشار یک جدل لفظی و خانوادگی برای بهبود وضع فرزند را به نابودی مادر و دنیای کودکان بدل می‌کند.

تردیدی نیست که جایی منطق سلطه و مردسالاری وارد معادله میشود و خروجی آن ضرب و شتم و قتل زن است. راستی این مرد، پدر، برادر، چرا وقتی افسار پاره میکند بجای حمله به زن یا فرزند به خودش حمله نمیکند؟ این سوالی است که همه مردان عالم ضد زن باید جواب بدهند.

اخبار زن کشی مانند اخبار مرگ و میر بر اثر فقر و نداری و تصادف و بیماری و اعتیاد و … روزمره شده است. بعبارتی دیگر روزمره ما را به دنیای وحوش برمی‌گردانند، بدون اینکه متوجه باشیم. این چیزی جز تحقیر عمومی و سند حقارت جمعی یک جامعه نیست.

مشکل اینست که سیر قهقرایی کنونی خیال توقف ندارد، سهل است، از تریبون‌ها توسط نقاره کشان تمجید و تشویق می شود. این فاکتوری بسیار منفی در جدال برسر آزادی و رهایی است.

لایروبی رسوبات مردسالاری و زن کشی، این لایه ضخیم لجن تاریخ جوامع طبقاتی، کار کسانی نیست که مشغول مَرمّت و بازسازی اساسِ تفکر و تعقل و کارکرد این نظام اند، کار جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر و زنان و مردانی است که منفعتی در ادامه این شناعت ندارند و برای پی افکندن جهانی نو در نبرد و مبارزه اند.

٣ نوامبر