مقالات

اظهارات امیر کریمی، از اعضای رهبری پژاک، در باره احزاب سیاسی در کردستان ایران همایون گدازگر

اظهارات امیر کریمی، از اعضای رهبری پژاک، در باره احزاب سیاسی در کردستان ایران
همایون گدازگر
پخش فایلهای صوتی از به اصطلاح یک برنامه آموزشی جریان پژاک یکبار دیگر پرده ازچهره این جریان مخرب، بخصوص دربرخورد به مخالفین سیاسی آن برداشته است . سخنران این جلسات درواقع با شانتاژ ودروغ در مورد احزاب سیاسی در کردستان و رویدادهای اجتماعی چند دهه گذشته با تحریف وترویج کینه نسبت به این احزاب در واقع درسهایی از فالانژیسم ودشمنی کور به شاگردان خود می دهد .بحثی که امیر کریمی میکوشد تحت عنوان بررسی اوضاع اجتماعی کردستان ارائه دهد، دفاع ازپوسیده ترین فرهنگ ومناسباتی دوران فئودالی وعقب مانده ترین آداب ورسومی است که جامعه متمدن و ‌مدرن امروزی کرستان بیش از نیم قرن است از آن عبور کرده است . البته این برخورد ارتجاعی و شیوه نگاه کهنه پرستانه به جامعه کردستان با کارکرد وعملکرد جریان مربوطه کریمی، سازمان پژاک کاملا منطبق است . سخنران اینجا هم از شیعه گری و سنی گری دفاع و نفرت قومی خود را از کسانیکه با فارسها آداب ومعاشرت دارند پنهان نمی کند
این اظهارات کهنه‌ پرستانه امیر کریمی، ادامه همان دفاع این جریان دست‌ ساز پ.ک.ک از مذهب و عاشورای حسینی و ترویج حکومت محمد در مدینه است.
از این هم شرم‌آورتر، جریانی که وابستگی آن به جمهوری اسلامی در کردستان ایران ورد زبان توده مردم است، به احزاب سیاسی اتهام امنیتی میزند و برای پروراندن یک نسل فالانژ و کینه‌جو در صف سازمانش، از پرت کردن هیچ جعل و دروغی پرهیز نمی‌کند.
امیر کریمی مدعی است که “کومه‌له تاریخ تشکیل و پیدایش ندارد و ساواک از طریق خانواده مهتدی و ایلخانی‌زاده آن را ایجاد کرده است.” او به این وسیله با تبدیل کردن یک جریان تاریخی و اجتماعی در کردستان به رقابت‌های عشیره‌ای و خانوادگی، به یک تاریخ مدون و شناخته ‌شده دهن کجی میکند و نشان میدهد که او و جریانش تا چه اندازه از یک حزب سیاسی و امروزی در برخورد با مخالفین خود دور هستند.
“مدرس” ما ادعا می‌کند که “فواد مصطفی سلطانی” را هم اینها کشتند و از خط فواد عبور کردند ” و بدینوسیله بارها ادبیات و ادعاهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را در “برنامه آموزشی کذایی ” تکرار می‌کند. در صورتیکه مردم کردستان و همرزمان فواد به روشنی از چون‌و چرای جانباختن او توسط ستون نظامی جمهوری جنایتکار اسلامی در جاده مریوان-سقز در نهم شهریور ۱۳۵۸ خبر دارند و نزدیک پنج دهه است که هر ساله و در این روز مراسم جانباختن فواد و گرامیداشت یاد او همواره برگزار می‌شود.
امیر کریمی در مورد بقول او “احزاب کلاسیک” در کردستان ایران، دروغ بعدی را بیشرمانه چنین سرهمبندی می‌کند: “پیشمرگان این احزاب با زور به منزل مردم می‌رفتند و مردم از ترس اینها، زنها و مرغ‌هایشان را پنهان می‌کردند. در بین آنها یک زن می‌توانست چند مرد داشته باشد و اساساً زنان برای شوهر کردن به صف اینها می‌پیوستند. اینها مشغول مشروب‌ خوری و عشق آزاد بودند، در صورتیکه بین کُردها مشروب‌ خواری اصلاً باب نبود.”
و در اینجا رهبر کهنه ‌پرست پژاک، یکجا در نقش امامان جمعه و ملایان مزدور آبادیهای کردستان و سایت اطلاعاتی “نادر کیانی”، خزعبلات چند ده ساله جمهوری اسلامی را دوباره تکرار می‌کند. اینجا در این محل پرت و دورافتاده که در آن به بهانه آموزش تعدادی انسان به گروگان گرفته شده‌اند، می‌شود هر جعل و دروغی گفت. برای این کار هیچ رشادت و جسارتی لازم نیست. اما تصور کنید همین اراجیف در میادین شهرهای کردستان ایران، در شهر سنندج، مهاباد، بانه و سردشت و مریوان و غیره بیرون ریخته می‌شد! صحنه پذیرایی از این رهبر خودگمارده تماشایی خواهد ‌بود.
از دروغهای این مدرس پژاک قدری هم نصیب منصور حکمت شده است. گفته است: “منصور حکمت خط ملی گرایی درون کومه‌له را پاک‌ سازی کرد و لباس کُردی را مسخره کرده‌اند” … به این مدرس بیسواد و نا آگاه باید آدرس مصوبات کنگره دوم کومه‌له را نشان داد که در آن منصور حکمت اولین کسی بود که در آن کنگره پیشنهاد راه حل کارساز رفع ستم ملی را به رهبران وقت کومه‌له یادآور شد و بر وجود طرح و سندی درباره حل مسئله کُرد تأکید کرد.
علاوه بر نگاه عقب‌ افتاده و عشیره ‌گرایانه رهبر پژاک به جامعه مدرن و طبقاتی کنونی کردستان، باید جایگاه واقعی این جریان و بیربطی آن به تاریخ معاصر کردستان ایران را از زاویه جنبش‌های اجتماعی و نقش احزاب سیاسی در جامعه کردستان نشان داد.
وقوع دو انقلاب در مدت کمتر از یک قرن در ایران و به‌ تبع آن تحولات عظیم در بافت اجتماعی در ایران، جامعه کردستان را هم تحت تأثیر قرار داده و با ظهور طبقه کارگر در مقابل سرمایه‌داری، جنبش‌های اجتماعی طبقاتی سر برآورده و هر کدام ایجاد احزاب مربوط به این جنبش‌ها را به یک ضرورت تاریخی تبدیل کردند. آنچه در کردستان هم بخصوص در جریان و پس از انقلاب سال ۵۷ بعنوان یک گرایش تازه و اجتماعی خودنمایی کرد، جنبش رادیکال و سوسیالیستی بود که وجود آن ناشی از همان تحول اجتماعی در جامعه ایران بود.
این جنبش دارای تاریخ و شناسنامه و رهبران و فعالین خود در حدود پنج دهه گذشته است و امروز یکی از گرایشات مدعی در کردستان، در مقابل گرایش ناسیونالیستی و احزاب آن است. رد پای جنبش رادیکال و سوسیالیستی در شعار و برنامه و مبارزات ۴۰ ساله این جنبش و احزاب آن کاملاً مشخص است و کوهی از اسناد و گزارش از فعالیتهای آن درتفاوت با جریان و جنبش ناسیونالیستی در دست است. این واقعیات اجتماعی طیفی از کمونیستها و فعالینی را در جامعه کردستان بار آورده که بشدت رادیکال، انساندوست و برابری ‌طلب و علیه هرگونه ظلم و استثمار در جامعه‌اند. این طیف، برعکس تبلیغات قومپرستانه امیر کریمی، نه ضد مردم فارس زبان و ترک زبان، بلکه راز موفقیت و دستیابی به جامعه‌ای آزاد را در گرو همبستگی با مردم در سراسر ایران می‌دانند.
سخن کوتاه، تحولات اجتماعی ۵۰ ساله اخیر در کردستان ایران و ظهور، رشد و سازمانیابی یک طبقه جدید طبقه کارگررا می‌رساند. طبقه کارگر و احزاب آن، شرایطی را پیش آورده اند که جامعه کردستان ایران و فعل ‌وانفعال اجتماعی در کردستان ایران از نظر اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی با دیگر مناطق کردستان در منطقه متفاوت است. نمیتوان با کپی برداری از کردستان ترکیه و از بالا احزاب دیگری را به آن تحمیل کرد. احزاب چپ و راست در کردستان ایران دارای سابقه مبارزاتی و ریشه اجتماعی خود هستند و برای توده میلیونی مردم در کردستان شناخته شده و با آن عجین هستند. پژاک و پ.ک.ک چنین نقشی در این تاریخ اجتماعی ندارند و با پناه بردن به زور و فرهنگ و مناسبات کهنه و فراموش شده در کردستان و با تهدید و دروغ، جعلیات اینچنینی شانسی در آینده تحولات کردستان نخواهند داشت.
افشای تبلیغات دروغین امیر کریمی از رهبری پژاک، وظیفه همه ما انسانها و احزاب آزادیخواه و کمونیست درکردستان و از جمله متشکل در شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست کردستان است. از احزاب ناسیونالیست که مورد هجوم مسئول پژاک قرارگرفته اند، انتظاری نیست، احتمالأ ترجیح می‌دهند بجای دفاع از سابقه خود با مصلحت‌ اندیشی برای پیماننامه‌ها و وحدت‌های احتمالی آینده سکوت کنند. اما در این میان سازمان تحت مسئولیت ابراهیم علیزاده باید پاسخگو باشد، چون این جریان و به ویژه شخص او در یک دهه اخیربیش از هر جریان دیگری باب مراوده و نزدیکی و دامن زدن به توهم در مورد نقش پژاک را به عهده داشته است. راه حضوردر جمع هفت جریان ناسیونالیست را برای این جریان ناسالم هموار کرده است
۱۵ آبان ۱۴۰۴
۶ نوامبر ۲۰۲۵