بستن حساب توییتر دونالد ترامپ بحث برسر آزادی بیان را داغ کرده است. به نظر صورت مسئله وارونه است و آزادی بیان در این میان بی تقصیر است. اولا، آزادی بیان بحثی در مورد حقوق شهروند است و نه حقوق دولت و روسای دولتها و مولتی میلیاردها و کنسرن های مافیائی خبری. ثانیا، دولت موظف به رعایت حق آزادی بیان شهروندان و تضمین تحقق این حق است و نه شهروندان موظف به دفاع از حقوق روسای جمهور و دیکتاتورها.
مالک و مدیر عامل توییتر جناب جک دورسی از میلیاردرهای دمکرات است. امثال دروسی و بیل گیت و دیگران بعنوان لایه سرمایه داران جدید و مالکان انحصاری رسانه ها در دنیای سوشیال میدیا، نمیتوانند شاخص تعیین و تشخیص آزادی بیان و یا تحقق آزادی بیان باشند. اولین شرط مهم تحقق آزادی بیان شکستن انحصار دولت و قدرتهای اقتصادی بر رسانه ها است.
من از آزادی بیان فاشیست ها هم دفاع میکنم اما تحریک به عمل فاشیستی و مثلا سوزاندن کمپ مهاجرین دیگر جزو آزادی بیان نیست بلکه عملی علیه جان و امنیت شهروندان دیگر است. اگر ترامپ یک شهروند معمولی بود یا رئیس یک حزب بورژوائی بود و دولت روزنامه و صدایش را می بست، باید مدافعین آزادی بیقید و شرط بیان این عمل را محکوم و از حق آزادی بیان وی دفاع میکردند. اما دفاع از آزادی بیقید و شرط بیان معنی اش دفاع از حکام و سلب کنندگان آزادی بیان شهروندان نیست. بورژوازی آمریکا، هر جناحش، با دسترسی وسیع به شبکه های جهانی و هنر در بمباران جامعه با جفنگیات، نیازی به دفاع ما ندارد. من بستن حساب توییتر ترامپ توسط یک سرمایه دار هوادار حزب رقیب را بحثی مربوط به آزادی بیان نمی دانم و هر دفاعی از این اقدام توییتر را همراهی با سیاست دمکراتها میدانم.
اتفاقی که افتاده اینست: دمکراتها در این روزهای آخر کلیه امکاناتشان را برای از میدان بدر کردن ترامپ، دادگاهی او و ممانعت از ابراز وجود وی در دوره آتی دنبال می کنند. توییتر بعنوان متحد دمکراتها در همین کمپین بازی می کند. این رقابت بخشهای مختلف بورژوازی است و ربطی به کارگران آمریکا و کمونیست ها ندارد. کمونیسم و کارگر در آمریکا برای پیشروی باید ابتدا از روی جناح های متفرقه سرمایه اعم از دمکرات و جمهوریخواه تا فاشیست رد شود.
١٣ ژانویه ٢٠٢١