مقالات

جاوید حکیمی مردم متحد شکست ناپذیرند

 

اتحاد رمز پیروزی ماست۔ از پیروزی در نابرابرترین و ناعادلانه ترین نبردی حرف می زنیم که جهان تاکنون به چشم دیده است۔ این جنگی نیست که کودکان و نوجوانان هم در آن کشته می شوند۔ این جنگی است مستقیم میان حکومت و کودکان۔ اوباشان اسلامی پس از ضرب و شتم بازنشستگان، اینک مستقیم به سینه دانش آموزان شلیک می کنند۔ بسیجیان آتش به اختیار در جنگ با نوجوانان مرتکب چنان جنایات هولناکی می شوند که زبان در بیان آن درمی ماند۔ انها کودکان فراری و هراسیده را شبانه در کوچه پس کوچه های تاریک تعقیب می کنند چون فقط به قصد کشتن آمده اند۔ انها به فتوای پیامبرشان دخترکان را غنیمت جتگی می دانند پس کارشان تجاوز، قتل و دفن اجساد قربانیان در ناکجاآباد است۔ این همه قساوت در حق دخترکانی که فقط توسری نخواسته اند ننگ بشریت است۔ و این هنوز پایان ماجرا نیست۔ انها والدین قربانیان را وادار می کنند در رسانه ملی علیه جگرگوشه اشان کثیف ترین دروغ ها را بگویند۔ چه کسی می توانست تصور کند در فقدان سوسیالیسم، بربریتی که می گویند چنین هولناک باشد۔ اف بر جهانی که این همه فجایع در آن جاری است و متلاشی نمی شود۔ نفرین بر انان که این جنایات را می بینند و با جانیان مراوده می کنند۔ لعنت به این عصر، به این مناسبات، به این زندگی۔

اتحاد رمز پیروزی ماست۔ در این اصل مقدس، تجربه صدها انقلاب و قیام فرودستان نهفته است۔ به شهادت تاریخ، مستبدترین حکومت های تا بن دندان مسلح، نمی توانند در برابر طوفان خشم بی شمار مردمانی که چون تنی واحد شده اند تاب بیاورند۔ هر چه صفوف آزادیخواهان و برابری طلبان فشرده تر باشد صف اوباشان و جنایتکاران پراکنده تر خواهد شد۔ هیچ چیز برای حکومت اسلامی خطرناک تر از این نیست که آحاد جامعه، زن و مرد، پیر و جوان، داخل و خارج، مستقل از هر مرام و مسلک و عقیده، متحد و منسجم مسیر مبارزه را تا سرنگونی کامل طی کنند۔ اتحاد تمام مخالفانِ حکومت، بدون شک خواست قلبی پاک طینت ترین انسان های فی الحال تحت ستم و یوغ جمهوری اسلامی است۔ لیکن مساله در میدان سیاست بازان اغلب مطابق تمایلات توده ها پیش نمی رود۔ همان تجربه دهها قیام و انقلاب نشان داده ندای “امروز فقط اتحاد” همواره گشادترین کلاهی بوده که بر سر فرودستان رفته است۔ سقوط جامعه از استبدادی به استبدادی دیگر، از چاله به چاهی دیگر نتیجه محتوم تمامی این اتحادهای نامبارک بوده است۔

اگر جامعه نه به طبقات متخاصم، بلکه صرفا به مدافعان حکومت و مخالفان آن تقسیم شده بود انگاه اتحاد میان سرنگونی طلبان، نه فقط ممکن و مفید بلکه الزامی و حیاتی بود۔ لیکن جامعه طبقاتی است و اتحاد طبقات متخاصم شیادی است۔ بدون شک جمهوری اسلامی دشمن آزادی و برابری انسان هاست لیکن آیا مخالفان حکومت، الزاما جملگی آزادیخواه و برابری طلبند؟ برای مثال آیا مجاهدین خلق، همان سازمانی که رییس جمهور برگزیده اش به عقد اجباری امام غائبش درمی اید چیزی از برابری زن و مرد می داند؟ یا سلطنت طلبان که شخصیت کبیر و آرمانی اشان رضا خان قلدور است واقعا به ازادی بیان و اندیشه باور دارند؟ یا سکولار-دمکرات هایی که هنوز رضا پهلوی را شاهزاده خطاب می کنند برای کارگر ساده جایگاهی همطراز شاهزاده قایلند؟

حقیقت این است که انگل زاده های شیخ و شاه، علیرغم نزاع های گاه خونین، به حکم اشتراک منافع در غارت و چپاول و استثمار، همواره آماده مذاکره پنهان و آشکار و دور زدن توده ها هستند۔ بند و بست پنهانی خمینی با فرستادگان پرزیدنت کارتر و سران ارتش شاهنشاهی، درست زمانی که خیابان از خونین ازادگان رنگین شده بود مطلقا تصادفی نبود۔ ایضا مذاکره رضا پهلوی با سران جنایتکار سپاه درست زمانی که ندا و نیکا را پرپر کرده اند۔ انچه خمینی را به کارتر، سران سپاه را به شاهزاده و مسیح علینزاد را به پمپئو متصل می کند منافع مادی طبقه معینی است به نام بورژوازی۔ کدام مادر داغدیده ای می تواند مطمئن باشد همین حالا، آری درست همین حالا که جسد نیکا را در ناکجاباد دفن کرده اند و از خاله و دایی اش اعتراف اجباری گرفته اند فرح دیبا با فلان بانوی بیت رهبری در حال مذاکره نباشد۔ کیست که نداند منافع مادی این طبقه انگل اجتماع ایجاب می کند تا توده ها را از مراکز قدرت و تصمیم گیری دور سازند؛ تا قوای سرکوبگرِ آبدیده شده در جنگ با توده ها را دست نخورده به یکدیگر تحویل دهند۔ اتحاد رمز پیروزی زحمتکشان است اما وحدت طبقات متخاصم عوامفریبی است۔ این اتحاد نامبارک ترفندی است برای جدال به نام فرودستان و به کام فرادستان۔ اتحاد با اپوزیسیون فریبکار و شیاد، پیروزی را برای زحمتکشان دور و دیر می کند۔ بیست سال کارگران، زنان و جوانان فریب اصلاح طلبان را خوردند۔ قرار نیست بیست سال هم فریب اتحاد با سلطنت طلبان و سکولار-دمکرات ها را بخورند۔ انها جاه طلب، فاسد، ریاکار، غیرقابل اعتماد و حتی خائن به هم هستند۔ مخالفتشان با اداره شورایی جامعه دقیقا از خصلت جاه طلبی و فسادشان مایه می گیرد۔ انها بارها مردم را دور زده اند و باز هم این کار را خواهند کرد۔ به این چرخه فریب و نیرنگ برای بند و بست از بالای سر توده ها باید پایان داد۔ تنها طبقه ای در سرنگونی کامل حکومت اسلامی و محو تمام ارکان استبداد ذینفع است که مخالف استثمار انسان از انسان باشد۔ تنها کسانی می توانند نه فقط در لفظ که در عمل مدافع آزادی زن و حامی کودک باشند که لغو بردگی مزدی در دستور کارشان باشد۔

یگانه اتحادی که ضامن پیروزی توده ها ولو سرنگونی حکومت اسلامی باشد اتحاد کارگران و زحمتکشان، ازادیخواهان و برابری طلبان حول پرچم ازادی، برابری و اداره شورایی است؛ حول ارمان سوسیالیسم است۔ دیرزمانی است که جامعه انسانی دو گزینه بیشتر ندارد؛ سوسیالیسم یا بربریت