جنبش پشیمانها و کمپین اعاده سلطنت
سیاوش دانشور
در سالهای اخیر، شاید بیشتر از اواخر دهه شصت، با صفی مواجه هستیم که میگویند از انقلاب کردن پشیماناند، از شرکت در انقلاب پشیماناند، از مردم و نسل جدید عذر میخواهند، بعضاً میگویند غلط کردم، بیشتر هم میگویند.
در این میان موضع سلطنتطلبان جالب است که از سوئی خود را به “انقلاب ژینا” با پسوند “ملی” وصل میکنند و از سوی دیگر نفرتشان از انقلاب حد و حصر ندارد و بعنوان مثال انقلاب ٥٧ را با ادبیات خامنه ای “فتنه” مینامند. این جماعت پدیده عجیبی هستند که علم پزشکی و روانشناسی توضیح مجاب کننده ای برای رفتار آنها ندارد. جریانی که محافظه کاری، ارتجاع، واپسگرائی، نستالژی، مذهب و ملیگرائی جوهرش را تشکیل میدهد، “ژنتیکی” علیه هر حرکت انقلابی و پیشرو است. اینکه خود را به خیزش انقلابی ١٤٠١ آویزان میکنند و عده ای از فالانژهای سابق طرفدار خمینی جلاد زیر سایهشان علیه انقلاب لیچار میبافند؛ هدفی جز اعاده سلطنت ندارد. آنها به انقلاب آویزان میشوند تا آنرا لای چرخ دنده ارتجاع له و نابود کنند.
مناسبت بهمن ماه هر سال فرصتی میدهد که اپوزیسیون راست ایران، با منطق همیشگی “انتخاب بین بد و بدتر”، اولاً از رژیم شاه و سلطنت اعاده حیثیت کند و ثانیاً مجدداً همان سناریوی ۵۷ و راه دست بدست شدن قدرت بین دو بخش بورژوازی ایران را تسهیل کند. آنچه بیش از چهاردهه پیش رخ داده دیگر تاریخ دور یک جامعه محسوب میشود و “اگر”های ته تاریخی فاقد یک ذره بار علمی و حتی تحلیلی برای مسائل امروز است.
اما جنبش پشیمانهای انقلاب و عبارات “من پشیمانم”، “من غلط کردم”، “ما معذرت میخواهیم” و غیره، یک عمل سیاسی مشخص و هدفدار است. گذشته را باید به گذشتگان سپرد، آنچه جستجو میشود بهانهاش گذشته است اما هدفی در همین امروز و آینده نزدیک دنبال می کند. اشتباه است اگر کسی فکر کند این سخنان از وجود گویندگانش برخاسته و باور امروزشان است. نخیر، این بازار است و قواعد خودش را دارد. بحث برسر تجارت و یارگیری است، بحث برسر دفاع از منافع طبقات مشخصی است، بحث برسر دستور کاری همین امروز و تهیه مقدماتی برای فردا است. واکاوی و ارزیابی گذشته همواره جائی در عمل امروز پیدا می کند. پشیمانها در واقع از چیزی پشیمان نیستند، عمدهشان یا اصولا در انقلابی شرکت نداشتند و یا اگر شرکت مختصری داشتند، کنار راستترین عناصر ضدانقلابی و جریانات عهدعتیقی بیتوته کرده بودند. آنها همانوقت هم علیه انقلابیون حرف میزدند. آنروزها که پشیمانهای امروز عمدتا کنار رژیم اسلامی و کنار خمینی “امام ضد امپریالیست”شان بودند، کارشان مبارزه نبود بلکه تثبیت ارتجاع و همراهی با سرکوب انقلاب توسط ضد انقلاب اسلامی بود. کارشان دفاع از حقوق زن و علیه حجاب اسلامی نبود بلکه یا راساً در تحمیل روسری به زنان دست داشتند و یا می گفتند و می نوشتند که؛ “مسئله زنان در ایران حجاب نیست”! این پشیمانها، حتی در خارج هم، مدتها لچک را بعنوان یک رکن هویتشان حفظ کردند.
با اینحال پشیمانها بعنوان عناصر خودشان فاقد محتوای امروزیاند. کسی که میگوید چهار دهه پیش فلان اقدام اشتباه بود، راجع به تاریخ حرف میزند، یک راوی از میان میلیونها، بدون تاثیری در آن گذشته. اما معنی امروز حرفشان مهم تر است. کمپین سلطنت طلبان و فاشیستهای فرشگردی برای اعاده حیثیت از رژیم سلطنتی، برای راه انداختن موجی از غلط کردم در میان جنبش ضدشاهی، برای بیعت مجدد روشنفکران شرق زده و اسلام زده با رکن ملی و سلطنتی و معطر به گلاب “دمکراسی لیبرال” است. پشیمانان البته حق دارند از موضع امروز عمل گذشته خویش را بیرحمانه به نقد بکشند. آنها نهایتاً میان دو جناح مشروعه – مشروطه در نوسانند. تاریخ صد سال گذشته ایران را این دو خانواده بزرگ و دو جنبش ارتجاعی رقم زدهاند. خامنهایها رفتنی اند، همدستان دیروز باید پشیمان شوند و بفکر آینده و بیزنسشان باشند. برای این باید در نقش “صاحب” و “شرکت کننده” در انقلاب و “کسانی که انقلاب کردند”، ظاهر شد و بعد همان عمل را به شلاق کشید با این امید واهی که سرنگونی خواهی امروز جامعه به انقلابی دیگر فرا نروید.
خیلی از این پشیمانها نقش مهم و قابل توجهای در آن انقلاب و عمل بزرگ تاریخی نداشتند. بسیاری روایتها جعلی و وارونهاند و از نظر پایبندی به حقایق تاریخی درحد صفر است. این هم گوشه دیگری از فرهنگ ارتجاع و سانسور و استبداد است که رسانهها روایت وارونه و رسماً دروغ را بعنوان حقایق مُسلّم پخش میکنند و عدهای بیزنسمن سیاسی که عمدتاً تا دیروز در رکاب حکومت اسلامی بودند، سرکوب شدگان و اعدام شدگان همین رژیم را به “مدافع خمینی” و حامیان و شرکای دیروز خمینی را به “مدافع رژیم سلطنت و دمکراسی” بدل میکند! راویان ما، جنبش پشیمانها، فشرده دو ارتجاع سلطنتی و اسلامی را علیه انقلاب معنی کردهاند.
تاریخ واقعی اما در خیابانها دارد رقم میخورد. تاریخ شکست نخوردگان که زندگی و رفاه و آزادی میخواهند، از شاه و ولی فقیه و فساد، از تبعیض و نابرابری و استبداد بیزارند. این نسل اینترنت و هوش مصنوعی است. این نسل را نمیتوان با خرافات ملی و اسلامی مسخ کرد.
***