مقالات

در گرامیداشت دو رهبر و سازمانده کمونیست، رفقا حسین مراد بیگی و مظفر صالح نیا فشرده سخنرانی عبدالله دارابی در مراسم سالگرد گرامیداشت – استکهلم

در گرامیداشت دو رهبر و سازمانده کمونیست، رفقا حسین مراد بیگی و مظفر صالح نیا
فشرده سخنرانی عبدالله دارابی در مراسم سالگرد گرامیداشت – استکهلم

ابتدا اجازه میخواهم از طرف حزب کمونیست کارگری ایران ـ حکمتیست بار دیگر تسلیت و مراتب احساس همدریمان را با هر دو خانواده عزیز و همه همراهان و نزدیکان حه مه سور و مظفرصالح نیا ابراز دارم. بدینوسیله به صورت اجمالی به فعالیت سیاسی و کارکرد عملی َ این عزیزان بویژه حه مه سوربپردازم. چون سخنرانی بسیار ارزشمند الهام صالح نیا، در مورد نقش و جایگاه فعالیت سیاسی پدرش مظفرصالح نیا، کمک کرد تا من از تکرار کلام در مورد مظفر عزیزخودداری کنم و بیشتر وقت سخنرانی ام را به چگونگی زندگی سیاسی حه مه سور اختصاص دهم.
اغلب حاضرین در این مراسم اطلاع دارند و یا از طریق مطالعه کتابهای ارزشمند خود حمه سور، متوجه شده اند، او در سنین نو جوانی با سیاست آشنا شده و بدون وقفه در اجرا و پیشبرد فعالیت سیاسی پیش رفته و به سرعت در جایگاه رهبری آندوره تشکیلات که بعد ها کومه له نام گرفت، قرار گیرد.
حسین مراد بیگی (حه مه سور)، در سال ۱۹۵۱میلادی درشهر بوکان متولد شده و تا سال ١٣٤٨ شمسی در بوکان دوره ابتدایی و متوسطه را با موفقیت به انجام رسانده، و سال آخر دبیرستان را در مدرسه فردوسی تبریز با اخذ مدرک دیپلم به پایان رسانده است. سال ١٣٤٨ شمسی برای حمه سور، سال پر باری بوده ، چون علاوه بر گرفتن مدرک دیپلم، وارد عرصه فعالیت سیاسی شده و توانسته توجه تعداد از دوستان دور و نزدیک خود را نیز به سیاست مورد نظرش جلب نماید. در ادامه کار و فعالیت سیاسی اش همان سال همراه تعداد بیشتری از رفقا تیم یا گروه خود را به نام “تشکیلات” جایگزین پراکنده کاری فعالیت های ماقبل خود کرده اند. در پاییز سال ۵۷ شمسی این اسم طی برگذاری کنگره اول به سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران تبدیل شد و با جهان بینی و تئوری تز”نیمه مستعمره و نیمه فئودال” به کار و فعالیت خود ادامه دادند. چنانچه پیداست درهمین مراسم یک رفیق یا رفقایی حضور دارند که بعد از آشنا شدنشان با حمه سور، فعالیت سیاسی خود را در چهارچوب سیاستهای آن تشکیلات آغاز میکنند. از جمله کسانی چون زنده یاد دکتر جعفر شفیعی، ابراهیم علیزاده و حسن شمسی و… از کانال حمه سور به آن گروه ملحق میشوند. مضافأ بر آن، در همین سال، به عنوان مترجم زبان انگلیسی راهی محیط کار میشود و در شرکت سد سازی آنزمان شهر بوکان که بالغ بر ۵۰۰ کارگر را در بر میگرفت به کارکردن مشغول شده که در مدت زمان کوتاهی با اغلب آنها از جمله رهبران کارگران موجود در سد آشنا میشود به کمک همدیگر حول خواست اضافه دستمزد یک اعتصاب شکوهمند سه روزه را علیه کارفرمایان سد سازماندهی و رهبری میکنند که سرانجام موفق میشوند ولی چند هفته بعد از آن از کار اخراج میشود و بعد از آن برای کار کردن راهی نقاط دیگری از جمله روستاها میشود.
در سال ۱۳۵۲ شمسی با گسترش “تشکیلات” و لو رفتن محافلی از آنها، توسط ساواک دستگیر میشود و در یکی از زندانهای اصفهان، بمدت یکسال زندانی میشود. همانجا چند نفر از رفقایش که زندانی هستند را می بیند. مضافا بر آن، در همان زندان با چند نفر از دوست و آشنای زندانی شده دیگرکه اهل بانه هستند آشنا میشود.
در پاییز سال ۱۳۵۷ شمسی ۴ ماه مانده به سقوط رژیم شاه، آنچه که به اسم “تشکیلات” نام گرفته بود، کنگره اول و طولانی خود را طی دو نوبت در شهر های سنندج و نقده برگزار میکنند. و به این نتیجه میرسند که از آن پس(چند ماه مانده به قیام سال ۵۷)،خلاف سیاست های گذشته شان، فعالانه در اعتراضات توده ای مردم علیه رژیم شرکت کنند. و مضافأ در مورد تغییر نام “تشکیلات”، به سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران هم تصمیم میگیرند. البته با همان طرز فکر و سبک کار گذشته خود. تا اینکه به کمک تغییر و تحول جدی سیاسی و اجتماعی وقت در سراسر ایران و کردستان از یکسو، و نقش فعال نسل جوان آندوره در اعتراضات توده مردم، و جدی تر از آنها آشنایی سازمان اتحاد مبارزان کمونیست به رهبری منصور حکمت، با سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (کومه له) وقت، باعث گردید که کومه له از نظر فکری و عملی به نحو قابل توجهی دگرگون شود و با نظرات فکری و سیاسی گذشته خود فاصله بگیرد. بر بستر همین تغییرات اولیه بود که کنگره دوم کومه له برگزار گردید و همگی از جمله کادر و اعضای کومه له بی چون و چرا از آن طزر تفکر و آن کارکرد پوپولیستی و “خلق گرایی گذشته خود دوری کنند و در مسیر مارکسیست های انقلابی گام بر داشتند.
حمه سور در تمام این مراحل سخت و دشوار، در قامت یکی از پرچمداران و رهبران روشن بین و مارکسیست آنزمان ظاهر شد و تا آخرین لحظات زندگی اش حول این پرچم به اهتزاز در آمده به کار و فعالیت کمونیستی خود ادامه داد و از حرکت باز نایستاد. حمه سور یکی از رهبران شرکت کننده در کنگره مؤسس حزب کمونیست ایران بود. در آغاز فعالیت نظامی کومه له، فرمانده نظامی نیروی مسلح کومه له را بعهده گرفت و بمثابه یک رهبر فعال و کارآزموده در سازمان دادن و پرورش دادن نیروی مسلح پارتیزان کومه له نقش کم نظیری ایفا کرد. در طراحی و اجرای خلع سلاح نیروی مسلح سپاه رزگاری که ساخته و پرداخته دست رژیم بعث عراق بود، نقش بزرگی را ایفا کرد. خلع سلاح کل نیروی سپاه رزگاری در پرتو رهبری و کاردانی این انسان مقاوم بدون تلفات جانی هر دو طرف خاتمه یافت. این تاکتیک در نوع خود کم نظیر بود و بازتاب آن میان مردم بسیار وسیع و گسترده بود. مورد توجه میلیونها انسان شریف در سراسر ایران و کردستان قرار گرفت. بدنبال آن توده وسیعی از نسل جوان و مردم آزادیخواه کردستان و خارج کردستان به صفوف کومه له کمونیست در آن دوره پیوستند. حمه سوردر ایجاد اتحادیه دهقانان مریوان نیز با ما همنظر بود. چون در این رابطه، زنده یاد فواد مصطفی سلطانی بار ها گفت؛ میان رهبری وقت آندوره کومه له، دو نفرشان موافق جدی ایجاد نیروی مسلح اتحادیه دهقانان مریوان بودند که یکی از آنها حمه سور و دیگری زنده یاد محمد حسین کریمی. ولی بقیه اعضای رهبری آندوره مخالف بودند.بهمین خاطر، از این نظر برای حمه سور احترام خاصی قایل بود. ولی خواننده این نوشته، باید اینرا هم بداند که، حمه سور، در دوران کومه له بعد از رفیق فواد، از طرف تعدادی از اعضای رهبری قدیم بار ها تحت بی مهری و کم لطفی فراوان قرار گرفت، ولی او کوتاه نیامد و در مقابل شان محکم ایستاد و موفق شد. در یکی دو کنگره کومه له تحت نام انتقاد کردن علنا بایکوتش کردند ولی سرانجام ناکام ماندند. چون حمه سور میان کادر و اعضای کومه له آندوره از محبوبیت خاصی برخودار بود.
هنگام جدایی ما از حزب کمونیست ایران و کومه له، حمه سور، یکی از پپیشگامان خط کمونیسم کارگری بود و قاطعانه از آن دفاع کرد و بهمین خاطر در رهبری حزب تازه تأسیس کمونیست کارگری ایران نقش قابل توجهی را ایفا نمود.
در دوره بعد از منصور حکمت هم در رهبری بالای حزب کمونیست کارگری – حکمتیست قرار داشت تا اینکه از سال ۲۰۱۲ میلادی به بعد کم کم با مریضی لعنتی سرطان مبتلا گردید و تا لحظه حیاتش با آن دست و پنجه نرم کرد. ولی علیرغم آن، سومین و ارزشمند ترین کتابش(نقد کتاب توماس پیکتی، سرمایه در قرن بیست و یکم، را هم در دوره مریضی اش نوشت که در داخل و خاج ایران وسیعا مورد استقبال قرار گرفت و همین الآن نیز در داخل دارد تجدید چاپ میشود. حمه سور، در حال حیات خود علاوه بر انجام کار روزمره حزبی خود صد ها نوشته کوچک و بزرگ و سه کتاب ( تاریخ زنده کردستان چپ و ناسیونالیسم، حزب دمکرات و ناکامیهای گذشته و معضلات آینده، و نقد کتاب توماس پیکتی رانوشت و منتشر کرد. در پایان صحبتهایم بار دیگ از همه مهمانان عزیز تشکر میکنم و روز و روزگار خوبی را برایتان آرزومندم.
گرامی باد یاد خاطرات هر دو رهبر و سازمانده کمونیست مظفر صالح نیا و حسین مرادبیگی (حمه سور)
٣١ مه ٢٠٢٥