مقالات

در باره ممنوعیت سقط جنین در آمریکا چند نکته مقدماتی برای بحثی گسترده تر

قانون جدید ممنویت سقط جنین در آمریکا، یک تعرض دست راستی در مرکز دمکراسی جهان با اهداف سیاسی روشن است. اینبار هم قطب بندی صوری بین دو فراکسیون بورژوایی هیئت حاکمه آمریکا، نه برسر حقوق زنان بلکه برسر انتخابات و سیاستهای داخلی و خارجی است. در شرایطی که در دنیا یک کشتار وسیع و سازمانیافته چند ده ملیونی جنین و بویژه جنین مونث وجود دارد، محافظه کاران و خشکه مقدس های مسیحی در حزب جمهوریخواه و تی پارتی و نهاد کلیسا و مذهب از این فرصت برای عقب راندن جوامع بهره میجویند. این تقابلی قدیمی در یک شرایط جدید داخلی و بین المللی است که به حق سقط جنین محدود نمیشود. در هر حال ظاهرا پرچم آزادی سقط جنین را بخشی از راست مذهبی و میلیتاریست در آمریکا و پرچم ممنوعیت آنرا بخش دیگر بورژوازی راست و مذهبی در دست دارند. پرو لایف ها و پروچویس ها، طرفداران حق حیات و حق انتخاب، همیشه وجود داشتند و باهم زندگی و حقوق پایه ای میلیاردها بشر کره خاکی از جمله آزادی زنان را هر روز مورد تعرض قرار میدهند. تحفه اینست که در این مورد معین موضع تعدادی در چپ و فمینیست ها نه تنها منطبق با بخشی از بورژوازی تروریست و آدمکش است بلکه کاسه داغ تر از آش هم میشوند.

سیاست ما علیه هر دو جناح راست
سیاست کمونیستی نمیتواند با مفروضات جناح های مختلف بورژوازی شروع کند. موضع مشخص ما نه ممنوعیت سقط جنین است و نه آزادی سقط جنین. موضع ما قانونی بودن سقط جنین تا ۱۲ هفتگی است. آنچه که برنامه ما در اینمورد میگوید در هیچ جای جهان وجود ندارد و سوپر فمینیست ها و چپهای آمریکا هم چنین پلاتفرمی نداشتند و هنوز ندارند. مشکل مخالفان ما این نیست که گویا ما خواهان “ممنوعیت سقط جنین” هستیم که نیستیم، مشکل شان اینست که پاسخ تناقضی مهلک را نمی توانند بدهند و برای فرار از آن شعار میدهند، رجز میخوانند، شانتاژ می کنند و نهایتا افق شان در این بحث مشخص در بهترین حالت از هیلاری کلینتون فراتر نمیرود. حتی گروچویس ها به این زمختی حرف نمیزنند.

تعمیم نابجای استثنا به قاعده
در هر قانون و بحثی استثنا وجود دارد، ما داریم راجع به قاعده حرف میزنیم و قوانین یک جامعه و دولت آزاد کارگری و امروز تحمیل درجه ای از پلاتفرم کارگری به طبقه حاکم. استثنا بیانگر قانونمندی و توضیح دقیق هیچ بحثی نیست، بلکه هر استثنا راه حل مشخص میخواهد. چند مورد را بررسی کنیم:

“حاملگی ناخواسته ناشی از تجاوز”
تقریبا بیش از ده بار این جمله را در دفاع از “آزادی سقط جنین” دیدم. بررسی هر آمار جهانی و کشوری نشان میدهد که درصد بسیار ناچیزی از حاملگی ناخواسته ناشی از تجاوز است و مابقی اساسا در فقدان آموزش جنسی و کمبود دانش و وسائل جلوگیری و واکنش به فشارهای واپسگرای اخلاقی و فرهنگی است. دلائل اقتصادی هم هستند که عمدتا غیر مستند بطور کلی طرح میشوند. کسی برای این سوال جواب دارد که چرا بطور سیستماتیک دولتهای دست راستی و اتفاقا مذهبی و سکت ها زنان را وادار به سقط جنین دختران میکنند؟ کسی جوابی برای سیاست هند و بسیاری کشورها دارد که صدای بورژوازی در سازمان ملل را هم درآورده که یک نسل کشی سیستماتیک در جریان است؟ اینها که هم راست اند و هم مذهبی.

“آزادی بیقید و شرط زنان در سقط جنین”
دانشمندی کامنت گذاشته که آزادی زن بحث ندارد و زنان بی قید و شرط در سقط جنین باید آزاد باشند و بسیار حق جانب مخالف موضع دست راستی اش را مذهبی و اسلامی نامیده است. دریغ از یک جمله استدلال. این حتی موضع حزب دمکرات آمریکا هم نیست، آنها نمی گویند زنان در هر سنی و در هر شرایطی “بی قید و شرط” در سقط جنین ازادند یا مشوق این باشند. چون علم پزشکی و دنیا سرشان میریزند که پرت و پلا گفتن هم حدی دارد.

این موضع وارونه مردسالاری و ادامه است. چرا؟ چون مردسالاری و مذهب و طرفدار خانواده سنتی و فرستادن زنان به خانه میگوید “ممنوعت سقط جنین” و این یکی میگوید “آزادی بیقید و شرط سقط جنین”. این همان موضع فمینیست اولترا راست است که سقط جنین را نشان تمدن و احقاق حقوق خویش و مالکیت بر بدن خود میداند.

“مای بادی مای چویس”
بدن من است و حق انتخاب دارم. ظاهر معقولی دارد، مگر کسی میتواند علیه حق انتخاب باشد. ما برای گسترش حقوق فردی و اجتماعی مبارزه می کنیم، ما برای نهادینه کردن اصولی غیر قابل مذاکره و بنیادهایی در جامعه کنونی مبارزه می کنیم. حق و حقوق گوشه ای از اینهاست. همه روی کاغذ حقوق مختلفی داریم اما نه عینیت دارد و نه مادی میشود چون احقاق حق تابعی از موقعیت اقتصادی است. وانگهی آدم از هر حقی استفاده نمی کند و جامعه بشری هر حقی را بدلائل بنیادی تری قبول ندارد. اگر “بدن خودت و انتخاب خودت” است باید از خودکشی ات جلوگیری نکنند، باید از شکنجه خودت جلوگیری نکنند. تا حالا دیدید کسی با این شعار انگشت یا دماغ خود را ببرد و دور بیندازد؟ ما راجع به امور آرایشی و زیبایی و بوتاکس و سیلیکون و دندان مصنوعی و غیره صحبت نمی کنیم، راجع به سرنوشت زندگی یک انسان و چگونگی برخورد جامعه و قانون با آن حرف میزنیم. وانگهی فرد اگر به تنهایی در کوه زندگی میکرد و بی نیاز از هر نوع رابطه اجتماعی و جامعه و مناسبات اجتماعی بود، شاید این ادعای واهی معنی داشت. اما ما داریم راجع به یک پدیده مستقل از مادر و پدر، که حقوقی باید داشته باشد حرف میزنیم. کدام اخلاق و قانون و سیاست به من اجازه میدهد یکی را نابود کنم به این دلیل که “مالکیت” آنرا دارم؟ مگر بورژوازی با همین استدلال و با اتکا بر مالکیت خصوصی بر ابزار تولید طبقه کارگر را نابود نکرده است؟ چرا به جنین میرسیم استاندارد عوض میشود؟ “مای بادی” هیچ معنی کنکرتی در این بحث ندارد، کسی جلوی چویس و انتخاب دیگری را در تغییر و زیبایی بدن نگرفته است؟ کسی لیدی گاگا و دیگران را به این دلیل محاکمه نکرده است. اینجا اختلاف اینست که برای یک فمینیست راست و چپهای طرفدار این بحث، جنین و بوتاکس و رنگ مو و لباس یکی فرض میشود. این درجه بالایی از خودخواهی، فردگرایی مفرط و بازاری، بی ارزشی برای جان انسان و پتانسیل دست زدن به اقدامهای محیرالعقول را ذیل “مای بادی مای چویس” منعکس میکند. این خزعبلات راست نمی تواند موضع کمونیستی و یک موضع آزاداندیشانه و انسانی باشد.

“حق انتخاب”
حق انتخاب طنین قوی ای دارد و در هر مورد باید بحث شود. حق انتخاب سیاسی، حق انتخاب پارتنر، حق انتخاب محل سکونت و غیره برای مثال معقول و منطقی و جزوی از حقوق همه ما باید باشد. اما هر حق انتخابی نه قابل دفاع است و نه مضمون پیشرو دارد. این دیگر ذهنیت دمکراسیخواهی بخشی از چپ است که میشود طی آن هر ارتجاعی را فروخت. مثلا شما در کمال آرامش تصمیم می گیرید و با اکثریت بالا رای میدهید که حکومت فاشیستی مستقر شود و زمام امور را بدست گیرد. یا رای میدهید که زنان نصف مردان هستند و قوانین مترتب بر آن را تصویب می کنید. یا تصمیم میگیرید چون دچار فقر مالی هستید دستجمعی به زندگی تان پایان دهید. مثالها بیشمارند. از موضع دمکراسی و حق انتخاب هیچ ایرادی براین عمل نیست. از موضع برابری انسانها و حق حیات بعنوان پایه ای ترین حق بشر و از موضع اصول بنیادی یک جامعه آزاد اینها مشتی مزخرف بیش نیستند. تسلیم به دمکراسی و حق آبستراکت میتواند شما را به جاهای باریکی بکشاند.

یک تناقض مهلک
منتقدین عزیز نمیتوانند علیه سیاست ما مبنی بر قانونیت سقط جنین (و نه ممنوعیت یا آزادی آن) حرفی بزنند. نمیتوانند نشان دهند که حتی یکدهم برنامه ما را در اینمورد گفته اند و نوشته اند. با این مواضع صرفا دنباله رو دمکراتهای مسیحی هیئت حاکمه آمریکا و فمینیسم طبقات دارا بوده اند. برای همین استثنا را بجای قاعده طرح میکنند و دیگر حرفی ندارند و جار و جنجال راه می اندازند.

مشکل اساسی شان اینجاست که کشتن یا از بین بردن یا سقط یک جنین را عملی ضد اخلاقی، ضد انسانی، که تمام عمر برای یک خانواده باقی میماند نمی دانند، سهل است مایه افتخار و احقاق حقوق تلقی می کنند. اینها حاضر نیستند بگویند بله خیلی هم خوب است و هر سال یک جنین را سقط می کنم تا تمرین دمکراسی کنم و حقوق صنفی ام را از اداره مربوطه بگیرم. نمی گویند عملی ناگوار است، عملی از سرناچاری با تاثیرات روانی منفی بسیار است، نمیگویند از زندگی یک پدیده مستقل به هر دلیلی جلوگیری کردم، به آن افتخار هم می کنند. من میگویم به این آزادیخواهی شما از سر تا پا شک دارم و حاضر نیستم یک لحظه کمونیسم را تا این حد پایین بیاورم. سکوت اینها در مقابل کشتار با برنامه دولتهای مذهبی علیه جنین های مونث که سازمان ملل نام هولاکاست و نسل کشی و عناوین مشابه را روی آن میگذارد نیز معنی دار است. بنظر من تسلیم به سرمایه داری و سیاستهایش را نباید در پس شعارهای سطحی و حق من و حق تو و حق و آزادی زن بدون توضیح و مشخص ندید و از کنار آن گذشت. چنین دیدگاه هایی اصولا نمیتواند مبشر یک جامعه آزاد و انسانی باشد.

ما برای بهبود مستمر در دل همین جوامع تلاش می کنیم اما نقدمان به این پدیده عمیق است و آنرا یک قلمرو بسیار شاخص از خودبیگانگی انسان می شناسیم. سقط جنین دردآور و سخت است، انتخاب نیست، یک راه بسیار ناگوار بدلائل مشخص است، نباید آنرا تقدیس کرد و نشان آزادی و حق تلقی کرد. این تنها نشان میدهد که منتقدین غیر جدی ما تا چه اندازه از مفاهیم واقعی و فلسفه آزادی و مبارزه برای آن دورند.

۲۹ ژوئن ۲۰۲۲