فاجعه قتل رومینا اشرفی به دست پدر جنایتکارش در صدر مباحث و تحلیل و تفسیرهای روزهای اخیر است. قبل از هر تحلیل و تفسیری هر کس که بویی از انسانیت برده، لازمست به شدیدترین وجهی خشم و انزجار و نفرت خود را از این جنایت مهیب و این بربریت عصر حجری اعلام دارد. با خشم عمیق باید گفت ننگ بر نظم و مقررات و قوانین و مناسبات و هیئت حاکمه و فرهنگ و سنت و افکار حاکم شکل دهنده به این جنایت. باید گفت نفرت بر جمهوری اسلامی و قوانین اسلامی که به این شکل شنیع کودک آزاری، دختر کشی و سربریدن انسان به سبک داعشی از بطن آن بیرون میزند. با صدای رسا باید اعلام کرد ننگ برناموس پرستی و فرهنگ مردسالارانه ناسیونالیستی و اسلامی، تف بر پدوفیلی اسلامی به ارث گرفته شده از محمد پیغمبر اسلامیون که از ۹ سالگی تجاوز به دختر بچه را مجاز شمرده و بربریت دوران جهالت را توجیه میکند. این واقعه و موارد بیشمار قتل ناموسی و تجاوز به کودکان در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی یکبار دیگر مبرمیت برچیدن کل بساط نظم سرمایه داری حاکم و حکومت ضد زن جمهوری اسلامی را یادآوری میکند. این وظیفه ایست که در مقابل جنبش آزادیخواهانه و سرنگونی طلبانه قرار گرفته است.
پدوفیلی اسلامی و قتل ناموسی: دو روی یک سکه!
در بررسی این واقعه تلخ نباید دچار یکجانبه نگری شد. این فاجعه محصول عملکرد اولا پدوفیلی اسلامی و دوما ناموس پرستی و قتل ناموسی توسط دو مرد حی و حاضر در دوره حیات و پایان دادن به حیات رومینا اشرفی است. توجیهات بیمارگونه مرد به قول خودش ۲۸ ساله ای که از ۹ سالگی رومینا را اغفال کرده و به مدت چهار سال احساسات و عواطف و جسم و زندگی او را به بازی گرفته، چیزی جز رفتار پدوفیلی با اتکا به سنت و قوانین پوسیده اسلامی نبوده و توجیه بردار نیست. اعمال مجرمانه این فرد در مسیر تباه شدن زندگی این دختر ۱۳ ساله نقش داشته است. روی دیگر سکه، ارتکاب به قتل ناموسی به دست پدر جنایتکارو مجرمش است. در همه موارد قتل ناموسی و در این مورد هم، خرافه ناموس پرستی، جهل و تعصب مردانه و شووینیسم مرد سالارانه بااتکا به قوانین مذهبی و عصر حجری اسلامی حکم میراند. در این تردیدی نیست مناسبات سرمایه داری حاکم و فرهنگ و سنت مردسالارانه و ضد زن ناشی از آن و مشخصا حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی و قوانین اسلامی سرمنشاء فجایع هولناکی چون قتل ناموسی وپدوفیلی و کودک آزاری است. در نتیجه و به حق باید اساس خشم و نفرت را متوجه هیئت حاکمه و مناسبات حاکم و جمهوری اسلامی کرد. این سیستم و جمهوری اسلامی را باید سرنگون کرد. در عین حال باید تاکید کرد، پدرش با قتل او مرتکب جنایتی مهیب و نابخشودنی شده و توجیه بردار نیست. به علاوه پسر۲۸ ساله با رفتار کودک آزارانه به مدت چهار سال جرم سنگینی را مرتکب شده است. واضح است جمهوری اسلامی و سیستم قضایی آن که خود سرمنشاء جنایتهای جاری در جامعه اند، صلاحیت رسیدگی به هیچ پرونده ای و از جمله این جنایت تکان دهنده را ندارند، اما در سیستم سیاسی مترقی و دردادگاهی با استانداردهای پیشرفته و قابل قبول چنین مجرمانی لازمست به سزای اعمال خود برسند. هم اکنون مردم حق طلب و افکار عمومی و صف آزادیخواه رفتار و کردارمجرمانه این دو فرد را نادیده نمیگیرند. با آهگری و افشاگری نسبت به قتل ناموسی و خرافه ناموس پرستی، نسبت به کودک آزاری و پدوفیلی اسلامی ونسبت به اعمال جنایتکارانه این دو فرد، باید منزوی کردن این اعمال و این افراد جنایتکار را در جامعه تضمین کرد. ناموس پرستی و قتل ناموسی و هرنوع افکار و اعمال ضد زن، تجاز به حقوق کودکان و کودک آزاری و پدوفیلی در ایران و در هر جای دنیا، صرفنظر از اینکه در کشور پیشرفته و یا غیرپیشرفته، در اروپا یا آسیا وآفریقا اتفاق بیفتد، لازمست بی اما و اگر با انزجار و تعرض برحق مردم آزادیخواه روبرو شود. این پدیده های قرون وسطایی را باید دفن کرد.
قصاص نه! علیه زن ستیزی و جمهوری اسلامی بشورید!
مادر داغدیده رومینا اشرفی از سر استیصال خواستار قصاص قاتل یعنی شوهر خودش شده است. خشم آتشین و جانکاه این مادرزجردیده قابل درک و برحق است و باید در اندوه او شریک بود و هستیم. حق دارد بخواهد قاتل به سزای اعمالش برسد و جلو چشم او نماند و قرنطینه شود. اما به این انسان زجر کشیده باید گفت قصاص راه حل نیست. اتفاقا قصاص و دیگر قوانین پوسیده اسلامی بانی سرنوشت غم انگیز دختر او شده است. باید به او راه نشان داد، که به خشم و نفرت و اعتراضی بپیوندد که کل این بساط و قوانین ننگین تربیت کننده جنایتکاران را میخواهد برچیند. در یک سیستم مترقی با استانداردهای عدالت خواهانه این مجرمین لازمست به سزای اعمالشان برسند.
***