به این لحظه های سیاست بدقت نگاه کنید. در قم، جائی که تندترین تظاهرات ها علیه جمهوری اسلامی و حجاب و بساط فقر و فساد برگزار شده است، روز ۲۹ مرداد زنان کفن پوش با عنوان “دختران زینبی، بانوان حسینی” در حمایت از حجاب اسلامی تظاهرات کردند. معنی این نمایش چیست و چه اهمیتی دارد؟
در سنت اسلامی، وقتی کسی کفن می پوشد میگوید برای مرگ آماده است و پیشاپیش نیز خود را کفن کرده است. رویه ای ارتجاعی و مذهبی که با سنتهای مبارزه اجتماعی و دنیای امروز در تناقض مهلک است. “دختران زینبی، بانوان حسینی” همان کماندوهای ولگرد در خیابان و مترو و پارک و مراکز خریدند که همراه برادران مذکرشان نگهبانان نظم آپارتاید اسلامی اند. این یک نمایش دیگر از اقدامات “جنگ نرم و تبلیغاتی” است که در کنار چماق کشی خیابانی و زن کشی در زندان تصویر را کامل میکنند. البته دروغ میگویند، اینها حاضر نیستند جانشان را برای حفظ حجاب اسلامی بدهند، می بینید وقتی احساس خطر می کنند و منفعت شان در خطر است، چگونه کاسه داغ تر از آش میشوند. اهمیت اقدام رژیم فقط عیان کردن ضعف و زبونی اش است.
ابتدا رعایت نکردن کدهای اسلامی و بقول آنها “بدحجابی”، خلاف جریان بود. الان اینطور نیست. تقابل با قوانین بصورت محدود نافرمانی مدنی، بسرعت رادیکالیزه شد و به حجاب بی حجاب، حجاب برگیران، آتش زدن حجاب، شکستن دیوارهای آپارتاید جنسی، تعرض به قوانین حاکم و بی حجابی رسید. طوق بردگی دوفاکتو ورافتاد انگار که هیچوقت نبوده است. یعنی از نافرمانی مدنی رسیدیم به تعرض انقلابی، به نفی قانون حاکم، به استقرار قانون جدید و نانوشته اما جاری بقدرت خود ما. رژیم میخواهد این سنگرها را پس بگیرد و کل جار و جنجال حکومت برسر همین است.
بسمتی میرویم که حجاب داشتن خلاف تمایل و تصویر عمومی جامعه است. کم نیستند زنانی که برای درگیر نشدن و بدلیل اجبارهای اقتصادی، بصورت فرمال طوق حجاب اسلامی را کمابیش حمل می کنند اما دلشان با زنان شورشی و برابری طلب است.
حالا حکومت است که “اپوزیسیون” شده است. رژیم با هزار شیوه از موجودیت اش دفاع میکند. خامنه ای در تهران و طالبان در کابل برسر سرکوب زنان و بردن جامعه به قعر جهالت اسلامی در رقابتی میلیمتری اند. زنان شورشی در ایران زیر این بساط تحجر زده اند و حکومتی ها با چنگ و دندان در موضع دفاع به این تشبثات متوسل شده اند. این قدرت زنان شورشی و ضد آپارتاید و ضد دین است که داد و فغان هرچه دایناسور- آخوند را درآورده و ناچار به این مسخره بازی ها شدند.
“دختران زینبی” و “بانوان حسینی” که از برادران مذکرشان ضد زن ترند، بسان برده هایی میمانند که به بردگی خویش مفتخرند و خوشبختی را در اسارت جستجو می کنند. شاید باور اینکه میتوان آزاد زندگی کرد دیگر برای اینها سخت شده باشد. اما همین “دختران زینبی، بانوان حسینی” هر روز در چهاردیواری خانه شان توسط مردان خیلی مسلمان اهل صیغه تحقیر و شکنجه میشوند. آنها هرچه از تحقیر و ستم روزگار در دل انباشته اند روی سر زن آزادیخواه در خیابان خالی می کنند. امروز برای اردوی آزادی و برابری، اینها جزو نیروهای سرکوب اند و باید شرشان را کم کرد. اما فردا، در یک جامعه آزاد و برابر و انسانی و خوشبخت، باید با این بخش بمثابه قربانیان جهالت اسلامی برخورد شود.
۳۰ مرداد ۱۴۰۲ – ۲۱ اوت ۲۰۲۳