پاسخی به حمید تقوایی
(امید بستن به جنگ برآمده از نسل کشی خطای بزرگ و نابخشودنی است)
رحمان حسین زاده
پاسخ حمید تقوایی لیدر حزب کمونیست کارگری ایران در مقابل نقدم علیه سیاست همسویی این حزب با جنگ احتمالی بین دولت اسرائیل و جمهوری اسلامی را به یک لحاظ به فال نیک میگیرم. به این لحاظ که از فضاسازی ناسالم تعدادی از کادرهای رهبری و اعضای آن حزب در مقابل همان نقد من فاصله گرفته است. قبلأ در یادداشت کوتاه آگاهگرانه ای نقد خود را علیه سیاست حمایت اپوزیسیون راست پروغربی ایران از جنگ احتمالی بین دولتهای اسرائیل و جمهوری اسلامی مطرح کردم. همانجا و دریک خط سمپاتی آشکار حزب کمونیست کارگری ایران به وقوع چنین جنگ ارتجاعی را نوشتم. حمید تقوایی در نوشته اخیر خود تلاش کرده به نقد من پاسخ دهد. اما هرچه پاسخ اورا زیر و رو کردم، براستی آنچه او نوشته مطلقأ جوابی به نقد من نیست. حتی برای حفظ ظاهر “مستدل نشان دادن” پاسخش نتوانسته استنادی به نوشته ها و مواضع من ویا حزب ما داشته باشد. در تاکتیک شناخته شده “فرار به جلو” در مطلبش نوشته ” قصد من اینجا واردشدن به این بحث مشخص نیست بلکه توضیح “جهتگیریها و سیاستهای متفاوتی” است که موجب چنین برخوردهایی میشود”. عجیب تر اینکه در توضیح “سیاستهای متفاوتش” ایضأ به جای استناد به نوشته ها و مواضح من و یا حزب ما و یا جریانات چپ انقلابی در اقدامی بشدت ناشیانه به جای آن دلبخواهی پدیده ای را با اسم گذاری “چپ غیر سیاسی، اعلام موضعی” و بدتر نماد این ترند “چپ مورد نظرش” فرخ نگهدار عنصر ضد مردمی آبروباخته را در مقابل خود قرار داده و به “مصافش رفته” است. حمید تقوایی با این وارونه سازی و “آکروبات بازی” حریف دلبخواهی را تعبیه کرده، تا در تقابل با آن “جهت گیریها و سیاستهای متفاوت خود و حزبش” که آشکارا امید بستن به شروع یورش نظامی ارتش و دولت دست راستی اسرائیل در ایران است، را برای صفوف حزبش توجیه کند. در هر حال بنا به تجربه و شناختی که دارم، اولین بار نیست که حمید تقوایی بدون کمترین امانتداری بدون فاکت واقعی علیه منتقدین خود فضا سازی میکند و این روشی بشدت غیرمسئولانه است. به این جنبه از بحث بیش از این نباید پرداخت، مناسبتر است به اصل موضوع مورد اختلافمان یعنی بررسی و نقد “سیاستهای متفاوت” و مواضع تمامأ راست روانه رهبری “حزب کمونیست کارگری ایران” در قبال خطر گسترش بیشتر جنگ در منطقه و احتمال وقوع جنگ بین دولتهای تروریست اسرائیل و جمهوری اسلامی بپردازیم.
حمید تقوایی و امید بستن به جنگ برآمده از نسل کشی یکساله در غزه و لبنان!
به دنبال موشک پراکنی دور اخیر جمهوری اسلامی علیه اسرائیل و خطر جنگ مستقیم و ادامه دار بین دولتهای تروریست اسرائیل و جمهوری اسلامی ، حمید تقوایی در مصاحبه ای که در زیر مطالعه میکنید، بی ابهام امید خود به وقوع چنین جنگی از جانب دولت اسرائیل در ایران را بیان کرده است. پاسخ حمید تقوایی به رسانه حزبی و محسن ابراهیمی چنین است.
“حمید تقوائی: مقامات اسرائیل از جمله نتانیاهو در سخنرانیاش در سازمان ملل بارها اعلام کردهاند که پاسخ آنان به هر حملهای از جانب جمهوری اسلامی حمله مستقیم به ایران خواهد بود. نتانیاهو بعد از حمله به حزبالله نسبت به ۶ ماه قبل که پاسخ محدود و کنترل شدهای به موشک پراکنی جمهوری اسلامی داد دارای موقعیت بسیار قدرتمندتری است. حمله مستقیم اسرائیل این بار حمایت صریحتر آمریکا و دول غربی را نیز با خود دارد و این شرایط حمله قریبالوقوع و کوبنده اسرائیل را بسیار محتمل میکند. دررابطهبا قسمت دوم سؤال شما باید بگویم که هر ضربهای به جمهوری اسلامی مبارزه مردم برای به زیر کشیدن حکومت را تسهیل خواهد کرد. درعینحال اگر و به هر اندازه که حمله اسرائیل با کشتار مردم و تخریب شهرها و خانه و کاشانه مردم همراه باشد این امر علاوه بر جنبه انسانی از نظر سیاسی نیز میتواند عاملی علیه جنبش انقلابی مردم باشد چرا که میتواند صورتمسئله و محور مبارزات مردم را از سرنگونی به قطع جنگ تغییر بدهد. این احتمالی است که حکومت نیز روی آن حساب میکند و به نظر من با چنین محاسبهای ریسک ورود به درگیری مستقیم با اسرائیل را پذیرفته است. اما میتوان و باید این محاسبه رژیم را نیز نقشبرآب کرد. در صورت آغاز جنگ مستقیم اسرائیل و جمهوری اسلامی وظیفه احزاب انقلابی مانند حزب ما تمرکز بر جنبش سرنگونیطلبی و تقویت و پیشبرد انقلاب زن زندگی آزادی در دل جنگ و شرایط جنگی خواهد بود. حتی بهترین راه پایانیافتن چنین جنگی سرنگونی جمهوری اسلامی به قدرت انقلاب مردم است. بسیاری از انقلابهای عصر ما در شرایط جنگی رخداده و به پیروزی رسیدهاند و در ایران هم میتواند چنین اتفاقی بیفتد. موضع ما همواره و در مقاطع مختلفی که احتمال حمله نظامی به جمهوری اسلامی بالا گرفته است تقویت مبارزه علیه حکومت و متمرکزشدن بر انقلاب علیه جمهوری اسلامی بوده است و این بار نیز سیاست و جهتگیری عملی ما همین خواهد بود.۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۱ اکتبر ۲۰۲۴”
هر فعال سیاسی آگاه و منصف، با مطالعه مصاحبه بالا به روشنی متوجه امید بستن حمید تقوایی به جنگ احتمالی دولت و ارتش اسرائیل برای “تسهیل به زیر کشیدن جمهوری اسلامی” میشود. از مقدمه چینی سمپاتیک حمید تقوایی نسبت به “حمله قریب الوقوع و کوبنده اسرائیل” و تا پاسخ صریحش “دررابطه با قسمت دوم سؤال شما باید بگویم که هر ضربهای به جمهوری اسلامی مبارزه مردم برای به زیر کشیدن حکومت را تسهیل خواهد کرد” و نتیجه گیری پایانی این مصاحبه ، فاکت واضح سمپاتی حمید تقوایی و حزبش نسبت به وقوع یک جنگ ویرانگر در ایران است. طرح اندرزهای جانبی در همان مصاحبه “به هر اندازه که حمله اسرائیل با کشتار مردم و تخریب شهرها و خانه و کاشانه مردم همراه باشد این امر علاوه بر جنبه انسانی از نظر سیاسی نیز میتواند عاملی علیه جنبش انقلابی مردم باشد ” این واقعیت را تغییر نمیدهد که حمید تقوایی با صراحت انکارناپذیر به جنگ احتمالی اسرائیل در ایران امید بسته و این اندرزهای جانبی بیشتر به نصیحتهای “خیرخواهانه” خطاب به سردمداران جنایتکار ارتش اسرائیل میماند، که در عملیاتهایشان طبق توصیه حمید تقوایی بلکه به “خانه و کاشانه مردم” حمله نکنند. این سیاست و مواضع راست در قبال چنین جنگ احتمالی در اعلامیه رسمی حزب و در نوشته ها و اظهار نظر دیگر رهبران حزب با برجستگی گفته شده و مکتوب شده است.
زیگزاگهای سیاسی زیر فشار نقد کمونیستی!
مواضع و سیاست راست امید به “جنگ احتمالی ارتش نسل کش اسرائیل در ایران” اعلام شده از جانب حمید تقوایی و رهبری حزبش با نقد و اعتراض نیروهای چپ و کمونیست و تعدادی از فعالین کمونیسم کارگری روبرو شد. تحت این فشار طبق سبک و روش شناخته شده ای که حمید تقوایی دارد، به فکر “تعدیل و ترمیم” حفره های راست گرایانه انکارناپذیر مواضعشان افتاد. زیگزاگهای سیاسی متعدد از این یادداشت به یادداشت دیگر و از این مصاحبه به مصاحبه دیگر تلویزیونی به جای اینکه مشکل را حل کند و یا اصلاحی در موضعشان ایجاد کند براستی ابعاد دیگری از نگرش و سیاست راست روانه آنها را نشان میدهد. مواردی از این زیگزاگها را در پاسخ به یک سئوال از حمید تقوایی در پایین وارسی میکنیم.
“یک سؤال از حمید تقوایی
سوسن صابری: در سند “شرایط جنگی حاضر و سیاست حزب کمونیست کارگری” که دیروز منتشر شد گفته میشود: “ما موافق و خواهان هیچ نوع حمله نظامی به ایران نیستیم.” ولی رهنمودی برای مخالفت و اعتراض به جنگ هم ارائه ندادهاید. در زمان جنگ ایران و عراق، شعار محوری “قطع جنگ بیدرنگ اعلام باید گردد” بود. چرا امروز این شعار را نمیدهید؟ چه تفاوتهایی بین اوضاع آن روزها و امروز وجود دارد؟
حمید تقوائی: قبل از هر چیز باید گفت که شعار قطع بیدرنگ جنگ موضوعیتی ندارد؛ چون هنوز جنگی آغاز نشده که خواهان پایانش باشیم. ….
ایجاد گسستگی مصلحتی بین جنگ احتمالی آینده با جنگ و تروریسم و نسل کشی یکسال گذشته!
دراین جمله اول پاسخ حمید تقوایی دقت کنید. “قبل از هر چیز باید گفت که شعار قطع بیدرنگ جنگ موضوعیتی ندارد؛ چون هنوز جنگی آغاز نشده که خواهان پایانش باشیم”
بخش دوم جمله اش قابل توجه است با گفتن “جنگی آغاز نشده” میخواهد بگوید، جنگ احتمالی آینده در جغرافیای ایران ربطی به جنگ و نسل کشی یکسال گذشته ندارد! گویا علاقه دولت دست راستی اسرائیل به گسترش جنگ به ایران منفک از فاکتورها و عوامل جنگ و نسل کشی یکساله اخیر در غزه و لبنان است.طبعأ گسترش جنگ به ایران و تقابل نظامی دولتهای تروریست اسرائیل و جمهوری اسلامی فاز جدیدی در جنگ ویرانگرجاری و تبدیل آن به جنگ منطقه ای هولناک است. هر تحلیلگر آگاه و مارکسیست، فازهای متفاوت رویدادهای سیاسی یا نظامی را دسته بندی میکند، اما مهم اینست از این دسته بندیها میخواهد چه نتیجه ای بگیرد. حمید تقوایی با گفتن اینکه “جنگی آغاز نشده”، میخواهد بگوید جنگ با جمهوری اسلامی اگر آغاز شود منفک از جنگ و نسل کشی انزجارآور تاکنونی است. میخواهد بگوید اگر جنگ و نسل کشی یکساله اخیر به وضوح محکوم و غیر قابل دفاع بوده و خود او هم بارها در این مورد گفته و نوشته است، اما جنگی که با جمهوری اسلامی آغاز شود از این جنس نیست، “محکوم نیست” و میشود به آن امید بست. به این میگویند ایجاد گسست مصلحتی و ناسالم و غیر واقعی از پدیده به هم پیوسته دردناک جنگ و تروریسم و نسل کشی یکساله اخیر که متاسفانه احتمال دارد به جغرافیای ایران و کل خاورمیانه گسترش یابد. به حمید تقوایی باید یادآور شد بیش از یکسال است ، تروریسم و جنگ و نسل کشی در غزه و لبنان و موشک پراکنی جنگی در منطقه در جریان است و ادامه آن قرار است به جغرافیای ایران کشیده شود. جنگ دودولت تروریست اسرائیل و جمهوری اسلامی در ادامه جنگ و نسل کشی یکساله اخیر خواهد بود و مصلحتی در خدمت توجیه وقوع جنگ ارتجاعی در ایران و مصائب آن نمیتوانید از هم تفکیک شان کنید. براستی تکان دهنده است به نام چپ و کمونیسم بر تراژدی جنگ و نسل کشی یکساله در غزه و اسرائیل و لبنان چشمها بسته شود. سیاست همبستگی و همسرنوشتی و همگامی انسانی و انترناسیونالیستی مفروض در میان نیروهای چپ و کمونیست فدای نگرش ناسیونالیستی و محدود نگرانه ضد رژیمی گری صرف و یکجانبه شود. صرفنظر از هر جنبه دیگر برابعاد وسیع تلفات انسانی نسل کشی یکساله اخیر چشم بست و ناباورانه به عنوان نیروی چپ مدعی اومانیسم به ادامه جنگ ارتجاعی برآمده از همان نسل کشی در ایران امید بست. بی دلیل نیست حمید تقوایی در میزگرد با رایو همبستگی استکهلم بی ملاحظه میگوید “اومانیسم ما اخلاقی نیست” و برزبان آورد که “انساندوست واقعی کسی است که خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی باشه” با این معیار حمید تقوایی، قاعدتأ راسیستهایی همچون “جان بولتون و نفتالی بنت و نتانیاهو و مرتجعینی چون مسعود و مریم رجوی و طیفی از عناصر راست افراطی که پیگیرانه خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی اند، انساندوستهای واقعی هستند!! از این سقوط سیاسی یک دوست قدیمی ام عمیقأ متاسفم.
حمایت از جنگ : تقسیم بندی جنگ خوب، جنگ بد
حمید تقوایی در بخش دیگری از پاسخ خود به سوسن صابری نوشته است
“در هر حال همانطور که در سند هم گفته شده موضع و عملکرد ما بستگی به نوع و شدت حمله اسرائیل دارد. ما حمله به مراکز و یا مقامات نظامی و امنیتی حکومت را محکوم نخواهیم کرد ولی “هم از جنبه انسانی و هم سیاسی هر مورد صدمه به جان و زندگی مردم را محکوم میکنیم، به آن شدیداً اعتراض میکنیم، دولت اسرائیل و جمهوری اسلامی هر دو را مسئول و باعث صدمات جنگ به مردم میدانیم و مردم را به اعتراض فرامیخوانیم.”
در اظهار نظر بالای حمید تقوایی نفس وقوع جنگ مورد قبول است. در این دیگر تردیدی نیست. همین اظهار نظر به روشنی فرمال بودن حکم سند حزبی شان مبنی بر “ما موافق و خواهان هیچ نوع حمله نظامی به ایران نیستیم.” را نشان داده است. هنرشان اینست جنگ را به جنگ “خوب و بد” تقسیم کرده اند. از نظر حمید تقوایی حمله به ” مراکز و یا مقامات نظامی و امنیتی حکومت را محکوم نخواهیم کرد” جنگ خوب است. اما ” هم از جنبه انسانی و هم سیاسی هر مورد صدمه به جان و زندگی مردم را محکوم میکنیم” جنگ بد است. اینکه چگونه این تفکیک جنگ خوب و بد در عمل رعایت شود، خودشان که کاره ای نیستند، این را به عهده “نوع و شدت حمله اسرائیل” در واقع به عهده فرماندهان و خلبانان ارتش اسرائیل گذاشته اند، که چه نوع جنگی راه بیندازند و آنها تعیین کنند که حمید تقوایی و رهبری حزبش چگونه موضع بگیرند!. آیا تأسف بار نیست.
سخن آخر:
تحولات بزرگی در خاورمیانه و در جهان در شرف وقوع است. در ادامه یکسال تروریسم و نسل کشی در غزه و لبنان، ارتش و دولت فاشیست اسرائیل با حمایت دولت آمریکا احتمال دارد جنگ بزرگی را به منطقه و به جامعه ایران تحمیل کند. کابوس این جنگ ویرانگر نفسها را در سینه هر انسان حق طلب حبس کرده است. این وضعیت موجب نگرانی عمیق مردم ایران و جنبشها و نیروهای چپ و کمونیست و آزادیخواه است. تا هم اکنون نفس شرایط جنگی علیه فضای سیاسی مبارزاتی جامعه ایران در تقابل با جمهوری اسلامی است. اما جریانات راست پروغربی اعم از سلطنت طلب، مشروطه طلب و بخشی از جمهوریخواهان وفدرالیستهای قومی که همیشه و همواره امیدشان به بمب و موشک و ارابه نظامی ارتش آمریکا و اسرائیل بوده، به وجد آمده اند که با اتکا به ضربه کوبنده نظامی ارتش اسرائیل و تحمیل یکی سناریوی سیاه به قدرت برسند. این وضعیت از هر نیروی چپ و کمونیست و هر فرد و جریان مسئول مدافع تحول انقلابی و سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی میطلبد، مواضع، سیاست و اقدامات انقلابی و مسئولانه ای اتخاذ کنند. کاری که بخش قابل توجهی از نیروهای چپ و کمونیست و از جمله حزب حکمتیست و بخش مهمی از جنبشهای اجتماعی رادیکال ورهبران و فعالین آن در داخل کشور انجام داده اند. درست در این شرایط با تأسف فراوان یکبار دیگر رهبری حزب کمونیست کارگری ایران و شخص حمید تقوایی با همسویی نشان دادن با جنگ ویرانگر احتمالی در جامعه ایران و منطقه نه در کنار نیروهای چپ و کمونیست و صف آزادیخواه، نه در کنار قطب سوم متمایزاز جنگ تروریستها و هر دو دولت تروریست اسرائیل و جمهوری اسلامی، عملأ در کنار جریانات راست پروغربی از جنگ احتمالی برآمده از نسل کشی یکساله اخیر دولت تروریست اسرائیل حمایت کرد. سرنگونی طلبی به هر قیمت و به هر شیوه یکی از پایه های متد و دیدگاه غیر کمونیستی حمید تقوایی و رهبری کنونی حزب کمونیست کارگری است که در دو دهه گذشته و در مقاطع مختلف دیگر این جریان را به اتخاذ مواضع و سیاست و پراتیک راست و همسو با جریانات بورژوایی و ناسیونالیست پروغربی و گاهأ همسو با فدرالیستها و دارودسته های ناسیونالیست بی ریشه و سناریو سیاهی سوق داده است. جنبه تراژیک مسئله آنجا است به نام کمونیسم و به ویژه به نام “کمونیست کارگری” این مواضع و سیاستهای راست و بورژوایی اعلام میشود. هر انسان منصف که با ادبیات و سنت و سیاست کمونیسم کارگری و رهبرآن منصور حکمت در دل بحران خاورمیانه و حمله اول ارتش آمریکا به عراق و مباحث مارکسیستی او در آن دوره و رساله “طلوع خونین نظم نوین جهانی” آشنا باشد. هر فعال کمونیست که مباحث راهگشای منصور حکمت به دنبال رویداد ١١ سپتامبر ٢٠٠١ را مطالعه کرده باشد و با سیاستها و اقدامات حزب کمونیست کارگری آن دوره آشنا باشد، بی تردید بیگانگی و تقابل سیاستهای راست امروز این حزب با متد و سیاست و پراتیک کمونیستی آن دوره را می بیند. اگر حمید تقوایی و حزبش از عنوان “کمونیست کارگری” برای بیان سیاستهای امروز خود استفاده نمیکردند، فکر میکنم این درجه از حساسیت من و بسیاری از فعالین کمونیسم کارگری در نقد سیاستهای جاری این حزب لازم نمیبود. جمله آخر من خطاب به آزادیخواهان و برابری طلبان و کمونیستها اینست، صمیمانه تقاضا میکنم، سیاستهای حاکم بر حزب کمونیست کارگری ایران را به پای کمونیسم کارگری ننویسید.
١٧ – ١٠ – ٢٠٢٤
***