از طرف بهرام مدرسی فحش نامه ای تحت عنوان مش قاسم های هشتاد و شش پخش شده است که حاوی توهین و بی احترامی به یک نسل از کمونیستها و انقلابیون ایران و کردستان است. من پایین تر به تاریخچه این نوشته و پایمال کردن حرمت کمونیستها در آن می پردازم. اما نکته ای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که این فرهنگ و منش در درون حزب در برخورد به مخالفین سیاسی در داخل حزب یک رگە شناخته شده بودە و تاریخی دارد. از اختلاف سیاسی به عنوان ابزاری علیه مخالفین خود و هتک حرمت آنها استفاده کردن، لگد مال کردن و تحقیر مخالف سیاسی در درون حزب و پناه بردن به محفل بازی تا کودتا علیه ارگانهای رسمی و منتخب حزب بازهم به بهانه اختلاف سیاسی همه سر و ته یک روش و شیوه برخورد به کسانی بوده است که از قائد و رهبر معنوی انتقادی داشته اند. این شیوه برخورد یکی از میدان های اختلاف در حزب حکمتیست بوده که در سرنوشت کنونی این حزب نقش اساسی را داشته است . همانطور که این روزها مکررا تکرار میشود در حقیقت این نه اختلاف سیاسی (که به طور جدی وجود دارد) بلکه همین روش و شیوه ناسالم است که حزب را به این روز کشانده است.
این شیوە و رفتار مخرب از طرف کسانی کە امروز با فرهنگ مش قاسم بە جنگ مخالفین سیاسی خود می روند ، همیشه کادرها و یک بخش از رهبری را به بهانه اختلاف سیاسی در مقابل یک بخش دیگر قرار داده است. یک روز یک بخشی از کادرها (کمیته کردستان) را با تعریف و تمجید حتی اغراق آمیز به آسمان برده و به این وسیله عده دیگری را با آن کوبیده است، و یک روز بخش دیگر تشکیلات (تشکیلات داخل) را به صورت اغراق آمیزتر در مقابل کادرهای علنی قرار داده و زمانی با پیش کشیدن بحث کادر جوان و قدیمی، محلی و سراسری و غیره شکاف و دودستگی در بالای حزب را موجب شده است. کورش مدرسی در آوردن و اشاعه این فرهنگ و تفرقه افکنی ها و در مقابل هم قراردادن تشکیلات به بهانه اختلاف سیاسی نقش اساسی داشته است . متحد کردن کادرها و رهبری حزب برای ایشان هیچوقت محلی از اعراب نداشته است. این را، حتی افرادی از اقلیت کنونی دفتر سیاسی و هوادارانشان بیاد دارند. گرچه علنی کردن اسناد تمامی پلنومها و جلسات داخلی میتواند به صحت این حقیقت کمک کند، ولی باید در فرصتی مناسب به تحلیل این روشها در حزب حکمتیست پرداخت و حتی نقش افراد را در آن ردیابی کرد. باید یاد آوری کرد که در مقابل این رفتارها و شیوه های ناسالم همیشه مقاومت و اعتراض وجود داشته است این اعتراض و نارضایتی ها بخصوص طی دو،سه سال گذشته نه تنها در داخل حزب بلکه از بیرون هم قابل مشاهده بوده است.
اما فحش نامه توهین آمیز (مش قاسم) که از طرف دبیر کمیته سازمانده کارگران نوشته شده است در سال هشتاد و شش و به دنبال ترک حزب از جانب تعدادی از کادرهای حزب در آن زمان، علیه آنها نوشته شد. این نوشته آن زمان با انتقاد و اعتراض تعداد زیادی از کادرها روبرو شد. در جوار کنگره دو م حزب در برلین پانلی در باره طنز برگزار گردید که از جمله به این نوشته و شیوه برخورد توهین آمیز به مخالفین پرداخت. به غیر از یکی دو نفر از هواداران فعلی جمع اقلیت دفتر سیاسی همه حاضرین در جلسه با این شیوه توهین آمیز و شخصیت شکنانه مخالف بودند. درست به خاطر ندارم که آیا این پانل ضبط شده و فایل صوتی آن موجود است یا نه؟ ولی در صورت وجود انتشار آن میتواند یک بار دیگر این حقیقت را تکرار کند کە شیوه تحقیر و خرد کردن انسانها در حزب حکمتیست جاده ای یک طرفە نبوده بلکه در مقابل آن همیشه اعتراض و مقاومت وجود داشته است.
در آخر یک بار دیگر یادآوری میکنم که هتک نامه “مش قاسم” ادامه یک سنت و منش و اخلاق در حزب حکمتیست است. فرهنگی که به سیاست انحلال طلبانه اخیر جمع اقلیت دفتر سیاسی وصل است، فرهنگی که پشتوانه سیاست مصادره ارگان مالی و سایتها و امکانات دیگر حزب و رهبری و ارگانهای قانونی آن است. فرهنگ مش قاسم با این سیاست هماهنگ است. این فرهنگ و آن سیاست در ادامه یکدیگرند. جای هیچ تعجبی نیست . باید منتظر نوآورهای بیشتر بود. حزب حکمتیست جای فرهنگ و منش مش قاسمی نیست . باید آن را طرد و منزوی کرد