مقالات

جایزه صلح در خدمت کدام هدف؟ آذر ماجدی

 

اعلام شد که جایزه «صلح نوبل» به نرگس محمدی اعطاء شده است. این دومین بار است که طی دو دهه اخیر کمیته نوبل به دو زن فعال جنبش ملی – اسلامی یا اصلاح طلبان حکومتی جایزه صلح اعطاء می کند. این چه صلحی است که این دو تن برای فعالیت در جهت آن مزین به مدال شده اند؟ بنظرم این یک سوال اساسی است که برای ارزیابی این اتفاق باید به آن پاسخ گفت.

بر همگان روشن است که برای ایجاد هر تغییر حتی ناچیز پایدار باید رژیم اسلامی سرنگون شود. دیگر حتی اصلاح طلبان حکومتی که بیش از دو دهه کوشیدند روایت «رژیم اسلامی اصلاح پذیر است و تنها «فعالیت مدنی» جایز و جوابگو است را بر جامعه حاکم کنند،» اکنون بعد از شورش عظیم و رادیکال سال اخیر، به موضع سرنگونی هول داده شده اند. از جمله خانم نرگس محمدی که اکنون بخاطر این فعالیت جایزه برده اند. اگر پذیرفته شود که سرنگونی تنها راه است، آنگاه جامعه باید وارد یک حرکت و مبارزه قهرآمیز شود. معنای صلح آمیز در جامعه ایران یعنی بردگی، یعنی تسلیم. پس آیا طنز آمیز نیست که دو فعال سیاسی از ایران در فاصله دو دهه، ظاهرا بخاطر فعالیت برای آزادی، بویژه آزادی زن، جایزه صلح نوبل را از آن خود کرده اند؟

کمیته نوبل سخنگوی کیست؟

کمیته نوبل چه نهادی است؟ ظاهرا یک نهاد مستقل از دولت ها، یک نهاد خیریه مانند اما هم ارز بالاترین نهادهای رسمی غرب که از اعتبار بسیاری در بخش وسیعی از دنیا برخوردار است و مورد احترام بسیار هیات حاکمه و نهادهای علمی و «معتبر» غربی است. ما در اینجا وارد عرصه های علمی نمی شویم؛ اما جایزه صلح نوبل یک جایزه سیاسی و پرمعناست؛ هدفمند است. چه هدفی؟ آیا کمیته نوبل تحت نظر تعدادی اکتیویست و فعال سیاسی است؟ خیر. کمیته نوبل سخنگوی هیات حاکمه غرب است، نه یک تک دولت. روایت ایدئولوژیک – سیاسی هیات های حاکمه غرب، یعنی ناتو را پاسداری می کند.

بخاطر داشته باشید که همین کمیته به باراک اوباما جایزه صلح را اهدا کرد. باراک اوباما شخصا مسئول کشتن بیش از دو میلیون انسان در خاورمیانه است. پهپاد هایی که اوباما فرمان پرتابشان را صادر کرده صدها هزار کودک را بخاک کشیده است. وضعیت فاجعه بار لیبی و سوریه نتیجه سیاست های ناتو و اوباما بعنوان مهمترین رهبر آنست. دوکلرک، رئیس جمهور آفریقای جنوبی آپارتاید، کسی که با مشت های آهنین سالها بر یک جامعه برده وار خفقان زده حکومت کرده بود نیز جایزه صلح نوبل را برده است.

لازم نیست چندان دقیق شویم، تحلیل پیچده ای نیز لازم نیست تا نقش کمیته صلح نوبل را در اشاعه روایت سیاسی- ایدئولوژیک دولت های غربی، در راس آن آمریکا تشخیص دهیم. کمیته صلح نوبل به هیچ فعال آزادیخواه و برابری طلبی که برای یک جامعه آزاد، برابر و مرفه مبارزه می کند، جایزه نمی دهد. این مدال به چهره های شناخته شده «خودی» و یا کاندیدهایی که قرار است چهره شوند اعطا می شود. سناریو عیان است.

بیست سال پیش به شیرین عبادی دادند، با وجود آنکه از کاسه لیسی ایشان برای رژیم اسلامی اطلاع کامل داشتند. دیدیم که ایشان هم با صدای رسا اعلام کرد: «اسلام با حقوق زنان تناقض ندارد.» این جایزه بعدا از طرف خانم عبادی به خاتمی تقدیم شد. ایشان حتی اعلام کردند که دست خاتمی را می بوسند. (متاسفانه بخاطر قوانین اسلامی مثل اینکه نتوانستند باجرا درآورند.)

امسال در سالگرد یک جنبش عظیم سیاسی- اجتماعی، یک جنبش رادیکال و چپ، آزادیخواهانه و برابری طلبانه، با نقش تعیین کننده جنبش آزادی زن، این جایزه به نرگس محمدی اعطاء می شود. ایشان به همان جنبش خانم عبادی تعلق دارد: اصلاح طلب حکومتی، ملی اسلامی. تدکر داده می شود که ایشان الان سرنگونی طلب شده است و حجاب را کنار گذاشته. باید بابت این پیشروی به ایشان تبریک گفت. اما این تحول فردی نیست. این تحول نیز جنبشی است. جنبش اصلاح طلب حکومتی به پایان خود رسیده است. کوشیدند این جنبش را در وصلت با ناسیونالیسم عظمت طلب، رژیم سابقی ها دوباره به جلوی صحنه بیاورند، شاید بتوانند استحاله ای سازمان دهند؛ اما فعلا تا اطلاع ثانوی این گزینه بایگانی شده است. دیگر حتی فائزه رفسنجانی هم از اصلاح و حجاب سخن نمی گوید. عصر آن به سر رسیده است.

زمان قهرمانان جدید فرا رسیده است. مسیح علینژاد ها فعلا ارزش مصرف شان بسر رسیده است. بخاطر دارید چند ماه پیش چگونه اسمش را برای جایزه نوبل در بوق کردند؟ چند تا جایزه دیگر هم بهش اعطاء کردند.

فهمیدند که یک چهره رادیکال نما تر نیاز دارند. کسی که روی زمین با رژیم اسلامی درگیر شده و به زندان افتاده است. درک کردند که نمی توانند سلبریتی های ایو سن لورانی را به این جنبش رادیکال، آزادیخواه و ضد اسلامی قالب کنند. قهرمان و روایتی که اشاعه می دهد باید رادیکال نما تر باشد. پروژه نوبل پروژه قهرمان سازی رژیم چنجی برای ایران است. تدارک می بینند، چون خوب می دانند که این جنبش سر خاموشی ندارد. می دانند که بار دگر با تمام قدرت بمیدان خواهد آمد. این جنبش تا سرنگونی رژیم اسلامی از پا نمی نشیند.

نرگس محمدی در زندان است. او و تمام زندانیان سیاسی باید بلافاصله و بدون قید و شرط آزاد شوند. این رژیم می کوشد با تمام قوا جنبش آزادیخواهی، جنبش سرنگونی طلب و معترض را سرکوب کند. لذا هر آنکس که لب به اعتراض گشوده است را اسیر کرده است. آزادی کلیه زندانیان سیاسی و آزادی بی قید و شرط بیان و ابراز وجود باید در راس مطالبات ما در مبارزه علیه رژیم اسلامی باشد. خیزش انقلابی شهریور ماه خیزشی برای نه تنها سرنگونی رژیم اسلامی، بلکه برای ساختن یک جامعه آزاد، برابر و مرفه است.