داستان بیلبوردها و بنرهای تبلیغاتی نصب بر جاده های اصلی و در مراکز عمومی شهرها تازگی ندارد. آنچه اینروزها خشم بسیاری از فعالین و خود زنان و دختران جوان در ایران را برانگیخته ابعاد گستاخی و درندگی رژیم در حمله به زنان برای تبلیغ حجاب است. گستاخی هایی که کمتر کشور اسلامزده ای در منطقه به خود جرات داده آنچنان آشکار در خیابانها و مراکز عمومی به حقوق و جایگاه زنان چنگ بزنند. در اوایل براه اندازی طرح حجاب و عفاف پروژه تبلیغاتی از جمله این بیلبوردها و بنرها در دستور بود اما در مقایسه با حمله وسیع اوباشان مسلح و کنترل شبانه روزی در مجامع عمومی و محیط کار و دانشگاه و مدارس برای سرکوب زنان و جوانان این طرح هم به آرامی داشت کار خودش را میکرد تا اینکه روز بروز توهین های دهن پرکن از در و دیوار به دستور آتش به اختیارها و شهردارها و مسئولین سپاه وسعت گرفت. بسیاری از بیلبوردها رسما مردان را تشویق میکنند که کنترل “زنان خود” را بدست بگیرند. رسما میگویند که زنان اموال شما مردان هستند و بهتر است که از آنها برای خودتان استفاده کنید و نگذارید “بیگانگان” آنها را مورد استفاده قرار دهند. میگویند که مسئولیت تمام و کمال زندگی و تصمیمات زنان با مردان و مسئولیت خانه داری و “خانم خانه بودن” با زنان. هنوز اراجیف خامنه ای در رابطه با اینکه “شغل اساسی شما خانمها خانه داری, فرزندآوری و مادریست” در گوش میلیونها زن و دختر جوان در ایران طنین میزند و قابل هضم نیست. تلاش خامنه ای هم مانند طرح حجاب و عفاف راه بجایی نخواهد برد و جواب او تنها پیش دهه هشتادیها و زنان حجاب سوز و سازندگان خیزش انقلابیست.
در تمام مراکز رسمی, غیر رسمی, مساجد, سخنرانیها و تبلیغات و دادگاه و مجلس حمله وسیعی را علیه زنان براه انداخته اند. رسما به زنان توهین میکنند که بعنوان موجودات خبیث باید مورد نظارت باشند و مهار گردند. صورت و اجزای بدن زنان خطرناک, بیمارزا، و فتنه نمایش داده میشوند. رفتار و حرکات زنان را در همه اشکال، ارتباطات آنها با جامعه را به هر بهانه ای به نقد میکشند و اصول و موازینی را به خورد اجتماع میکنند که همتراز با اسلام محمدی ۱۴۰۰ سال قبل ست. از این بخش که کم بیارند سراغ شاعرها و تاریخ نگاران و شخصیتهای شناخته شده میروند و مفاهیم عجیب و غریبی را از آنها سر هم میکنند که هیچ خانایی با این شخصیتها یا ندارد و یا بی ربط وصله پینه کرده اند. مثلا در یک بیلبورد فروغ فرخزاد با موهای پوشیده با یک کلاه سیاه, گردن کج و چشمان نیمه باز قطعه ای از شعر او را نصب و به حجاب وصله زده اند. یا اینکه از تولستوی نقل قولی آورده اند به این شکل:”مسبب ازدیاد طلاق در اروپا، تمدن فاسد، اختلالات جنسی و نبودن حجاب است”. یا این یکی: “در ایران باستان بی حجابی و برهنگی علامت کنیزان و بردگان جامعه بوده است، و حجاب نماد اشراف و ایرانیان اصیل بوده است” به نقل از ویل دورانت تاریخ نگار آمریکایی در کتاب تاریخ تمدنها.
از احساسات و روابط خانواده ها از یک طرف و رفتار مردسالارنه و کورکورانه بخشی دیگر از جامعه استفاده میکنند که فضایی ضد زن ایجاد کنند مانند این نمونه ها: “حجاب میراث مادر است”. در زیر دو شکولات که یکی سر بسته و دیگری باز است و مگس دور آن جمع شده نوشته اند”حجاب مصونیت است”. روی بنری در یکی از محلات نوشته اند “در عجبم از مردی که برای جلوگیری از خط و خش روی ماشین در کنار خیابان روی ماشینش چادر میکشد ولی دختر و همسرش را بدون چادر در خیابان رها کرده است…”, “بین بی حجابی و بی غیرتی فاصله تا جهنم”. با تصویر دو زن یکی پوشیده و یکی بدون روسری دروازه های بهشت و جهنم را به نمایش گذاشته اند. “حجاب راه رسیدن به خدا”, “بدحجابی زن از بی غیرتی مرد است, زنان با حجاب مرزبانان شرف مردانند”. “سیب داریم, انار داریم, عروس با وقار داریم”. تصویر کودکی پوشیده با حجاب سیاه با نوشته ای به این مضمون: “در روزگاری که زن را با تن میشناسند،غیرت را بددلی مینامند و باحجاب را امل میدانند تو همچنان فرشته بمان بانوی سرزمین من!” و…
لیست چندش آور این نوع بیلبوردها و بنرها به نسبت قدرت و نفوذ نیروهای رژیم و هوادارن مسجد و اردوی حجاب بانان در مناطق مختلف شهرها کم و زیاد است. بسیاری از این بیلبوردها و بنرها بدست جوانان خط خطی و پاره شده و یا زیر بیلبوردها با نشان دادن انگشت وسط بطور جمعی دختران جوان عکس میگیرند و در میدیاهایشان میگذارند. در خیابانها هم روزانه به صدها نمونه حجاب را کنار گذاشته اند. این هم جواب جامعه به این توطئه تبلیغاتی! براستی که زنده باد زنان و دختران شجاع!
همه این شواهد نشان میدهند که تلاش رژیم برای استقرار طرح حجاب و عفاف و برای عقب راندن زنان در بعد اجتماعی حتی به بازگشت به دو سال قبل دیگر ممکن نیست. رژیم شکست خورده است. سرمایه ای که روی این بازی خطرناک گذاشته بود حتی نتوانست آنها را به بخش کوچکی از امیالشان برساند. آری, این درست که جامعه را بشدت تحت فشار گذاشته اند، جیب خانواده ها و بازاریان را با پلمپ کسب و کار، با جریمه های سنگین خالی کرده اند، زندانها را اشباع کرده اند و فشار و تهدید اعدام و شکنجه و جنایات علیه زندانیان را شدت بخشیده اند، اما وقتی به جامعه, به خیابانها, به مدارس و محافل و محیط کار مینگریم با یک فضا و دنیای دوفاکتو قدرت مردم و قدرت اسلحه و زور روبرو هستیم.
آنچه که در این بیلبوردها و بنرها بیشتر و بیشتر عیان میگردد تهاجم خصمانه و توهین روزافزون رژیم است که آشکارا به وجود و به نفس بودن زن رسما و در ملا عام توهین میکنند. مردم از خود خواهند پرسید که این چه دولت و مسئولینی هستند که در ملا عام بخشی از شهروندان جامعه را با گوجه و خیار، با ماشین و با گردوخاک روی ماشین تشبیه میکنند؟ قابل توجه اینکه همه این تبلیغات عملا و به تدریج به عکس خود تبدیل میگردند. جامعه انسانی، بویژه در دو سال اخیر و با چهل و چهار سال تجربه از اراجیف جمهوری اسلامی آگاه تر از آنند که این توهینات را تحمل کنند. مردم خوب میدانند که این توهینات و حمله فقط رو به زنان نیست. کل جامعه مورد اهانت و سرزنش است که چرا فرامین برده وار جمهوری اسلامی و دین اسلام را رعایت نمیکنند. تا همینجا فرجه مهمی است که فعالین و زنان و دختران شجاع و در میدان بر علیه این موج تهاجم کمپین های پر سر و صدا راه بیندازند. یکی از جوابها به این توهین و اهانتهای رژیم کار آگاهگرانه فعالین در میان خانواده ها، مردان و جمعهای عمومیست که نشان دهند که برای رهایی از جمهوری اسلامی لازم است که از قبل بپذیریم که زنان و مردان انسانهای برابری هستند و برای این برابری باید بها داد, کار کرد, مبارزه کرد و” رهایی زنان رهایی کل جامعه است، در همه جا به نمایش درآید.
همچنین باید همه اشکال مبارزاتی را به میدان آورد. از مسخره کردن و آتش زدن بیلبوردها و بنرها، تا کار آگاهگرانه و کمپین راه انداختن و سازماندهی، همه اینها محتمل است و جا دارد برای آن نیرو جلب کرد. خوشبختانه این نیرو همه جا حضور دارند و میجنگند. زنان، خانواده ها ، مردم در خیابانها، در محیط کار، در کارخانه ها، در دانشگاهها و در بیمارستانها و مدارس، همه نیروی این اعتراضات جمعی میتوانند باشند. پشتیبانی از این نوع اعتراضات زنان در جواب به اهانتهای رژیم به موقعیت و جایگاه زنان، به حقوق زنان همواره از جاذبه و همبستگی وسیعی در سطح جهان برخودار بوده است که میتوان یکبار دیگر دست بسوی جهان دراز کرد و فراخوان همبستگی داد. کمپینهای متعددی میتوان براه انداخت که بیرون مرزهای ایران را هم بپوشاند و صدای حق طلبانه ای برای همه زنان در کشورهای اسلامزده گردند. این رژیم با همه توهمات جناحی، همه نیروهای آینی و تسلیحاتی، با همه دم ودستگاهش باید برود و این را زنان ومردان و در صدر آن جنبشهای اجتماعی کارگری و جنبش آزادیخواهانه زنان میتوانند تضمین کنند.
هلاله طاهری