کنگره دوم حزب کنگره های حزب

کنگره ها /// مصاحبه با محمود قزوینی در مورد کنگره دوم حزب حکمتیست

مصاحبه با محمود قزوینی در مورد کنگره دوم حزب حکمتیست

 

کمونیست: محمود قزوینی، شما بعنوان یکی از نمایندگان کنگره دوم حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست قبل از برگزاری این کنگره مقالاتی را از جمله در مورد گارد آزادی و سند منشور سرنگونی نوشتید. با توجه به بحثهایی که در کنگره شد ارزیابی شما از این کنگره و بحثهای آن چیست؟ این کنگره چقدر انتظار شما را برآورده کرد؟

 

محمود قزوینی: بحثهای زیادی در کنگره 2 ما صورت گرفت که همه آنها مباحث با اهمیتی بودند.  از جمله مباحثی در باره جنگ، جنبش کارگری، نیروی مسلح حزب و جایگاه آن، اوضاع سیاسی، حزب سیاسی و حزبیت و ….. موضوع  یک هفته بحث و سمینار در کنگره بوده است.

بحث بسیار خوبی در باره جنبش کارگری داشتیم. دیدگاهی در کنگره مشکل اساسی جنبش کارگری و حتی مسئله عدم تحرک کارگری در بخشهای بزرگ صنعتی و ” عدم دخالت کارگران در سیاست” را انحراف سندیکالیستی و صنفی گرائی رهبران کارگری میدانست. این دیدگاه که البته در تبلیغات جاری و روزانه حزبی ما هم وجود داشته است از طرف برخی از نمایندگان و از جمله من مورد نقد قرار گرفت. در این مورد میتوانم بگویم که کنگره به یک توافق عمومی رسید و آنهم اینکه مشکل محوری طبقه کارگر را در تشکل یابی او دانست چه اقتصادی و چه سیاسی. و اینکه اوضاع فلاکتبار اقتصادی موجب تقویت محافظه کاری در میان طبقه کارگر میشود و اختناق هم نقش اساسی در وضعیت کنونی این طبقه دارد. بحثهای خوب و سازنده ای بوده است و در فعالیتهای ما تاثیر دارد.

 

یک بخش اساسی و مهم از مباحث کنگره به مسئله جنگ اختصاص داشت. سیاست ما در رابطه با جنگ و اینکه وضعیت تشکیلات ما در صورت جنگ چه میشود و مسائل دیگر حول و حوش مسئله جنگ. کنگره ما سیاستهای ما در این مورد را مورد بحث قرار داده است. کنگره روی این خط بود که حزب ما یک حزب ضد جنگ است و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از جنگ و عواقب آن در صورت اتفاق افتادن بکار میبرد. بر علیه سناریو سیاه  که نتیجه حمله آمریکا خواهد بود.

 

در رابطه با اوضع سیاسی هم بحث داشتیم که نظرات متفاوتی در این زمینه ابراز شد و به بحث گذاشته شد. که حتما در مطبوعت حزب منعکس میشود.  در این مورد کنگره سندی را در دستور نگذاشت.

 

سند منشور جزء موضوع بحث در کنگره نبود. من نقدی را به این سند قبل از کنگره در نشریه کنگره نوشتم، اما تقاضایی برای در دستور قرار گرفتن کنگره نداشتم. سمیناری در این رابطه در پلنوم ششم یعنی پلنوم قبل از کنگره حزب داشتم و  بهتر دیدم که مسئله را از طریق برگزاری سمینار و نوشتن مقالات توضیحی بیشتر پیش ببرم .

همچنین سند منشور به عنوان سندی که باید مبنای توافق ما با جریانات مختلف بر سر سرنگونی و اجتناب از سناریوی سیاه بوده باشد مورد نقد من بود و در این باره قبل از کنگره در سطح کمیته مرکزی سمیناری برگزار کردم و مطلبی نوشته بودم. سندی برای اجتناب از سناریو سیاه در جریان سرنگونی جمهوری اسلامی و یا جنگ برای توافق با احزاب اپوزیسیون به حزب ارائه داده بودم که فکر میکنم در اتخاذ سیاستهای ما موثر بوده است. اما در باره خود منشور به عنوان یک سند فکر میکنم باید بیشتر نوشت و بحث کرد.

 

 در باره نیروی مسلح حزب و پروژه گارد آزادی بحثهای مفصل و بسیار سازنده ای  در گرفت. من دیدگاهم را در نشریه کنگره و در کنگره توضیح دادم. هدف من تغییرات بسیار اساسی در سند و پروژه گارد آزادی بوده است. مسلما چنین هدفی با یک سمینار و بحث حاصل نمیشود. باید بیشتر سر آن بحث و جدل کرد. کنگره البته با نگاه انتقادی به فعالیتهای تاکنونی گارد آزادی نگاه کرد و آن را مورد بحث قرار داد. بسیاری از نمایندگاه در مورد اینکه امکان تشکیل یک نیروی مسلح در خارج از کردستان در شرائط کنونی وجود ندارد موافق بودند و در مورد کردستان هم تغییر جدی در نگاه حزب به مسئله تسلیح حزب در کنگره وجود داشت. سند و قرار جدیدی در این مورد ارائه داده نشد. از آنجائی که همه اسناد کنگره اول  یکجا در کنگره دوم به رای گذاشته شد، فرصتی برای بازبینی مجدد تک تک اسناد نبود. وقتی همه اسناد یکجا به رای گذاشته شود کسی حضور ذهن در باره مضمون سندها و قرارها ندارد تا آنها را با بحثها و همچنین پراتیک زنده  بسنجد و احتمالا مورد بازبینی قرار دهد. بخصوص اینکه در دستور گذاشتن اسناد کنگره اول در دستور حزب از قبل طرح نشده بود. برای همین من مخالف در دستور قرا ر دادن همه اسناد کنگره اول یکجا در دستور حزب بودم و به آن رای منفی دادم.

در مورد سوال شما در مورد انتظارات از کنگره باید بگویم من انتظار بخصوصی از کنگره نداشتم. کنگره محلی است که یکبار دیگر ما جمع میشویم تا کارهایمان را بررسی کنیم. کمبودهای مان را بیان کنیم. سیاستهایی را از دستور خارج و یا تدقیق میکنیم و یا سیاستهای جدیدی را در دستور میگذاریم. مسلما من فکر میکردم مثلا اگر فلان سیاست و تاکتیک از دستور حزب خارج میشد بهتر بود و جهت درستتری پیدا میکردیم. اما کنگره عالیترین مرجع ما است و هر رای و تصمیمی که کنگره داد همه ما از آن پیروی میکنیم. انتظار بیشتر این است که آیا ما میتوانیم کارگران و مردم را بدنبال سیاستهای کمونیستی و برای تغییر بزرگ در جامعه سازماندهی و بسیج کنیم. همه فعالیتهای ما برای این هدف بزرگ است. کنگره هم حتما قدمی در این راه بوده است. 

 

کمونیست: بطور ویژه تر شما اگر بخواهید روی نکات خاصی تاکید کنید اهمیت این کنگره را در چه می بینید؟ این کنگره از نظر شما در پیشبرد فعالیتهای آتی حزب میتواند چه نقش و چایگاه برجسته ای داشته باشد، در یک کلام  فراخوان این کنگره انجام کدام پراتیک اجتماعی معینی در حزب حکمتیست است؟ 

 

محمود قزوینی: مهمترین نکته در رابطه با کنگره دوم ما این بود که در کنگره فرصت کافی برای بحث و جدل بوده است. کنگره فرمالی نبود. ما اینبار مهمانی به کنگره دعوت نکردیم و به اصطلاح درهای کنگره را بستیم تا بتوانیم در کنگره با فرصت کافی به مسائل و معضلات سر راهمان برای پیشروی حزبمان بپردازیم. برخلاف بسیاری از جار و جنجالها این کنگره یک کنگره مخفی نبوده است. مباحث کنگره مخفی نبوده است. جلسات آن مخفی بوده است که فکر میکنم این روتین هر حزبی است که به شکل غیر علنی در یک کشور استبدادی فعالیت میکند. مباحث کنگره را از قبل اعلام کردیم و  پس از تشکیل کنگره هم مباحث کنگره دارد به تدریج انتشار میابد. قبلا تصور ما این بوده است که اگر کنگره حزب بطور مستقیم برای مردم پخش شود حزب را بیشتر به میان مردم میبرد. پس از چند تجربه دیدیم اینطور نیست و در دسترس قرار دادن حزب از طریق کنگره انجام نمیشود. کنگره یک حزب کمونیستی در یک کشور استبدادی معمولا مخفی برگزار میشود. کنگره علنی یک استثناء است. فکر میکنم از تمام دنیایی که رژیمهای مستبد و سرکوبگر حاکمند فقط ما این امکان را داریم که کنگره علنی بگیریم. هیچ حزب کمونیستی از مصر و اردن و الجزیره و بسیاری از کشورهای دیگر نمیتوانند کنگره علنی بگیرند. چون کمتر حزبی در دنیا وجود دارد که نمایندگانش ساکن کشور دیگری باشند. کمونیستهای مصر و اردن مجبورند کنگره شان را مخفی بگیرند. این در مورد ما هم صادق است. نمیشود با محروم کردن خیل وسیعی از کمونیستها در داخل ایران، همیشه به یک الیت ساکن خارج حق نمایندگی داد و کنگره را گرفت. من فکر میکنم در کنگره های بعدی باید امکان حضور نمایندگان از داخل را فراهم کرد و در این صورت کنگره باید مانند کنگره کمونیستهای مصر و اردن و.. مخفی باشد.  اینکه حزب ما این شانس و یا این بدشانسی را دارد که کنگره اش را با اعضای ساکن خارج از کشور برگزار کند و آن را علنی بگیرد را نمیتوان به یک اصل تبدیل کرد.

همین کنگره و بحثهای جدی ما بر سر مسائل گوناگون بیشتر ما را متوجه کرد که کنگره علنی به شکل سابق بیشتر به یک کنگره نمایشی و فرمال تبدیل میشود که مخصوصا برای احزابی مانند ما که بدنبال تغییرات بزرگ انقلابی درجامعه اند مضر است.

من نمیتوانم فراخوان این کنگره را در یک کلام خلاصه کنم. فکر میکنم کنگره خوبی داشتیم. حرفها و بحثهایمان را کردیم، داریم کارمان را پیش میبریم. حرفها و بحثها و یا اختلاف نظرها و تاکیدات گوناگونی که در کنگره بر سر این و یا آن مسئله داشتیم با پایان کنگره پایان نمییابد. بلکه از طریق مجاری حزبی ادامه پیدا میکند.  مسلما هر کسی که فکر میکند این و یا آن سیاست استژاتژیکی و یا تاکتیکی و تشکیلاتی باید تصویب شود و یا تغییر کند برای آن در درون حزب کار و فعالیت میکند. اما ما به عنوان یک حزب با پراتیک واحد در جامعه ظاهر میشویم. پراتیک واحد در عملمشخص ترجمه میشود و نه پراتیک بطور کلی. وحدت حزب در عمل مشخص آن است.

کمونیست: با تشکر