در این سمینار و در فرصت معینی که هست من بر دو محور فوکوس میکنم.
الف: جنبش کارگری و خیزش انقلابی هشت ماهه اخیر ب: خیزش انقلابی بعدی و نقش طبقه کارگر
الف: در مورد جایگاه جنبش سرنگونی جاری و مشخصا خیزش انقلابی هشت ماهه اخیر تبیینهای مختلفی هست. فرصت کنونی اجازه نمیدهد به تک تک این تبیینها بپردازیم. جریانات و یا کسانی نقش جنبش کارگری را در جنبش سرنگونی تاکنونی و برآمد انقلابی چند ماهه اخیر از شهریور و مهرماه گذشته تاکنون نمی بییند و یا دست کم میگیرند. اینها تحلیل سطحی از مسئله دارند. اولأ به قبل از خیزش انقلابی هشت ماهه برنمیگردند و از خود نمیپرسند، دو ماه و شش ماه و یکسال قبل از خیزش انقلابی به صحنه آمده بعد از قتل مهسا امینی، اساسأ چه جنبشی عرض اندام میکرد؟. چه جنبشی فضای اعتراضی جامعه را شکل میداد و قدم به قدم بر تغییر تناسب قوا تاثیر میگذاشت؟. هر ناظرمنصف میداند، در یکدهه اخیر و حتی قبلتر هم مشخصا جنبش کارگری اولین و مهمترین جنبش اجتماعی حاضر در صحنه مبارزه علیه تعرض معیشتی، برای بهبود شرایط کار و زندگی و علیه سرمایه داری حاکم و وضع موجود بود. تأثیرگذار بر فضای مبارزاتی جامعه و فراهم کننده تناسب قوای مساعد مبارزاتی برای انفجار اجتماعی بعد از قتل مهسا امینی بوده است. به نظرم رابطه جنبش کارگری را با جنبش سرنگونی قدعلم کرده بعد از دی ماه ٩٦ و خیزش انقلابی هشت ماهه اخیراز این منظر باید دید.به علاوه در همین خروش انقلابی چند ماهه اخیر حضور کارگران و خانواده های کارگری را به انحاء مختلف میتوان دید. حضور کارگران و خانواده های کارگری در تظاهراتها، در مبارزات محله محور، فرزندان کارگران در مدارس و دانشگاهها قابل توجه بوده است. یادمان هم باشد در سه ماهه اول خیزش انقلابی حداقل ٤٠ مورد اعتصابات کارگری مهم را داشتیم، که مضاف بر خواسته های اقتصادی خویش، همبستگی خود را با مبارزات در حال جریان اعلام میکردند. اما چون ابعاد خیزش انقلابی در آغاز بزرگ و گسترده بود، حدود چهل مورد اعتصابات کارگری شاید در حد شایسته مورد توجه نبوده است. اینجا این بخش بحث را با این تمام میکنم که به نظرم مبارزات کارگری اساسأ در فراهم کردن تناسب قوای مساعدتر شکل دهنده خیزش انقلابی ماههای اخیر نقش تسهیل کننده جدی داشت. مضافأ کارگران و خانواده های کارگری در مبارزات جاری حضورفعال و اساسی داشتند.
طبعأ این مشاهده و این توقع درست هم مطرح است، که اگر همزمان با خیزش انقلابی چند ماهه اخیر، به ویژه در ماههای اول اوج آن، اعتصابات بزرگ کارگری در مراکز تولیدی تعیین کننده به میدان میامد، تعیین تکلیف جدی تری با جمهوری اسلامی صورت میگرفت. به نظرم توقع قابل انتظاری از جنبش کارگری و کارگران به عنوان هدایت گر و رهبر تحولات انقلابی مطرح است. اینکه چرا شاهد زنجیره اعتصابات بزرگ کارگری از جمله در مراکز کارگری کلیدی نبودیم، به جای نقد و ارزیابی تک بعدی و سرزنش آمیز و یا توجیه آن باید موانع و محدودیتها را دید. اصلی ترین مانع هنوز این بود که تناسب قوا آن درجه تغییر نکرده بود، که رهبران و پیشروان جنبش کارگری به این نتیجه برسند، مقطع تعیین تکلیف قطعی تر با جمهوری اسلامی فرارسیده، تا با همه قدرت به میدان بیایند. کسی میتواند بگوید، خوب اگر کارگران با همه قدرت به صحنه میامدند، در موقعیت تعیین تکلیف جدیتر قرار میگرفتیم. اینجا با دقت بیشتر باید محدودیتهای سد راه جنبش کارگری را تشخیص داد. فرصت زیادی نیست با تفصیل وارد این جنبه بحث شد، به طور فشرده چند مانع جدی را یادآورمیشوم.اولأدر نتیجه کارکرد سیستم استبدادی خشن متکی به کار ارزان، طبقه کارگر تحت فشار چند بار زیر خط فقر و مداومأ فعالین وپیشروانش تحت فشار و زندان هستند و این مانع بزرگی است. اثر فوریش تحمیل تفرقه در صفوف رهبران و پیشروان کارگری و نبودن همبستگی کافی در میان آنها است. نبودن انسجام و همبستگی کافی مبارزاتی بین فعالین کارگری با هم و با فعالین جنبشهای اجتماعی رادیکال سد بزرگی در راه همگام شدن و به صحنه آمدن همبسته و سراسری تر جنبش کارگری و جنبش توده ای است. در همین چهارچوب اعتصابات سراسری کارگری و مدتی ادامه کار به صندوق مالی اعتصاب نیازدارد که تاکنون چنین امکانی فراهم نشده است. ثانیا معضل مهمترغیاب تشکلهای توده ای کارگری به دلیل ممنوعیت ایجادشان از جانب رژیم هار جمهوری اسلامی است. نبودن تشکل توده ای کارگری ترمز کننده اصلی ابراز وجود سراسری و همبسته است. تصور کنید اگر تشکلی مشابه همین تشکل شورای صنفی معلمان در جنبش کارگری وجود میداشت، شاهد چه تحول بزرگ مبارزاتی در جنبش کارگری میبودیم. این موانع شکل گیری رهبری موثر و با اتوریته در جنبش کارگری است. این موانع را باید دید و برای رفع آنها باید نقشه آگاهانه داشت.
ب: برآمد انقلابی بعدی و نقش طبقه کارگر:
فروکش کردن خیزش انقلابی چند ماهه اخیر به معنای پایان گرفتن جنب و جوش مبارزاتی هر روزه به شیوه های مختلف نیست. هنوزروزمره شاهد اعتراضات متنوع کوچک و بزرگ هستیم. پتانسیل مبارزاتی قوی و گسترده ای با تکیه به تجارب تاکنونی در راستای انفجار اجتماعی مجدد وجود دارد. به نظرم برآمد توده ای مجدد، آگاهانه تر و سازمانیافته تر در آینده دوباره قد علم میکند. در نتیجه صورت مسئله اینست جنبش کارگری و رهبران سوسیالیست کارگری و ما کمونیستها برای ایفای نقش موثر و بگذار صریحتر بگویم برای ایفای نقش رهبری چگونه خود را آماده میکنیم؟در مناسبتهای دیگر به این موضوع پرداختیم و اینجا فرصت بحث مفصل نیست و فشرده برچند محور اساسی تاکید میگذارم. در چشم انداز ماکروی عروج آلترناتیوسوسیالیستی کارگری هفته قبل در پنل کارگری همایش کلن بر سه محور ۱- داشتن افق سوسیالیستی و کمونیستی ۲- ایجاد سازمانهای توده ای کارگری، از نظر من با محوریت سازماندهی مجامع عمومی و شوراها ۳- اتکاء به حزب کمونیستی و کارگری ریشه دار در جنبش کارگری و ابزار اصلی طبقه کارگر در جدال برسر قدرت سیاسی تأکید کردم. اینجا و در فرصت باقیمانده به اقدامات کنکرت و ضروری در راستای کسب آمادگی طبقه کارگربرای تامین رهبری در تحولات انقلابی بعدی به نحو فشرده اشاره میکنم.
١- شکل دادن به شبکه مبارزاتی متحد و همگام رهبران و پیشروان سوسیالیست کارگری: به نظرم در تناسب قوای کنونی و در غیاب تشکلهای کارگری هدایت گر و موثر متحد کننده مبارزات کارگری، عملی ترین و ممکن ترین راه متحد کردن بخشهای مختلف جنبش کارگری، همگامی و همکاری رهبران و پیشروان کارگری به نحو شبکه همبسته و همکار در بطن مبارزات جاری است.
یک حلقه مهم در برآمد توده ای بعدی ایجاد اتحاد و همگامی بین جنبش کارگری و جنبش توده ای است. به این منظور شبکه رهبران و فعالین کارگری میتواند و ضروریست با رهبران و فعالین جنبشهای اجتماعی رادیکال و فعالین مبارزات توده ای، با فعالین مبارزات در محله و دانشگاه و سطح شهرهمگامی و اتحاد مبارزاتی لازم را ایجاد کنند. ابراز وجود همگام جنبش کارگری و توده ای فاکتور مهمی در تغییر تناسب قوای مبارزاتی خواهد بود.
٢- به دست گرفتن پرچم مبارزاتی مشخص و متحد کننده بین جنبش کارگری و توده ای در شرایط انقلابی کنونی و در برآمد توده ای بعدی اهمیت اساسی دارد. به نظرم قطب نمای جنبش کارگری و جنبش توده ای رادیکال سرنگونی جمهوری اسلامی و فراتر از آن ساقط کردن حاکمیت بورژوایی است. در عین حال در تناسب قوای کنونی و پیشارو مسئله اینست حول کدام پرچم و خواست مشترک و مشخص جنبش کارگری و توده ای متحدانه و گسترده به صحنه میایند. در این دوره بسیاری خواسته ها و شعارهای برحق و رادیکال مطرح شده اند. قطعنامه ها و منشورهای قطب چپ آمده و مثبت هم هستند. با این وجود من فکر میکنم در این شرایط برجسته کردن پرچم مبارزاتی “علیه فقر و تبعیض و علیه حجاب اسلامی و برای آزادی و برابری و رفاه” موثرترین پرچم مبارزاتی برای به میدان کشیدن بیشترین پتانسیل مبارزاتی جنبش کارگری و جنبش توده ای در این دوره و در جهت عروج رهبری چپ و رادیکال در برآمد انقلابی بعدی است.
٣- واضح است یک اهرم مهم دیگر پیشروی جنبش کارگری ایجاد سازمانهای توده ای کارگری است: در بطن اعتصابات و اعتراضات جاری و با هر سطح از تغییرتناسب قوا، لازمست تشکلهای کارگری را در محل کار و رشته های کارگری ایجاد و تحکیم کرد. از نظر ما و البته تجارب تاکنونی سازمانیابی در جنبش کارگری، نشان میدهد که مجامع عمومی و ایجاد شوراها را باید گسترش داد. در عین حال از اشکال دیگر تشکل مبارزاتی کارگران باید استقبال کرد.
٤- نهایتا برای وارد کردن ضربه نهایی به جمهوری اسلامی و ساقط کردن حاکمیت بورژوایی طبقه کارگر باید به ساز و کار این اقدام، یعنی به حزب کمونیستی خود متکی شود. این بدیهی ترین درسی بود که ما مارکسیستهای انقلابی و کمونیسم کارگری بعد از به شکست کشاندن جنبش انقلابی و کارگری سال ٥٧ گرفتیم. به همین دلیل در چهار دهه گذشته به تحزب کمونیستی متکی بودیم. امروز بیش ار هر زمان دیگر مسئله اتکا به حزب کمونیستی روی میز رهبران و پیشروان سوسیالیست کارگری است. در این سمینار اشاره شد، در میان فعالین کارگری آگاه و سوسیالیست ضرورت داشتن حزب کمونیستی مطرح است. شخصأ از این واقعه خوشحالم. من فراخوانم به این همرزمان و عزیزان اینست حزب کمونیستی مناسب را برای پیشبرد مبارزه و امر مشترکمان انتخاب کنید. با صراحت میگویم کمونیسم کارگری و حزب کمونیست کارگری- حکمتیست را انتخاب کنید. این حزب را فتح کنید تا دست در دست هم رهبری کمونیستی و کارگری را در تحولات انقلابی آتی تامین کنیم. بارها گفته ام و اینجا هم تکرار میکنم اگر رهبران و فعالین سوسیالیست کارگری به انتخاب حزبی همانند حزب ما قانع نیستند. خوب آنها حزب کمونیستی را بسازند. ما هم نگاه میکنیم. واقعا تشخیص دهیم حزبی که ساخته شده کمونیستی تر و موثر تر از حزب کنونی ما عمل میکند، آنوقت به سهم خود سعی میکنم حزبمان را قانع کنم ما به آنها بپیوندیم.
متن کتبی سخنرانی در سمینار اول مه ٢٠٢٣در شهر استکهلم. در جریان کتبی کردن در حد معینی تکمیل و تدقیق شده است.
***