مصاحبه با رحمان حسین زاده
نشریه اکتبر: اخیرا سندی تحت عنوان ” توافق مشترک توسط حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان ” به امضاء رسیده است. درصفوف “راست و چپ ” اپوزیسیون ایران و همچنین طیف هائی ازجنبش بورژوا ناسیونالیستی کُرد، حساسیت سیاسی نسبتا ملموسی را ایجاد کرده و له یا علیه آن رسما اعلام موضع کرده اند. حزب حکمتیست سیاست فعالی در قبال آن اتخاذ کرده است. این حساسیت سیاسی چرا اینچنین گسترده است؟
رحمان حسینزاده: در توضیح علت و یا علل حساسیت بالای قابل مشاهده در سطح مدیا و اپوزیسیون نسبت به این اتفاق باید چند جنبه را از هم تفکیک کرد.
1- در شرایط نرمال نفس قرارداد و نزدیکی این دو جریان بورژوا قومی این درجه حساسیت را موجب نمیشود. همچنانکه در یک دهه اخیر بارها همین دو جریان نشست و برخاست داشته و اعلامیه مشترک و همکاری هم داشته اند و مورد توجه جدی افکار عمومی و مدیا و اپوزیسیون هم نبوده است.
2- وجود این درجه از حساسیت بر خلاف پروپاگاند بی پایه خودشان، منطبق با وزن سیاسی این دو جریان در صف بندی نیروهای اپوزیسیون ایران و کردستان نیست.
3- آنچه موجب حساسیت بالا شده است، حساسیت تحولات پیش روی ایران در بطن خاورمیانه پرتحول و بی ثبات کنونی و جدال قدرتهای جهانی برای شکل دادن به آینده این منطقه و تاثیر گذاری بر تحولات سیاسی ایران است. در این رابطه به چند موئلفه باید توجه کرد. از جمله:
الف- رژیم سوریه متحد جمهوری اسلامی در آستانه سقوط است. چنین اتفاقی پیامدهای مهمی در معادلات قدرتهای جهانی و آرایش سیاسی منطقه ایجاد میکند.بر بستر این اوضاع آمریکا و غرب قصد تعیین تکلیف جدی با جمهوری اسلامی و پایان دادن به مزاحمتهای جمهوری اسلامی در مقابل خود را دارند. فعلا اعمال فشار به بهانه هسته ای و فضای جنگی و تحریم جنایتکارانه اقتصادی ابزار پیشبرد پروژه آنها است. در این فضا کل اپوزیسیون بورژوا پروغربی ایران، از ناسیونالیستهای رنگارنگ ایران، تا فدرالیستهای قومی و ملی مذهبی های ته مانده جنبش سبز و… به امید دخالت آمریکا و غرب در تحولات ایران به صف شده اند. در این بطن کنفرانسها و آلترناتیو سازیها و بند و بستها و ائتلافها و ضد ائتلافها در جریان است. کل جریانات پروغربی به حرکات هم حساسند. بخش مهمی از این حساسیت که جریانات مختلف از خود نشان میدهند، از چگونگی سهم خواهی آنها برای شریک شدن در قدرت سیاسی با اتکا به نقشه های آمریکا و غرب برای جابجایی قدرت در ایران است.
ب- یک عامل مهم دیگر این حساسیت پروژه “ملی جغرافیایی” این دو جریان تحت عنوان فدرالیسم است. این پدیده نشان داد طرحهای ملی و قومی و طرح ارتجاعی “ایران فدراتیو” برای آینده ایران انبان جنگ و خونریزی و خطر پاکسازی قومی است. تاکید این دو جریان بر طرح مبتنی بر شکاف و نزاع قومی به نام فدرالیسم و عکس العمل تند ناسیونالیستهای جمهوریخواه و یا مشروطه خواه و عظمت طلب ایرانی و قوم پرستان آذری همگی دال بر خطر نزاعهای قومی خشنی است که در تحولات ایران جامعه را تهدید میکند. این واقعه صحت هشدارهای ما کمونیستها را برجسته کرد، که راه حل های ناسیونالیستی وملی گرایانه و از جمله فدرالیسم، آینده جامعه ایران را با مخاطره سناریوی سیاه روبرو میکند. در این رابطه توجه خوانندگان نشریه را به مطلب مفصلی در مورد طرح فدرالیسم و پیامدهای خطرناک آن که در نشریه اکتبر ویژه منتشر شده و بر روی سایتها قابل دسترس است، جلب میکنم.
ج- حساسیت مسئله با عکس العمل افراطی ناسیونالیسم جمهوریخواه و یا مشروطه خواه و عظمت طلب ایرانی ابعاد گسترده تری به خود گرفت. در مقابل ارتجاع فدرالیستی، شاخه های مختلف “تمامیت ارضی طلبان” به نحو هیستریکی به تحرک درآمدند. پروپاگاند غلیظ در مدح “خاک پاک ایران” و خدشه ناپذیر بودن “تمامیت ارضی ایران” یادآور سرکوبگریهایی بود که در دوران رژیم سلطنتی و جمهوری اسلامی علیه مطالبات و مبارزات بر حق مردم کردستان اعمال شد. ناسیونالیسم ایرانی و تمامیت ارضی طلبان بعد از سالها جنگ و لشگرکشی به کردستان این واقعیت سرراست را هنوز هضم نکرده اند که مطالبه مردم کردستان برای رفع ستم ملی را با دمیدن در عرق ملی و ناسیونالیسم ایرانی و قدوسیت تمامیت ارضی و …. نمیشود جواب داد. منفعت شان ایجاب میکند، بر شکاف ملی وسرکوبگری با اتکا به آن سرمایه گذاری کنند و به راه حل راهگشا و متمدنانه برگزاری رفراندمی به دور از فشار و تضییقات در مناطق کردنشین تن ندهند، که در آن خود مردم در یک همه پرسی در مورد آینده سیاسی خود رای بدهند. همین واقعیت نشان میدهد، صف آرایی ناسیونالیسم ایرانی و فدرالیسم قومی سناریوی ایجاد شکاف عمیق در میان شهروندان جامعه ایران و نسخه جنگ و پاکسازی قومی است که مشابه آن را در یوگوسلاوی سابق و رواندا و عراق و … دیدیم.
د- بالاخره خطر پروژه “یوگوسلاویزه وعراقیزه کردن” جامعه ایران توسط ناسیونالیستهای رنگین کمانی متکی به دخالت ناتو و غرب حساسیت همیشگی ما کمونیستها و حزب حکمتیست را در مقابل سناریوی سیاه احتمالی تحمیلی بر مردم ایران موجب شد. با درک این مخاطرات و با درک این واقعیت که نزدیکی این دو جریان فدرالیست تماما علیه صف کارگر و مردم زحمتکش جامعه است، با درک این واقعیت که پشت پرچمهای ضد مردمی “فدرالیسم” و “تمامیت ارضی” بوی جنگ و خون و سرکوبگری و پاکسازی قومی آتی در جامعه به مشام میرسد، حزب حکمتیست عکس العمل قاطعی از خود نشان داد. حزب ما پیامدهای های مختلف این رویداد را ارزیابی کرده و سیاست کمونیستی روشنی را اتخاذ کرده است. به علاوه بیانیه کمونیستها و آزادیخواهان مورد حمایت ما ، با احساس مسئولیت بالایی به شکل دادن به صف خود آگاه و روشن بین در مقابل حرکت ارتجاعی این دو جریان ناسیونالیست کرد و کل جبهه شاخه های مختلف ناسیونالیسم ایرانی کمک میکند.
نشریه اکتبر: به عوارض منفی این طرح از لحاظ سیاسی و اجتماعی اشاره کردید.برای خنثی کردن عوارض آن در ابعاد اجتماعی، راه چاره چیست؟ برای بسیج و سازماندهی قطب چپ در جامعه و عملا مقابله اجتماعی چکار باید کرد؟
رحمان حسینزاده : طبقه کارگر و کمونیسم طبقه کارگر به عنوان پرچمدار صف آزادیخواهی و برابری طلبی بیش از پیش باید در مقابل تحرک ارتجاعی ناسیونالیستهای مختلف در ایران، حال در هر شکلی، زیر نام “فدرالیسم” و یا “تمامیت ارضی” حساسیت و احساس مسئولیت از خود نشان دهد. این پرچمهای ضد انسانی و صاحبان آن را در سطح سیاسی و اجتماعی منزوی کند. به صف خود آگاه، متحد و سازمانیافته طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در مبارزات جاری و در قبال تحولات سیاسی و برای سرنگونی جمهوری اسلامی شکل دهد. پروژه ارتجاعی اتکا به دخالت آمریکا و غرب و هم اکنون سیاست جنایتکارانه تحریم اقتصادی و مدافعین آن را باید طرد کرد. اپوزیسیون بورژوایی و طیف های ارتجاعی و متنوع امید بسته به جابجایی قدرت سیاسی، مشابه آنچه در لیبی و یمن و مصر و … اتفاق افتاد را باید افشاء و منزوی کرد. ماهیت تحرکات سیاه ناسیونالیستی و سناریوی سیاهی را به مردم نشان داد. اما و مهمتر حاصل آگاهگری و پیشبرد سیاست روشن باید به نیروی مادی و اجتماعی در جامعه تبدیل شود. طبقه کارگر و رهبران کمونیست کارگران و هر فعال کمونیست و نهایتا حزب کمونیستی مثل ما با خطیر تشخیص دادن اوضاع باید آستین ها بالا بزند. مبتکر اتحاد و تشکل و تحزب کارگران و مردم آزادیخواه در محیط کار وزیست باشد. اهرمهای قدرت کارگر و مردم را با اتکا به نیروی خود آنها سازمان دهد. جنبش قدرتمند اجتماعی آزادیخواهی و برابری طلبی را در سراسر ایران و در هر شهر و محله و مرکزکارگری و دانشگاه و کوی و برزنی شکل دهد. این مسیری است که ما کمونیستها و هر جریان چپ و متعهد به منافع مردم باید طی کنیم. نقطه اتکای ما اراده آگاهانه، خلاقانه و سازمانیافته کارگران و مردم آزادیخواه تحت هدایت حزب کمونیستی در تحولات پیچیده و پرمخاطره آتی جامعه ایران است و غیر از این برای طبقه کارگر و ما کمونیستها معجزهای در کار نیست.
با تشکر از شما!
سپتامبر 2012
مصاحبه کننده : اسماعیل ویسی
منتشره در نشریه اکتبر شماره 98