رفقای دفتر سیاسی
رفقای کمیته مرکزی حزب حکمتیست
رفقا فاتح شیخ الاسلامی، سیاوش دانشور، رحمان حسین زاده، جمال کمانگر، رضا کمانگر
سوگمندانه با دریغ و درد بسیار خبردار شدیم که رفیق فرمانده و کمونیست رزمنده حسین مرادبیگی( حمه سور) هیچکاره ملک وجود پرشور خود شده و از عرصه مستقیم مبارزه طبقاتی و جنبش کارگری و کمونیستی کوچ کرده است. از شنیدن این خبر دلم شکست و ناباورانه گریستم.
رفیق حمه سور را چند بار ملاقات کردم. نخستین بار بعد از خلع سلاح سپاه رزگاری. بار دیگر در روستای شیلاناوه. او آمده بود که کاستی های ما را جبران کند. یک بار که برای ملاقات دکتر جعفر به بوکان رفته بودم و بار دیگر پس از دیدار با نادر در آجی کند و سپس در تورجان، حسین نازنین را دیدم. او را همیشه از اعماق قلبم دوست داشتم. نام و یاد و خاطره رفیق حسین مرادبیگی در متن و بطن جنبش کارگری کمونیستی و در دل طبقه کارگر ایران ثبت شده است. شهرها و روستاها و کوه ها و رودها و دشت های کردستان ایران و عراق همزمان سرودی را می خوانند که کلمات آن به نام های درخشان رفقا محمد حسین کریمی و فواد مصطفی سلطانی و جعفر شفیعی و صدیق کمانگر و غلام کشاورز و منصور حکمت و هزاران رفیق دیگر پیوسته است.
همه ی حسرت من و رفقایم در فقدان رفیق حمه سور از این رو است که او نماند تا نتیجه ی مبارزه کمونیستی و انقلابی پیگیر خود را از نزدیک ببیند و در جشن توده ها، آنگاه که بورژوازی حاکم را دفن می کنند، مشارکت کند.
رفقای حزب حکمتیست!
مراتب سرخوشی ما را پذیرا باشید.
زنده باد کمونیسم
زنده باد یاد و خاطره تابناک رفیق فرمانده کمونیست حسین مرادبیگی
از سوی گروهی از رهبران کارگری و کمونیست.