کشتار و نسل کشی اسرائیل در غزه دنیا را تکان داده است. در بیست سال اخیر اسرائیل بارها به غزه و در سال ۲۰۰۶ به لبنان حمله کرده است. هزاران نفر کشته، ویرانی و بی خانمانی، بمب های خوشه ای بر فراز شهرها؛ این داستان زندگی مردم فلسطین و انسان هایی است که در این منطقه زندگی می کنند. بدنبال هر یک از این یورش های ضد انسانی، دولت اسرائیل گستاخ تر و وقیح تر شده است؛ دولت های غرب، آمریکا در راس آنها، وقیحانه تر از جنایات دولت اسرائیل حمایت می کنند؛ و برزخ مردم فلسطین عمیق تر و تاریکتر می شود.
این بار همچنانکه کشتار گسترش می یابد، اعتراضات وسیع بین المللی نیز گسترش پیدا می کند. میلیون ها نفر در سراسر جهان در حمایت و همبستگی با مردم فلسطین و در محکومیت جنایات دولت اسرائیل به خیابان ها آمده اند. در اروپای غربی،علیرغم ممنوعیت تظاهرات در حمایت از “حماس” (بخوان فلسطین!) هزاران نفر دست به تظاهرات زده اند و عده ای نیز دستگیر شده اند. دنیا بروشنی به دو جبهه تقسیم شده است. چشمان جهانیان به ریاکاری و تبلیغات جنگ طلبانه دولت های ناتو باز شده است. بنظر می رسد که ما شاهد یک بیداری اجتماعی – سیاسی هستیم. حمله اسرائیل به غزه جرقۀ این بیداری است.
جنبش همبستگی با مردم فلسطین این بار بسیار وسیعتر و پر حرارت تر است. علیرغم سانسور گسترده رسانه های بستر اصلی، امر مردم فلسطین و نفس جنایات اسرائیل به عمق جامعه نفوذ کرده است. چهره ضد انسانی دولت اسرائیل و حامیان و توجیه گرانش بیش از پیش افشاء می شود؛ تبلیغات دروغین و جنگ طلبانه رسانه های بستر اصلی آشکار می شود. حمایت از مردم فلسطین و محکومیت اسرائیل و حامیانش عین عدالت است. در فضای یخبندان رشد فاشیسم از زمان آغازجنگ اوکراین کشتاراسرائیل جرقه ای شد برای حرکت، برای اعتراض.
تحت فشار این جنبش اعتراضی، سخنگویان لیبرال هیات حاکمه، عمدتا در فرم سلبریتی به میدان آمده اند و تقاضای آتش بس یا آتش بس بشردوستانه دارند! چند هفته پس از بمباران وحشیانه و حمله زمینی، پس از کشتار ده هزار انسان، که ۴۰۰۰ تن آن کودک اند، قلب این “زود رنجان” به درد آمده و تقاضای آتش بس دارند. گویی دو دولت، دو ارتش دارند با هم می جنگند و باید آنها را به پای مذاکره کشاند و آتش بس را امضاء کرد. این روایت دروغین است. اینها سخنگویان “نرم و لطیف” اسرائیل اند. باید اسرائیل را مجبور به توقف نسل کشی کرد. قرار است این بازی ها مدتی دیگر برای اسرائیل وقت بخرد تاعملیاتش را به پایان برساند و بعد “آبرومندانه” در احترام به این سلبریتی های لیبرال با ژستی “بشردوستانه” تسلیم شود. زمانی که سلبریتی ها به سازمان ملل می روند و تقاضای آتش بس می کنند، روشن است که سناریوی جدیدی دارد نوشته می شود.
آتش بس کافی نیست!
این شعار آتش بس بقول انگلیسی ها “زیادی کم و زیادی دیر” است! اولا آتش بس بمعنای توقف کشتار تا اطلاع ثانوی است؛ آتش بس بشردوستانه که از این هم رقت بار تر است؛ چند روز آتش بس برای تخلیه اجساد و مجروحین و از سر گرفتن کشتار. این عین روایتی است که دکتری از سازمان دکتران بی مرز در یک مصاحبه ارائه می داد و می گفت آتش بس خوب است ولی پاسخ نیست.
ما باید خواهان پایان جنگ، خروج بلافاصله اسرائیل از غزه، حمایت بین المللی از مردم فلسطین و محکوومیت نسل کشی اسرائیل باشیم. این اولین قدم است. این بهیچوجه پایان مساله فلسطین نخواهد بود. بلکه شاید آغازی باشد برای سازماندهی یک جنبش بین المللی چپ و انسان دوستانه برای از سرگیری یک تلاش جدی برای تشکیل دولت مستقل فلسطین و بازپس گرفتن زمین های اشغالی.
مساله فلسطین به شرایط کل منطقه و سیاست های ناتو و توازن قوای بین المللی گره خورده است. از اینرو است که ۷۵ سال است منطقه را به آب و آتش کشیده است. یک بحران دائم بر این منطقه تحمیل کرده است. دولت های غربی، ناتو، تروریسم دولتی در بیست سال اخیر کمر به ویرانی کامل منطقه بسته است. و این نقشه را کماکان پیش می برند. ما نیاز به سازماندهی یک جنبش قوی و چپ انسان دوستانه، قطب سوم، داریم تا در مقابل این جنگ و ویرانی و جنایت قد علم کند. تغییر توازن قوا در منطقه بسوی چپ، آزادیخواهی و سوسیالیسم تنها راه ممکن برای سد کردن این نسل کشی سازمان یافته و ویرانی و کشتار در کل منطقه است. جنبش چپ، رادیکال، آزادیخواه و سوسیالیستی درایران یک ستون محکم و تعیین کننده این جنبش است.