مقالات

دو هفته اعتصاب کارگران پروژه ای و پیمانی نفت و گاز اتحاد و پیشروی در گرو چیست؟ سیاوش دانشور

 

امروز ۱۳ تیرماه، کارگران پروژه‌ای و پیمانی در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی وارد دومین هفته اعتصاب خود شدند. در روزهای اخیر این اعتصاب قریب ۱۲۰ شرکت با بیش از ۲۰۰۰۰ کارگر را دربرگرفته است. خواستهای محوری کارگران افزایش حقوقها با توجه به تخصص در جدولهای حقوقی،‌ ۱۴ روز کار و ۱۴ روز استراحت، رفع تبعیض و برخورداری از مزایای کارگران شرکتهای نفتی، بهبود وضعیت فاجعه بار خوابگاه ها و امکانات آن بویژه در شرایط گرمای جنوب کشور، بهبود سرویسهای بهداشتی و غذائی محل کار، تامین استاندارهای ایمنی کار، همینطور حذف پیمانکاران از پروسه تامین استخدام نیرو است.

خواست حذف پیمانکاران که امسال با تاکید بیشتری طرح شده است یک موضوع کلیدی و درعین حال پیچیده تر است. تحقق این خواست و محوری شدن آن در گرو حمایت بخشهای دیگر کارگری در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی از جمله در صدها شرکت پیمانکاری، کارگران شرکتهای نیروگاهی اعم از ارکان ثالث، کارگران قراردادی، قرارداد معین، حجمی، روز مزد، پیمانی و بویژه کارگران رسمی در این شرکتها است. خواست کنونی کارگران اعتصابی پروژه ای و پیمانی گامی در این مسیر است اما تحقق حذف شرکتهای پیمانکاری که عمده مراکز صنعتی ایران را دربرگرفته است، بدون یک تحرک عمومی تر طبقه کارگر حول این خواست ممکن نیست. تبدیل وضعیت کارگران پروژه ای و پیمانی و کل مجموعه قراردادهای کارگران غیر رسمی به کارگران رسمی با مسئولیت شرکتهای مادر و کسب حقوق و مزایای یکسان در گرو اتحاد سراسری تر کارگری است.

جلوه های اتحاد کارگری
اعتصاب امسال از اتحاد و همدلی بیشتری میان کارگران برخوردار است و همین اتحاد و یگانگی تاکنون مانع اقدامات ضد کارگری اعتصاب شکنانه کارفرمایان و ایجاد تفرقه میان کارگران شده است. تلاش برای شکستن اعتصاب و جایگزینی کارگران با قراردادهای جدید و لحاظ کردن درجه ای افزایش دستمزد بویژه توسط پیمانکاران مستقر در شرکتهای پتروشیمی صدف و جهان‌پارس نتوانست اتحاد اعتصابیون را بشکند. پیمانکاران زالو برای اتمام پروژه های ناتمام در شرکت پتروتکسان اصفهان حاضر شدند کارگران بیکار را با حقوق روزی شش میلیون بصورت اورهال استخدام کنند که با سد اتحاد کارگران روبرو شدند. در موارد دیگری از جمله پیمانکاری خالق پتروپالایش که در سال قبل همین سیاست را پیش برد و به آن عمل نکرد، با ۱۴ روز کار و حقوق ۴۰ میلیونی با داربست بندها رضایت داده بود اما اتحاد کارگران اعتصابی و بیکار مانع این مانور اعتصاب شکنانه شد.

تاکتیک کارفرمایان و پیمانکاران زالو قبول صوری خواستهای کارگران و نفی آن در عمل است. کارگران خواهان لحاظ کردن کتبی موارد و آیتم های قراردادها بصورت دستجمعی در هر شرکت پیمانکاری هستند. ایجاد رقابت و شکاف میان کارگران و سیاست انعقاد قراردادهای جدید بصورت فردی مسیری بوده است که در اعتصابات سالهای گذشته پیش رفته است. درهم شکستن این سیاست پیمانکاران، که عمدتا وابسته به شرکتهای مادر هستند و مجموعاْ کل دستمزدها و هزینه های تمام شده را کاهش میدهند، نیازمند اتحاد و دخالت وسیع تر کارگران اعتصابی و گسترش اعتصاب است. در حال حاضر کارفرمایان با دیوارهائی که میان کارگران یک صنعت واحد کشیده اند و قصابی نیروی کار به قراردادها و اتیکت های مختلف، میتوانند از مسئولیت شرکتها در قبال کارگر شانه خالی کنند، دستمزد کمتری بپردازند، بسیاری از مزایا و بیمه ها را بزنند و سود بیشتری به جیب بزنند.

نقاط قدرت و ضعف اعتصاب
مهمترین نقطه قدرت اعتصاب خود اعتصاب در همین سطح در شرکتهای نفت و گاز و پتروشیمی و نیروگاهی در شرایط سیاسی معین در کشور است. نفس اعتصاب در این ابعاد مهم و روی سیاست ایران بطور اعم و جنبش کارگری بطور اخص تاثیر مثبت دارد. سیاستهای راستی که بخشی از کارفرمایان را تحت عنوان «کارفرمای خوب» تمجید میکند و به همکاران غیر اعتصابی تعرض میکند، باندازه سیاست اعتصاب شکنی کارفرمایان مخرب است. اعتصاب کارگری مبشر عدالتخواهی و وحدت کارگری در مقابل سرمایه داران متفرقه و دولت شان است. یک سیاست کارگری در درجه اول اتحاد کنونی را با تکیه به منفعت عمومی کارگران حراست و تقویت میکند و برای این امر به روشهايی متکی میشود که کارگر ذینفع را درگیر و با آگاهگری اعتصاب را قدرتمند تر میکند.

یک ضعف اساسی اعتصاب خصلت خاموش و بدون تحرک کارگران اعتصابی است. سیاست انتظار حاکم بر اعتصاب منبع مهمی برای مانور پیمانکاران و کاهش تاثیر و فشار اعتصاب روی کارفرمایان و دولت حامی آنهاست. کارگرانی که به ناچار دستجمعی کارگاه ها را ترک کردند و اکنون بصورت منفرد در منزل نشسته اند، نمیتوانند عامل فشار قدرتمندی روی کارفرمایان برای عقب نشینی باشند. در کنار اینها فاکتور نگرانی از بیکاری و ناتوانی از تداوم طولانی مدت اعتصاب به نفع کارفرمایان عمل میکند.

تجارب اعتصابهای سالهای قبل که تدریجاْ اعتصاب محو شد و کارگران بدون سر و صدا به کار بازگشتند و عمده وعده ها و حتی توافقات در بخشی از شرکتها اجرا نشد، دلیلی جز نقاط ضعف و کمبودهای اعتصاب نداشت. برای ممانعت از این امر اقداماتی را باید در دستور قرار دهیمِ:

۱- اعتصاب صدا میخواهد
بیست هزار کارگر اعتصابی باید دستکم باید صدها نماینده منتخب کارگری داشته باشند که در هر شرکت پیمانکاری جداگانه یا مجموعه ای از شرکتهای پیمانکاری حرف واحدی را همراه با دیگر کارگران اعتصابی میزنند و صدای قدرتمندی در مقابل کارفرمایان و پیمانکاران دارند. برای این امر باید کارگران اعتصابی جمع شوند، اجتماع و تظاهرات کنند، خواستهایشان را به جامعه و رسانه ها برسانند، اعتصاب را به خبر روز بدل کنند و سیاست و جامعه را حول اعتصابشان قطبی کنند. اعتصاب خاموش از اهمیت و تاثیر اعتصاب می کاهد و به همان درجه تحقق خواستهای کارگران را در هاله ای از ابهام قرار میدهد. وقتی اعتصاب با سر و صدا آغاز و سپس در سکوت به تدریج تماماْ خاموش میشود، کسی نمیداند کی و چگونه اعتصاب تمام شد و ماحصل آن چه بود.

۲- فشار اعتصاب باید در جامعه حس شود
بجز کارگران ارکان ثالث و بخشهائی که مستقیم و غیر مستقیم با پروسه تولید درگیر هستند، مابقی کارگران پروژه ای و پیمانی در محل کار نیستند، کسی فشار اعتصاب را حس نمیکند و حتی کارگر اعتصابی را نمی بیند. سیاستی که فقط اعتصاب را تمجید میکند و این محدودیتهای جدی را نمی بیند، دوست کارگران نیست بلکه به عقب ماندگی تأسی میکند. چه بسا مانند مواردی که بخشاْ تجربه شده تلاش دارد تحقق خواستها را از دریچه تضاد منافع کارفرمایان شرکتهای مادر یا پیمانکاران دنبال کند. بعبارت دیگر اگر پیمانکار توانست سهم چربتری از شرکت نفت و گاز بگیرد، شاید به کارگر پیمانی و پروژه ای هم چیزی برسد. این سیاست کارگر و اعتصاب را وجه المصالحه و بازیچه منافع سرمایه داران متفرقه میکند. به همین دلیل در سیمای برخی «کارفرمای خوب» جستجو میکند و با ادبیات ضد کارگری به چهره اعتصاب و مبارزه کارگری ضربه میزند و تصویر نازلی از اعتصاب برحق کارگران میدهد. پس باید قدرت اعتصاب را به رخ بکشیم.

۳- مجمع عمومی ها را بسرعت برگزار کنیم
برای رفع دو مورد کلیدی فوق و سرو سامان دادن به اعتصاب، نیازمند برگزاری مجامع عمومی در سطوح مختلف برای تصمیم گیری در باره مسائل مهم اعتصاب هستیم. اولا، در هر شرکت و یا چند شرکت پیمانکاری همجوار لازم است نمایندگان کارگران توسط خود کارگران انتخاب شوند و براساس منافع جمعی حرفشان را یکی کنند. ثانیا، مجمع نمایندگان کارگران در شرکتهای مختلف روی اولویت خواستها، جدول دستمزدها و حقوق و مزایا، چهارچوب قراردادها و آیتم های آن توافق کنند و مبنائی برای مذاکرات و بازگشت به کار تعیین کنند. ثالثا، در مراکز مهم مثل پارس جنوبی و عسلویه و مراکز شهرها و استان اجتماعات همزمان و زنجیره ای با حضور کارگران اعتصابی برگزار شود. هیچ نماینده یا هیات نمایندگان کارگری بدون پشتوانه قدرتمند کارگران اعتصابی نمیتواند کارش را پیش ببرد و هیچ کارفرمائی بدون احساس فشار واقعی تن به خواست کارگران اعتصابی نمیدهد.

۴- برای گسترش اعتصاب و همبستگی کارگری کار کنیم
فراخوان صرف «به ما بپیوندید» کافی نیست، همینطور بدزبانی و تهدید همکار تاثیر منفی دارد. پیوستن کارگران صدها شرکت پیمانی به اعتصاب کار فشرده لازم دارد. اگر اعتصاب روش درست و موثری را پیش بگیرد و حرف و خواستهای روشنی داشته باشد، کارگران دیگر شرکتها راحت تر به اعتصاب ملحق میشوند و میتوانند حمایت شان را در سطوح مختلف اعلام کنند. دستکم خواست اعتصابیون سرایت میکند و فشار اعتصاب در شرکتهای مختلف عامل عقب نشینی پیمانکاران و کارفرمایان شرکتهای نفتی میشود. بجز گسترش اعتصاب که باید برای آن آگاهانه تلاش کرد، ما نیازمند جلب همبستگی کارگری با اعتصاب در بخشهای مختلف و مهم شرکت نفت از جمله میان کارگران رسمی و همینطور بخشهای مهم دیگر جنبش کارگری ایران هستیم. برای این مهم لازمست نمایندگانی از کارگران روی این جنبه اساسی کار کنند. کارفرما تلاش دارد اعتصاب را بشکند و منزوی کند، کارگر اعتصابی باید برای اعتصاب حمایت جلب کند و به نیروی اعتصاب بیافزاید.

۵- تنها به نیروی خود در مجمع عمومی متکی شویم
تهدیدهای کارفرمایان و تلاش برای ممانعت از گسترش اعتصاب در کنار بی تحرکی کارگران به نیروهای فرصت طلب و سازشکار امکان ابراز وجود میدهد. کارگران اعتصابی نماینده ای صالح ‌تر از خود برای تامین منافع شان ندارند و لذا تشکل آنها تنها میتواند مجمع عمومی شان و نمایندگان منتخب و قابل عزل شان باشد. یک نکته مهم و کلیدی دامنه عمل نمایندگان است. نمایندگان کارگران منتخب هستند و صرفا حرف و تصمیم عموم کارگران را جلو میبرند. هر توافقی توسط نمایندگان باید با اطلاع و تائید کارگران صورت گیرد. نماینده ای که از بالای سر کارگر با کارفرما توافق میکند، نماینده کارگر نیست و از حقوق نمایندگی عدول کرده است. لذا نباید اختیارمان را دست هیچ کسی بدهیم. کارگر «رعیت» نیست که «وکیل الرعایا» بخواهد و اختیار خود را دست افراد بیربط به شرکت نفت بدهد. هیچ تک فرد یا افرادی نمیتوانند مسائل کارگران اعتصابی در شرکتهای متنوع و مختلف در شهرهای ایران را دنبال کنند و بجای آنها حرف بزنند و یا سیاست تعیین کنند. به هر درجه که قدرت ما در اجتماعات و مجامع عمومی دیده شود، به همان درجه مصونیت داریم و اجازه نمیدهیم که فرصت طلبان با اعتصاب و منافع کارگران بازی کنند. در متن این اعتصابات برای ایجاد «شورای سراسری کارگران پروژه ای و پیمانی» با اتکا به مجامع عمومی کارگران و نمایندگان منتخب و قابل عزل آن تلاش کنیم. این یکی از دستاوردهای اعتصاب و کمپین باید باشد.

اعتصاب امسال کارگران پروژه ای و پیمانی میتواند از کمبودها و محدودیتهای اعتصاب های دو سال گذشته مبرا باشد و بدرجه زیادی با تحمیل خواستهای برحق خود به کارفرمایان پیروز شود. شرط این پیروزی اینست که سیاستی را دنبال کرد که منفعت عموم کارگران را لحاظ میکند. اعتصاب در دومین هفته خود هنوز در موج گسترش است اما این منحنی میتواند سقوط کند و روند خاموش و بی صدای اعتصاب تدریجا به ختم بدون نتیجه اعتصاب منجر شود. برای ممانعت از این امر آستینها را بالا بزنیم و در همان چهارچوب کمپین ۱۴-۱۴ برای «سفره واحد کارگران» و «برای منافع واحد کارگری» و «برای همبستگی طبقاتی» بکوشیم. درود بر اعتصاب و اتحاد کارگران پروژه ای و پیمانی!

۱۳ تیرماه ۱۴۰۳