جمهوری اسلامی در سراشيبی سقوط و فروپاشی قرار گرفته است. بحرانهای چند لايه و تو در توی سياسی، اقتصادی و فرهنگی لاينحل مانده است. چشم اندازی برای بهبود اوضاع وجود ندارد. بحران مشروعيت سراپای رژيم اسلامی را فراگرفته است. اعتراضات كوبنده ديماه ١٣٩٦ و آبان ماه ١٣٩٨ كه از اعماق جامعه و محلات كارگری شروع شده بود بسرعت طرحهای ارتجاعی و ضد خواستهای مردم برای آينده ايران را به عقب رانده است. جنبش اعتراضی در ايران برای آزادی و برابری و رفاه همگانی پا به ميدان گذاشته است. جنبش اعتراضی کنونی مردم در ايران اين پتانسيل را دارد كه جامعه را از سموم ناسيوناليستی و تعلقات عقب مانده مذهبی و سنتی نجات بدهد.
اما اين كل ماجرا نيست! نيروهای سناريو سياهی زيادی در كمين نشسته اند كه هم سرنوشتی وسیع مردم كارگر و زحمتكش ايران را تحت نام قوم و مذهب و مليت تراشی نالازم و ارتجاعی از هم بپاشانند و بذر تنگ نظری قومی و مذهبی را به جامعه تسری دهند.
“مسئله كرد” يكی از معضلات قديمی جامعه ايران است كه كماكان لاينحل باقی مانده است. طبقات حاكم در قدرت و اپوزیسيون براساس چهارچوبهای فكری و سياسی كه به آن تعلق دارند راه حلهای گوناگونی برای اين معضل ارائه ميدهند. ملت به اصطلاح “بالا دست” در جهت انكار آن پيش ميرود و احزاب ناسيوناليست كرد هم اشتراك نظری برای حل ريشه ای “مسئله كرد” ندارند. بلكه “كردايه تی” دكان دونبشی است برای شريك شدن در قدرت و بالا کشیدن دسترنج مردم زحمتكش كردستان. من در مطلبی تحت عنوان “ناسيوناليسم كرد دنبالچه بلوك بندی های ارتجاعی خاورميانه” مفصل تر به آن پرداخته ام كه علاقمندان ميتوانند آنرا مطالعه كنند.
بعد از شكست داعش در عراق و سوريه بحث تشكيل “سپاه ملی كردستان” توسط يكی از احزاب حاشيه ای ناسيوناليست كرد به نام “حزب آزادی كردستان” كه تماما تحت كنترل نهاد امينتی حزب دمكرات كردستان عراق به رهبری بارزانی است مطرح شد. اما بدليل مهجور بودن اين جريان مورد توجه قرار نگرفت. بستر اصلی ناسيونالیسم كرد حول دو حزب دمكرات كردستان گرد هم آمده اند كه در حال حاضر با دو شاخه “سازمان زحمتكشان” مركز همكاری احزاب كرد را تشکيل داده اند. اين احزاب تا چند ماه گذشته در مذاكره مستقيم با رژيم جنايتکار اسلامی بوده اند و چه بسا هنوز در پشت پرده مشغول بده و بستان با رژیم اسلامی هستند! خالد عزيزی دبیرکل حزب دمکرات صریحترین نماینده ناسیونالیسم کرد در ایران است که آرزوی داشتن “دولت کردی” برای “اعدام زندانیان کرد” را دارد! شریک شدن در قدرت استراتژی اصلی این جنبش ارتجاعی در خاورمیانه است. خالد عزیزی در یک مناسبت دیگری گفته است که “مشاركت در سرنگونی رژيم اسلامی در دستور کار آنها نيست و “مسئله كرد” در چارچوب رژيم اسلامی قابل حل است.” نقل به مضمون از مصاحبه كردی.
بادبان احزاب قومی و ناسيوناليستی كرد براساس جهت باد اوضاع سياسی در ايران و خاورميانه تغيير ميكند و “نان به نرخ روز خوردن” بخشی از سياست اين احزاب است. بعد از اعتراضات كوبنده ١٣٩٨ در ايران كه رژيم اسلامی را در چند قدمی سرنگونی قرار داد، سرها را دوباره به طرف جنبش اعتراضی و سرنگونی طلبانه مردم ایران برگردانده است. “مركز همكاری احزاب كرد” كه در بلوك بندیهای ارتجاعی خاورميانه در كنار تركيه، عربستان، بارزانی و آمريكا و دوجين دولت مرتجع ديگر قرار دارند برای فردای بعد از سرنگونی رژيم اسلامی خود را آماده ميكنند. عبدالله مهتدی رهبر یکی از شاخه های “سازمان زحمتکشان” طرح “سپاه ملی كردستان ايران” را مطرح کرده است. این طرح تماما در خدمت سناريوی سياهی است كه به منظور به خانه فرستادن مردم انقلابی در كردستان تدارک دیده شده است. تشكيل پليس و “سپاه ملی كردستان” قرار است با پول و اسلحه تركيه و عربستان و بارزانی و آمريكا، كارگر و زحمتكش كرد را به خانه بفرستند. فردا قرار است باندهای فالانژ و مسلح و مزدور تحت نام “منافع ملی كرد” صدای هر آزايخواهی را در آن منطقه در نطفه خفه كنند.
راه انداختن باندهاى فالانژ مسلح و مزدور در خاورمیانه به بخشی از سیاستهای دول امپریالیستی تبدیل شده است. هیچ کدام از این دولتها قصد رودرویی نظامی مستقیم با همدیگر را ندارند، بلکه از طریق نیروهای مزدور سیاست منطقه ای خود را پیش میبرند. نیازی نیست کل تاریخ تسلیح باندهای مسلح و فاشیستی در جهان را مورد بررسی قرار دهیم. فقط به سوریه و عراق در ده سال گذشته نگاه کنید و انواع دارو دسته های مسلح و تا مغز استخوان ارتجاعی توسط آمریکا و ترکیه و رژیم اسلامی و عربستان و قطر و دهها کشور مرتجع دیگر سازماندهی شده اند. “سپاه ملی کردستان” نسخه کردستانی “ارتش ملی سوریه”، “ارتش آزاد سوریه”، “حشد الشعبی”، “زینبیون”، “حزب الله”، “جبهه النصره” و دهها سازمان مسلح و آدمکش در خاورمیانه است. تسلیح چند هزار نفر مزدور مسلح که رزق و روزیشان را نهادهای امنیتی دول منطقه پرداخت کنند کار سختی نیست و میتوانند موى دماغ هر آدم متمدنى در جامعه کردستان و ایران بشوند. “مرکز همکاری احزاب کرد” در صدد اعاده حیثیت از باندهای مزدور و مرتجع و ضد مردمی نظیر “مکتب قرآن” مفتی زاده و “سپاه رستگاری” هستند.
این احزاب ٤٢ سال جنایت رژیم اسلامی را همین امروز نادیده میگیرند و حاضر هستند که پشت میز مذاکره بنشینند و برای حل “مسئله کرد” با جنایتکاران حاکم اسلامی در ایران به توافق برسند! نباید تردید داشت که فردا به طریق اولی حاضرند با همتاى “فارس”شان در تهران گاوبندى کنند و شرايط اسفباری را به مردم کردستان حقنه کنند! “سپاه ملی کردستان” قرار است از همین امروز تروريسم سياسى و نظامى را سازمان بدهد و آگاهانه ميخواهد ناسيوناليسم را به يک سطح فالانژ ارتقا بدهد. هرچند در ٤٢ سال گذشته کمونیسم و چپگرایی اجتماعی به بخشی از سیاست و خودآگاهی مردم در این مناطق تبدیل شده و سنت مبارزاتی قوی طبقاتی در جامعه بشدت تحزب یافته کردستان دیده میشود، اما مردم این مناطق هم در مقابل سم ناسیونالیستی واکسینه نیستند!
حل عادلانه “مسئله کرد” از کانال مبارزه طبقاتی و هم سرنوشتی با مردم سراسر ایران قابل وصول است. ناسیونالیسم کرد در صد سال گذشته نشان داده است از “ستم ملی” برای شریک شدن در قدرت و استثمار طبقه کارگر در کردستان استفاده میکند. کردستان عراق در ٣٠ سال اخیر نمونه بارز این تفکر ارتجاعی است که مردم را به خاک سیاه نشانده اند. احزاب و جریانات چپ و کمونیست فعال در جامعه کردستان ایران باید تحرکات ناسیونالیسم کرد را جدی بگیرند و طرح های ارتجاعی آنها برای خون پاشیدن به جامعه کردستان را همین امروز به شکست بکشانند.
***