مصاحبه ها

خط مشی حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست در کردستان میزگردی کمونیست با رحمان حسین زاده، صالح سرداری، ملکه عزتی ، عبدالله دارابی ، سیاوش دانشور

کمونیست هفتگی: سند خط مشی حزب حکمتیست در کردستان مصوب دفتر سیاسی و کمیته کردستان حزب اخیرا منتشر شد. ضرورت تدوین و ارائه این خط مشی پایه ای و بطور مشخص در کردستان چه بود؟ جهت گیری اصلی آن و مبنای مرحله بندی تعیین شده در این سند چیست؟

رحمان حسین زاده: ضرورت تدوین خط مشی حزب و تشکیلات کردستان حزب به طور فشرده در مقدمه سند مطرح شده است. تاکید سند اینست “اوضاع ايران به شدت متحول است. مبارزه علیه فقر و گرانی و برای تامین معیشت و سلامت مبرمیت عاجل پیدا کرده است. جدال برسر قدرت سیاسی و سرنگونی جمهوری اسلامی در صحنه سياست ايران و از جمله در کردستان معناى بسيار زمينى و گسترده به خود گرفته است. پایان حاکمیت رژيم اسلامی و خارج شدن زودتر کنترل اوضاع از دست این حکومت، مشخصا در کردستان یک احتمال قوی است.” در نتیجه برای پاسخگویی به این وضعیت داشتن تصویری روشن از کارمان و دورنمای آن، از مسیری که طی میکنیم و جوابگویی درست به وظایفی که در هر مقطع پیش رو داریم، لازمه پیشرفت فعالیت حزب و تشکیلات کردستان حزب است که ظرفیت ایفای نقش مهم در تحولات جامعه را دارد. به ویژه زمانی که در همین فضای سیاسی، جنبش بورژوا ناسیونالیستی و احزاب آن با تقلای فراوان و به کمک ارتجاع منطقه، به طور مستمر کل افق و استراتژی و نقشه و اقدامات ارتجاعی خود را برای تصرف قدرت سیاسی شب و روز به جامعه کردستان پمپاژمیکنند. در چنین وضعیتی جنبش کمونیستی و کارگری و حزب حکمتیست به عنوان بخش متحزب این حنبش با افق و استراتژی و نقشه و اقدامات روشنی مسیر تصرف قدرت سیاسی توسط کارگر و کمونیسم و حزب پیشرو آن را ترسیم میکند. این هم مولفه ضروری دیگر تدوین این سند است. اینکه چرا این سند مشخصا در رابطه با کردستان تدوین شده، اولا به این دلیل، ما در آخرین کنگره حزب (کنگره نهم، نوامبر ۲۰۱۹) خط مشی سراسری حزب در اسناد مصوب آن کنگره را تدوین و ارائه کردیم و ثانیا حزب ما به این فاکتور توجه دارد. از مقطع انقلاب ۵۷ به بعد، به دلیل تناسب قوای متفاوت سیاسی و مبارزاتی به وجود آمده در چهار دهه عمر جمهوری اسلامی، احتمال بروز روندهای متفاوت در مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی در کردستان وجود دارد، در نتیجه همانطور سند ما به آن اشاره دارد، با چشمان باز آن شرایط متفاوت را باید دید و برای پاسخگویی به آن آمادگی لازم را باید داشت. این سند تلاش دارد به این جنبه مهم مساله هم پاسخگو باشد. یک جنبه مهم دیگر ایجاد بیشترین همفکری و تلاش برای داشتن درک واحد از پراتیک سیاسی و اجتماعی و تشکیلاتی در میان رهبری و کادرها و اعضای حزب به ویژه فعالین داخل در دوره آینده فعالیت حزب در کردستان است. سند خط مشی حزب به این نیازها جواب میدهد. جهت گیریها و محورهای اصلی کار ما در سند خط مشی حزب در کردستان تعیین شده است. مبارزین آگاه و فعالین حزب با مطالعه سند که منتشرشده، با جهت و خط مشی مان آشنا شده و میتوانند قضاوت کنند. با اینحال جوهر جهتگیری اصلی سند اینست: “اوضاع متحول سیاسی و مبارزاتی و جدال قدرت در صحنه سیاست ایران و مشخصا کردستان را باید دید و کارگر و کمونیسم، نه نظاره گر، بلکه به عنوان نیروی دخالتگر و رهبر تحولات با نقشه آماده به استقبال آن بروند”. واقع بینانه برظرفیت و توانایی جریان چپ و کمونیسم و جنبش آزایخواهانه در کردستان به عنوان پایه مهم قدرت جنبش کمونیستی و کارگری و حزب ما در سراسر ایران و در کردستان تاکید شده است. این سند همزمان محدودیتها و کمبودهای اساسی موجود ما را مشخص کرده و بر تحرک لازم و عاجل برای فایق آمدن بر این کمبودها انگشت گذاشته است. در بخش دیگری از سند راههای پیشروی و مراحل کار و محورهای اولویت دار در هر مرحله تعیین شده که اینجا لازم به تکرار نیست و علاقمندان را به مطالعه مستقیم سند خط مشی حزب در کردستان مراجعه میدهم. به این ترتیب این سند قطب نمای روشنی برای فعالیتهای حزب در کردستان است.

در پاسخ به بخش دوم سئوالتان و مبنای مراحل تعیین شده در این سند، باید بگویم، برای حزب ما و هر حزب سیاسی جدی، جدال تصرف قدرت سیاسی و سرنگونی جمهوری اسلامی، پروسه ساده، یک بعدی و یک خطی نیست، که تنها با ردیف کردن یکسری اقدامات و در بهترین حالت تبلیغ و ترویج و آگاهگری بتوان مسیر پیشروی را تعیین و طی کرد. بلکه به درستی باید پیچیدگی های این مسیر را شناخت، توانایی ها و ناتوانی های جنبش و حزبمان را تشخیص داد، مراحل مختلف کار و استنتاجات منطبق برای هر دوره را ترسیم کرد. چنین نگرشی مبنای تعیین مراحل کار ما و محورهای مهم وظایف هر دوره حزب ما در کردستان است.

از نظر ما جنبش چپ و کمونیسم در کردستان به طور کلی و مشخصا کمونیسم کارگری نیروی دخیل در صحنه سیاسی است. نقطه عزیمت ما اینست طبق نقشه روشنی تواناییهای این جنبش را در کشمکش سیاسی و اجتماعی مادیت بخشیم. مساله اینست بر بطن استراتژی عمومی حزب برای سرنگونی جمهور اسلامی و سازمان دادن انقلاب کارگری، قدرت اجتماعی کارگر و کمونیسم و آزادیخواهی را در کردستان چگونه به صحنه سیاسی بکشیم. در جدال مستقیم قدرت در کردستان علیه جمهوری اسلامی و علیه ارتجاع ناسیونالیستی و مذهبی چگونه عمل کنیم. سند خط مشی حزب در کردستان حاصل مباحث ما و تجربه جنبش ما در پاسخ به این مسائل گرهی است. برنامه عمل ما مرحله به مرحله میخواهد این توان و نیرو را به میدان بکشد. بر این اساس در مرحله کنونی تلاش ما اینست جنبش و حزب ما به عنوان نیروی دخالتگر و جابجا کننده نیرو موقعیت خود را در جامعه تثبیت کند. در این رابطه وظایف روشنی را باید به سرانجام برسانیم. در مرحله بعدی بر بطن فلج شدن بیشتر جمهوری اسلامی در سطح سراسری، پروسه برچیدن جمهوری اسلامی از شهرهای کردستان در دستور قرار میگیرد. وظایف آن دوره در سند مشخص شده است. در مرحله نهایی پایان حاکمیت جمهوری اسلامی و کنترل اوضاع توسط کارگر و مردم و حزب ما و اعلام حاکمیت شورایی در دستور قرار میگیرد. هر یک از این مراحل بخشی از پرسپکتیو عمومی قدرتگیری هدفمند کارگر و کمونیسم و حزب کمونیستی ما در جامعه است. این مراحل به هم مربوطند، در عین حال تفاوتهای وظایف کمونیستها در هر دوره تعیین شده است. اینکه فوکوسهای ما در هر دوره کدامست در سند خط مشی حزب در کردستان به روشنی به آن اشاره شده و لزومی به تکرار آن دراینجا نیست.

کمونیست هفتگی: در سند به سابقه و موقعیت و توانایى اجتماعی نیروی کمونیسم و چپ و آزادیخواه در کردستان اشاره شده، این موقعیت سیاسی و اجتماعی جنبش چپ و کمونیستی حاصل کدام تجربه مبارزاتی است؟ در عین حال در سند تاکید شده، “این موقعیت و پتانسیل هنوز به تمامى به توانایى عملی و متشکل و سازمانیافته، تبدیل نشده است”. برای تبدیل این ظرفیت بالای کمونیسم به جنبش سیاسی و حزبی هدفمند، متشکل و سازمانیافته و موثر در جامعه چه کار میکنید؟

صالح سرداری: در جواب سوْال شما باید بگویم که موقعیت و توانایی كمونیسم در کردستان بیش از چهل سال سابقه دارد. بعد از اصلاحات ارضی شاه در دهه چهل و خلع ید از دهقانان، خَیل عظیمی از آنها روانه شهرها شده و در حاشیه شهرها سكنی گزیدند. این روند به بزرگ شدن جمعیت شهرهای كردستان و شکلگیری طبقه جوان کارگر و مزدبگیر شد. در كردستان به موازات این تحول سیاسی و اجتماعی نسلی از كمونیست ها و سوسیالیست ها به فعالیت سیاسی در پیوندی عمیق با كارگران و زحمتكشان رواوردند. این نسل از روشنفكران كمونیست در نقد كمونیسم موجود، یعنی مشی چریكی و توده ایسم به مشی مبارزه توده ای روآورد، هرچند آن دوره عمدتا تحت تاثیر تفكر و نگرش مائویستی بودند. این نسل از کمونیست ها در شهرهای كردستان و دانشگاهها فعالیت میكردند، با كارگران و زحمتكشان رابطه عمیقی پیدا كرده و این باعث اعتماد و اعتبار كمونیست ها در میان مردم كردستان شده بود.

با انقلاب ٥٧ كمونیستها عمدتا در سازمان كومله و سپس در حزب كمونیست ایران متشكل شده و علیه جمهوری اسلامی و در دفاع از دستاوردهای انقلاب به مبارزه ادامه دادند. دفاع قاطع كمونیست ها از منافع كارگران و زحمتكشان و مقاومت در مقابل یورش جمهوری اسلامی به كردستان، اعتبار كمونیست ها و نفوذ آنها را چند برابر كرد و به یكی از اصلی ترین نیروهای جامعه كردستان تبدیل شدند. همچنین از همان اوائل همزمان با مقاومت در مقابل جمهوری اسلامی، در مقابل زورگویی های حزب دمكرات كردستان نسبت به زحمتكشان ایستادند. از آزادی فعالیت سیاسی احزاب و جریانات و تشكل های مردم دفاع کردند. در شهرها علیرغم اختناق و فشار رژیم اسلامی فعالین كمونیستها ادامه داشت و به مناسبتهای مختلف و از جمله با برگزاری اول ماه مه در چند سال متوالی به كمونیستها قدرت و اعتبار زیادی داده بود. هرچند تعداد زیادی از فعالین كمونیست و آزادیخواه را رژیم اسلامی دستگیر و تعدادی را اعدام كرد، اما هیچوقت نتوانست اراده آنها را بشكند. زندان های جمهوری اسلامی مملو از زنان و جوانان كمونیست بود و با تحمیل چند سال زندانی به آنها و اعدام كردن هرگز نتوانست اراده آنها را بشكند. همه این مبارزات توده ای و سیاسی در شهرها و روستاها و مبارزه نیروی نظامی كومله، كمونیسم را به یك جریان مورد اعتماد كارگران و زحمتكشان تبدیل كرد.

تحولات اروپای شرقی و شكست و فروپاشی سرمایه داری دولتی و كمونیسم بورژوائی تأثیرات خود را بر كمونیسم در دنیا بطور کلی و فعالیت کمونیستی در ایران و كردستان داشت. حمله آمریكا به عراق و طلوع خونین “نظم نوین جهانی”، فعالیت كمونیستی و جریانات کمونیستی را تحت فشار قرار داد. ایندوره ما شاهد این تاثیرات و چرخشهای سیاسی در احزاب کمونیستی هستیم. جدایی از حزب كمونیست ایران و تشكیل حزب كمونیست كارگری و ادامه فعالیت در كردستان هم با توجه به تاریخ و اعتباری كه كمونیسم داشت، در اشكال مختلف ادامه یافت و با ابتكارات جدیدی كمونیسم در كردستان برای متشكل كردن صفوف كارگران و مبارزین انقلابی و كمونیست به تلاش خود ادامه دادند. تشكل هایی برای دفاع از حقوق كودكان و دفاع از حقوق زنان و … تشكیل شدند كه نقش مهمی در فضای سیاسی جامعه به نفع كمونیسم و أزادیخواهی داشت. كمونیست ها به مناسبت های مختلف در تمام سوخت و ساز مبارزاتی بنفع كارگران و زحمتكشان حضور داشتند. این در حالی بود كه مداوما تحت پیگرد و دستگیر شدن بودند.

در سال های اخیر تقریبا همه اول ماه مه ها را به اشكال مختلف برگزار كرده اند. برای آزاد كردن كارگران زندانی و فعالین سیاسی و جلوگیری از اعدام در صف اول مبارزه قرار داشته اند. به جرات میتوان گفت كه در تمام فعالیت های مبارزاتی و دفاع از منافع كارگران و زحمتكشان فقط كمونیست ها و چپ ها حضور داشته اند. در تمام این دوران جنبش كمونیستی در كردستان هم دچار افت و خیزهایی شده اما هیچ وقت تسلیم فشار و اختناق نشده است و هم اكنون این جنبش روشنتر از همیشه در صحنه اعتراضات با تمام كمبودها و مشكلاتی كه برایش فراهم آورده اند حضور دارد.

در جواب به بخش دوم سوْالتان متاسفانه باید بگویم با تمام این مبارزات و زحمات و فداكاری كمونیست ها در مقابل یكی از هارترین رژیم های تاریخ بشری، مشكلات و محدودیت های زیادی برای جنبش ما ایجاد شده است. یكی از مهمترین این مشكلات سركوب بی امان و مداوم کارگر و كمونیسم از طرف رژیم به درندانه ترین شیوه بوده است. رژیم اسلامی تعدادی از فعالین و رهبران و آژیتاتورهای كارگری را اعدام كرد، تعداد بسیاری در نبردهای نظامی جان باختند و هزاران نفر را در زندانها به اسارت کشیدند. یكی دیگر از مشكلاتی كه در تضعیف كمونیسم در كردستان تأثیر داشته، انشعابات و جدایی هایی است كه بدان تحمیل شده و گاها باعث یاس و ناامیدی شده است. از عوارض دیگری كه تأثیر داشته، با توجه به نظامی شدن شهرهای کردستان و ضرورت و وجود فعالیت نظامی، محدودیت های خود را بر فعالیت كمونیستی تحمیل كرده است. نیازها و سنتهای فعالیت نظامی باعث شده كه هم سازمان های درست شده ضربه بخورند و هم سبك كار كمونیستی در مقابل سنت های موجود كار تشكیلاتی تضعیف شوند.

اما با تمام این محدودیت ها و فشارها، كمونیسم و برابری طلبی در جامعه كردستان یك داده اجتماعی و جنبشی قائم به ذات است و در میدان مبارزات برای رسیدن به مطالبات و خواست های توده های كارگر و زحمتكش حضور دارد. این در حالیست كه اعتراض و مبارزه در گوشه و كنّار جامعه ایران ادامه دارد. این اعتراضات در دیماه ٩٦ و آبان ٩٨ با خواست حقوق پایمال شده كارگران و اقشار مختلف مردم زحمتكش، رژیم جمهوری اسلامی و هر دوجناح را به مصاف طلبید و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر خامنه ای همه شهرهای ایران را درنوردید. صدها رهبر عملی و اجتماعی و آژیتاتور كمونیست در اعتراضات كارگری ظاهر شدند و كمونیسم و طبقه كارگر را نمایندگی كردند. این در شرایطی است كه رژیم جمهوری اسلامی هیج راه برون رفتی برای عبور از بحرانهایی كه دامنگیرش شده است ندارد و همزمان وظائف كمونیست ها چند برابر شده است.

در چنین اوضاعی آلترناتیوهای راست و ارتجاعی با امكانات فراوانی كه در اختیار دارند، برای تحمیل خود به مردم ایران در تلاش اند و میخواهند بار دیگر بر موج مبارزات مردم سوار شوند. كمونیست ها و طبقه كارگر كه بیشتر از همه برای پیروزی در فعالیت و تلاشند باید با دقت اوضاع را در نظر داشته باشند. در كردستان هم نیروهای راست و ارتجاعی برای آینده خود را سازمان دادند و آماده كرده اند. آنها با در اختیار داشتن امكاناتی كه برایشان فراهم كرده اند، میخواهند در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی خود را بر مردم كارگر و زحمتكش جامعه كردستان تحمیل كنند و مانع دخالت مردم در سرنوشت خود شوند، همانطور كه در كردستان عراق این اتفاق افتاد. بنظر من كارگران و زحمتكشان باید از سه دهه حاكمیت احزاب ناسیونالیست كرد در کردستان عراق درس و تجربه بگیرند، با متحد شدن در شوراها و تشكلهای مستقل و با دخالت خود، مانع هر نوع سازش و بند و بست از بالا شوند. باید با دقت اوضاع را زیر نظر داشته باشند، احزاب و جریانات سیاسی در كردستان را بشناسند، بدانند چه حزب و جریانی در همه شرایط بدفاع از منافع كارگر و مردم زحمتکش و آزادیخواه در کردستان برخاسته، چه احزابی برای شریك شدن خود در قدرت منافع انها را نادیده گرفته و زیرپا نهاده و در آینده نیز زیر پا خواهند گذاشت.

حزب حكمتیست و خطی كه نمایندگی كرده، نشان داده كه در طی چهل سال گذشته در دفاع از منافع كارگر و زحمتكش لحظه ای كوتاهی نكرده است و همواره در کنار اعتراضات و مطالبات كارگران و مردم زحمتکش حضور داشته است. بهمین دلیل كارگران و كمونیست ها را فرامیخوانم به این حزب بپیوندند تا با هم بتوانیم با درست كردن یک حزب سیاسی کمونیستی قدرتمند از كمونیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی دفاع كنیم. كارگر و زحمتكش آن جامعه با متشكل شدن در تشكل های توده ای و قدرتمند كردن خود باید سرنوشت جامعه را در دست خود بگیرند.

کمونیست هفتگی: برای تقویت و محکم کردن سازمان حزب در داخل سند بر چه پروسه و مولفه هایی تاکید دارد؟ بعلاوه این سند گسترش سازماندهی توده ای و مشخصا دامن زدن به جنبش مجمع عمومی و شورایی را تصویر میکند. دامن زدن به جنبش مجمع عمومی و شورایی در چه مکانها و عرصه های مبارزاتی و اجتماعی مورد نظر است؟ و تا چه اندازه زمینه های گسترش جنبش محمع عمومی و شورایی مساعد است؟

ملکه عزتی: یکی از مولفه های اصلی حاکم بر سند تامین یک رهبری رادیکال و همزمان متحد کننده برای سمت و سو دادن به مبارزات جاری در جامعه است. سازماندهی، رهبری و ایجاد اتحاد در اعتراضات موجود از جمله اقدامات مهم و حیاتی برای حزب و طبعا کمیته کردستان حزب است. در این راستا است که این سند بر ایجاد و تحکیم سازمان حزب در داخل تاکید ویژه دارد.

روزانه شاهد اعتراضات اقشار مختلف اجتماعی هستیم. زنان، جوانان، کارگران و مردم محروم و خشمگینی که به طرق مختلف نارضایتی و نفرت خود را از این حکومت ابراز میکنند. این مبارزات و اعتراضات بخشا پراکنده میتواند بسیار موثرتر و قدرتمندتر خود را نشان دهد اگر اتحاد بین این اقشار محروم و تحت ستم تامین شود و یک رهبری واحد در راس آن قرار بگیرد. یکی از مهمترین مولفه ها در این رابطه جلب و جذب رهبران و فعالین جنبش کارگری و سایر جنبشهای رادیکال و موجود در جامعه حول سیاست کمونیستی و حزب است. یکی از مهمترین اقدامات برای ساختن حزب در داخل ایجاد و پایه ریزی حوزه های حزبی است. دخالت این حوزه ها در رشد و گسترش مبارزات اعتراضی در مراکز مهم از جمله در کارخانه ها، دانشگاه ها و مراکز آموزشی، میان انقلابیون کمونیست و نسلی است که از شرایط موجود به جان آمده است. ما در طی ۴ دهه حاکمیت حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی شاهد مبارزات زنان و مردان آزادیخواه در عرصه های مختلف بوده ایم. این اعتراضات بدون یک رهبری رادیکال و بدون سازماندهی منسجم میتواند سرکوب شوند، فعالینش دستگیر شوند و نهایتا بتوانند این صداهای اعتراضی را موقتا ساکت کنند. تغییر تاکتیک مبارزاتی در بزنگاه های حساس از وظایف مهم رهبری کمونیستی است. کادرهای کمونیست، کادرهایی که کمونیزم کارگری را نمایندگی میکنند وظیفه اولشان تامین این وظیفه مهم و انقلابی است.

یکی از نکات مهم دیگری که سند بر آن تاکید دارد سازماندهى توده‌اى و دامن زدن به جنبش مجمع عمومی و شورایی است. حزب ما در راس طرح و سیاست سازماندهی شورائی قرار دارد. ما از سالها پیش بر درستی این شیوه از سازماندهی تاکید کردیم و پرچمدار پرشور سنت شورائی بوده ایم. از نظر ما شورا مهمترین ارگان اعمال قدرت مستقیم و تصمیم گیری مستمر در سرنوشت مردم محروم راجع به مسائلی است که به زندگی و حیات خود آنان مربوط است. شوراها از ارگانهای نفی شرایطی است که طبقات حاکمه بنا به نیاز و منافع شان به بخشهای فرودست تحمیل کرده اند. مجمع عمومی نهادی است که کارگران و اقشار محروم جامعه بتوانند اراده خود را اعمال کنند و نمایندگان منتخب و قابل عزلشان را برگزینند. در سالهای اخیر در این رابطه چندین مرکز کارگری و مشخصا هفت تپه راه را نشان دادند و ثابت کردند این شیوه قابل اجرا و عملی است. در کردستان شورا سابقه قدیمی تری دارد. شوراهای محلات برای هم نسلهای من نامی آشنا است. آن شوراها در زمان حمله مزدوران جمهوری اسلامی به کردستان و قبل از آن کل نیازهای محلات را تامین میکردند. کلاس آموزشی داشتند، جوانان انقلابی را سازمان میدادند که امنیت و آسایش محله را بعهده بگیرند. تامین امکانات بهداشتی و درمانی از کارهای مهم این شوراها بودند. بدون شورای محلات، شهر قطعا با وضعیت بسیار وخیمی روبرو بود. در شرایط مشخصی در سطح محلات این تجارب میتواند الگوی سازماندهی توده ای باشند و برای جلوگیری از تعرض و حملات مزدوران رژیم سدی ایجاد کنند. در مراکز کارگری بنظر من این شیوه سازماندهی امروز بیش از پیش قابل اجرا است. بهمین دلیل است که در سند بطور مشخص شوراها بعنوان یکی از راههای متحد کردن مردم و انسجام مبارزات و اعتراضات جاری مطرح میشود. در سطحی وسیعتر، شوراها سازمان اعمال حاکمیت در جامعه هستند. حاکمیت شورائی یک هدف اعلام شده کمونیسم کارگری است.

کمونیست هفتگی: جنبش ناسیونالیستی و احزاب آن مانع بزرگی در مقابل دستیابی جامعه به آزادی، برابری و رفاه است. برای منزوی کردن جنبش ناسیونالیستی و احزاب آن به چه روشها و اهرمهایی باید متکی بود و چه باید کرد؟ همین جا سئوال دیگری را هم طرح کنیم، سند بر تحکیم و ایجاد بیشتر واحدهای گارد آزادی تاکید دارد، برای گسترش گارد آزادی فراخوان شما به جوانان و انسانهای علاقمند در داخل چیست؟

عبدالله دارابی: جامعه کردستان از نظر اقتصادی و سیاسی یک جزء درهم آمیخته و انتگره جامعه ایران است. به همین خاطر، پیوند و همسرنوشتی سراسری مردم در بخشهای مختلف ایران از جمله کردستان یک امر واقعی و انکار ناپذیر است. مضاف براین، واقعیات چهل سال اخیر جامعه ایران به خوبی نشان داده است که تلاش مردم در کردستان برای سرنگۆنی رژیم جمهوری اسلامی، بدون یک اعتلای سیاسی سراسری در سطح کشور نامحتمل و غیر ممکن است. ولی علیرغم میل ما و این همسرنوشتی سراسری، روشن است که دولتهای مستبد سلطنتی و اسلامی، یکی پس از دیگری بنا بر منافع سیاسی خویش، به جامعه کردستان خون پاشیده اند و با ایجاد زخم عمیق بر پیکر آن، مردم آنرا از هرگونه حقوق اولیه محروم ساختند. لذا تا به امروز ستم ملی ادامه داشته و حل مسئله کرد بلاتکلیف باقی مانده است. از منظر ما کمونیست ها این مساله مهم قابل صرف نظر کردن نیست و باید به آن جواب روشن سیاسی داد.

اما طنز تلخ تاریخ اینست که علاوه بر دشمنی آشکار و عریان رژیم های مستبد و آدمکش سلطنتی و جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان، یک نیروی بورژوا- ناسیونالیست کرد که سنتا خوانین و سرمایه داران را نمایندگی کرده، تحت عنوان مبارزه با ستم ملی، بدون اینکه نمایندگی از جانب کسی داشته باشد، بعنوان قیم و ولی مردم در کردستان ایران ظاهر میشود. حزب دمکرات و جریانهای ناسیونالیستی کرد، با هدف سهم خواهی از بورژوازی و شریک شدن با دولت مرکزی، پا به صحنه نبرد علیه مردم کردستان گذاشته است. هم اکنون کار بجایی رسیده که این رویارویی مستقیم را بعنوان آخرین حربه خود به مزایده بگذارند تا بلکه در پرتو آن مورد لطف و عنایت این رژیم آدمکش قرون وسطایی قرار بگیرند. در کردستان ایران این داد و ستد و معامله مخفیانه و از بالای سر مردم، توسط هر دو شاخه حزب دمکرات کردستان ایران و شرکا به قدمت عمر رژیم تا از ابتدا تا به امروز به تناوب در جریان بوده است. جنبش ناسیونالیستی کرد همواره ربطی به منافع مردمی که به نام آنان فعالیت میکند نداشته است، اما امروز نه تنها در کمپ دشمنان مردم خواهان آزادی و برابری جای گرفته اند بلکه آشکار و عریان شمشیرها را از رو بسته اند. احزاب ناسیونالیست کرد، همراه و هم جهت با سیاست و منافع دولتهای مرتجع و فاشیست منطقه، می کوشند جامعه کردستان را از رسیدن به یک زندگی شاد و مرفه و انسانی محروم سازند. هر روزه به بهانه های پوچ و وعده و وعید های دروغین عملا سیاست رویارویی و مقابله با مردم را دامن میزنند، سیاستهائی که تنها مخاطرات و ناامنی بیشتری برای مردم کردستان ببار می آورد و با نفرت پراکنی ملی تلاش دارند از هم اکنون خواستهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه جامعه را منکوب کنند.

مردم کردستان چگونه باید این مانع بزرگ را از سر راه خود بر دارند؟ مساله قدرت گیری و دستیابی به آن، اولین و اساسی ترین حلقه ای است که مردم کردستان باید به آن فکر کنند و روی آن فوکوس نمایند. سرنگون کردن رژیم جمهۆری اسلامی و باز داشتن احزاب ناسیونالیست از دستیابی به قدرت در کردستان، تنها راهی است که مردم کردستان و سراسر ایران باید به آن دست یابند. بدون سرنگونی تمام و کمال جمهوری اسلامی، مردم کردستان و سراسر ایران از انقیاد سیاسی و بردگی اقتصادی رها نخواهند شد و روی خوشی از زندگی نخواهند دید. نظام سرمایه داری امروز جهان در همه اشکال و ابعاد خویش با خشن ترین شکل و سیاستها به زندگی مردم کارگر و کارکن جامعه حمله می کند و پاسخ اعتراض به فقر و گرسنه نگاهداشتن را با گلوله جواب میدهند. مردم برای رسیدن به یک زندگی شایسته انسان باید با مبارزه برای سرنگونی رژیم، منزوی کردن سیاست ضد کارگری و ضد انسانی احزاب ناسیونالیست قدم پیش بگذارد و بی محابا آنها را افشا و رسوا کند و اجازه ندهند با قیمومیت از طرف مردم بر سر این زخم کهنه ستم ملی، به داد و ستد و معامله با رژیم های ارتجاعی و فاشیست مسلک در ایران ادامه دهند. باید با افشاگری مستمر خود احزاب ناسیونالیست را از سیاست تیولداری و قیم گری برحذر دارید و سرنوشت خویش را با دست خودتان رقم بزنید. باید حل مساله ملی در کردستان ایران را با تصمیم و رای آزادانه خودتان یک بار برای همیشه به پایان برسانید. مردم کردستان لیاقت و شایستگی آن را دارند در این شرایط بسیار ناهنجار زندگی لااقل مثل مردم کشورهای پیشرفته تر بتوانند به حداقلی از دسترنج خویش دست یابند. برای متوقف کردن و خشکاندن آنهمه خون پاشی به جامعه کردستان، مردم کردستان باید اتحاد و وحدت داوطلبانه با مردم کشور را سرلوحه کار و مبارزات شان قرار بدهند و با اتکا به آن به حق انتخاب آزاد و بلامانع طی یک رفراندم به ماندن در چهارچوب ایران با حق برابر یا جدایی رای بدهند.

ایجاد شوراها در محل کار و زیست یکی دیگر از اقدامات مهم و جدی مردم کارگر و زحمتکش در کردستان است که بایستی از همین حالا بعنوان بدیل و آلترناتیو جدی بعد از رژیم اسلامی، در مقابل آلترناتیوهای معرفه بورژوازی چون پارلمان، قرار بگیرد و به اتکا به آن بتوانید اعمال اراده جمعی خودتان را در تقابل با هر بدیل سرمایه دارانه و استثمارگرانه بکار ببندید. بدون ورود به این جدال طبقاتی و پیروزی در آن، تضاد اساسی جامعه سرمایه داری، تضاد کار و سرمایه در عصر حاضر باقی خواهد ماند و هیچ تغییر و تحولی در زندگی مردم بوجود نخواهد آمد. هر تغییر و تحول مثبت در زندگی مردم در درجه اول مستلزم این تحول بنیادی است که جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر و حزب حکمتیست مجدانه و با تمام توان از آن حمایت میکند.

گارد آزادی: در شراط حاضر، تأمین امنیت و ابزارهای دفاع از خود، یکی دیگر از رکن های ضروری است که جامعه ایران بشدت به آن نیاز دارد. چون به یمن وجود حاکمیت جمهوری اسلامی، سایه شوم ناامنی نه تنها در ایران، بلکه در کل خاورمیانه و بعضا در اروپا و آمریکا نیز گسترش یافته است. مردم کارگر و زحمتکش، بدون دفع و خنثی کردن این سایه شوم، در هیچ زمینه ای قادر به پیشروی نخواهد بود. تحکیم و گسترش گارد آزادی به معنای یک عرصه کاری همینجا و به همین منظور مطرح است که بویژه در دوره خیزشهای توده ای نیاز به آن صدچندان برجسته میشود. ناامن کردن جامعه توسط رژیم، نه تنها روی حذف فیزیکی مستقیم انسان ها بلکه روی چرخه پیشروی در همه عرصه های زندگی بویژه تولیدی، اجتماعی و فرهنگی تأثیر گذاشته است. جامعه بدون توان و پتانسیل دفاع از خود قادر به پیشروی نخواهد بود.

نیروی گارد آزادی، بعنوان یک عرصه کاری تنها خاص و ویژه کردستان نیست، سراسری است و به کل طبقه کارگر و همه مردم تشنه آزادی و خوشبختی در سراسر ایران مربوط است. در نتیجه، مکان این نیرو در داخل ایران و در محل کار و زیست خود مردم آزادیخواه قرار دارد نه در کوه و دشت، زیر زمینها یا کشورهای همجوار ایران. این نیرو، بدوا بر مبنای آشنایی و شناخت کامل آدمها با همدیگر در گروه های کوچک شکل و سازمان می یابد و در هرجا که لازم و ضروری باشد بویژه در کردستان مسلح خواهد شد. بدین خاطر جا دارد همینجا همه جوانان آزادیخواه و انقلابی را به پیوستن به گارد آزادی و تشکیل واحدهای گارد آزادی دعوت کنم. به گارد آزادی بپیوندید و ما و جامعه را از این تلاش انقلابی و آزادیخواهانه تان مطلع نمایید.

کمونیست هفتگی: جنبش اعتراضی در کردستان منفک از فضای جنبش اعتراضی در سطح سراسری نیست. چشم انداز جنبش اعتراضی و سرنگونی طلبانه را چگونه می بینید؟ در سند بر مولفه های تامین رهبری کمونیستی در جنبش اعتراضی و سرنگونی طلبانه اشاره شده، این مولفه ها کدامند و در این راستا جهت و اقدامات حزب چیست؟

سیاوش دانشور: جنبش اعتراضی در کردستان نه فقط از فضای جنبش اعتراضی در بقیه کشور جدا نیست بلکه در مواردی مبتکر حرکتهای اعتراضی پیشرو در یک جامعه شهری سرمایه داری است که تاثیر خود را در سیاست و حرکت اعتراضی رادیکال در مناطق دیگر ایران گذاشته است. مضافا اینکه فعالین جنبشهای اعتراضی بویژه در شهرهای جنوب کردستان همواره در یک تعامل و ارتباط تنگاتنگ با فعالین تحرکات کارگری و آزادیخواهانه در سطح کشور و مراکز فعال تر مانند تهران بوده اند و برعکس فعالین جنبشهای اعتراضی رادیکال همواره به تحرک سیاسی در کردستان توجه ویژه ای داشته اند.

آنچه که فضای عمومی سیاسی در کردستان را از مابقی ایران تفکیک می کند این واقعیت است که جامعه کردستان جامعه ای حزبی و پلاریزه است. جامعه کردستان هیچوقت به رژیم اسلامی تمکین نکرد و علیرغم سرکوب مستمر و فضای امنیتی و میلیتاریزه برای سالهای طولانی بویژه در دهه شصت و بدرجه ای دهه هفتاد، واقعیات پایدارتر سیاسی در جامعه کردستان تغییری نکرده است. در عین حال در دو دهه گذشته در جامعه کردستان، رژیم اسلامی فرجه بیشتری به تحرک جریانات اسلامی و ناسیونالیستی پرو رژیمی با هدف برهم زدن تعادل سیاسی در کردستان داده است. اما این سیاست در متن سرکوب خونین و ممنوعیت سازمانهای انقلابی، اگرچه در کوتاه مدت فرصتی برای ابزار وجود به این جریانات داده است اما نظر به واقعیات سیاسی و اجتماعی جامعه کردستان و سنتهای مبارزاتی ریشه دارتر نتوانسته اطمینان خاطری برای رژیم اسلامی در کردستان فراهم کند. با هر درجه تغییر تعادل قوای سیاسی و در متن کارنامه ننگین و ضد اجتماعی نیروهای ارتجاعی ناسیونالیستی و اسلامی، بسرعت رادیکالیسم و برابری طلبی سوسیالیستی و کمونیسم در کردستان قد علم می کند. مشخصات کنکرت جامعه کردستان بما می گوید که بمجرد اینکه در مرکز مهار قدرت رژیم اسلامی شل شود، در کردستان شاید زودتر از هر جای ایران امکان سقوط حاکمیت اسلامی و یا خلأ قدرت حس خواهد شد و فرجه ای به جریانات سیاسی از جمله کمونیسم میدهد که این خلأ را پر کنند و یا زودتر از بقیه جاهای ایران احزاب سیاسی غیر قانونی در اپوزیسیون بتوانند با اتکا به نیروی خود در شهرهای کردستان حضور یابند.

چگونه باید رهبری اعتراضات را در سطوح مختلف تامین و تضمین کرد؟ رهبری امری اساسا سیاسی است که باید در سطوح مختلف سراسری و محلی تامین شود. تامین رهبری کمونیستی کارگری بطور مشخص تر حاصل جدال برسر آلترناتیوها و افقهای مختلف و دست بالا پیدا کردن سیاست سازمانگرانه کمونیستی بر اعتراضات جاری برای سرنگونی و آینده جامعه است. سند محورهای کار حزب در کردستان بر همین اصول عام تاکید می کند اما روشن است که ما در باره کلیات حرف نمی زنیم بلکه در باره یک جامعه قطبی و متحزب در پروسه سرنگونی با جنبشهای مختلف و مشخصا در تقابل با جنبشهای ارتجاعی و ضد کارگری ناسیونالیستی و بورژوائی حرف میزنیم. بعنوان حزب در قلمرو سراسری و ماکرو روشن است چه میگوئیم و چه نمی خواهیم و تلاش داریم جامعه و سیر سیاسی به کدام سمت برود. اما این بمجرد اراده ما رخ نمی دهد، بلکه ضروری است در متن یک کشمکش دائمی و بیوقفه، فتح سنگرهائی معین، داشتن برنامه روشن برای بدست گرفتن ابتکار عمل سیاسی، ایجاد سازمان و تشکیلاتهای مناسب اینکار با کادرهائی که به کل نقشه اشراف دارند، و مهمتر در متن یک مبارزه و پراتیک اجتماعی نیروی انقلابی و کمونیستی میتواند محقق شود.

ما از همین امروز بر تمایز صفوف چپ و راست جامعه، بر چکش زدن و تیز کردن خط و سنت مبارزاتی متمایز، بر تلاش برای جلب توده های هرچه وسیعتری حول راه حل و برنامه کارگری و کمونیستی، بر ضرورت ایجاد آمادگی لازم کادرها و فعالین جنبش مان، بر عروج رهبرانی که نماینده آزادیخواهی و تجسم مادی انتقاد کارگری و سوسیالیستی در جامعه باشند، تاکید داریم. کمونیسم چه در قلمرو سراسری و چه در کردستان باید به این نیازها پاسخ دهد. ناسیونالیسم و جریانات بورژوائی و متحدین اسلامی شان، امروز در بند و بست با حکومت و امیدوار به حمایت آمریکا و دولتهای مرتجع منطقه حساب باز کرده است. اینها ممکن است عبارات توخالی و شعارهای دهن پرکن هم در دوره خیزش های انقلابی برای سرنگونی سر دهند و یا قومیگری و نفرت پراکنی ملی را سرمایه بسیج نیروهای واپسگرای جامعه کنند. در عین حال این “هنر” را دارند که با خانخانی نظامی و تحرکات تروریستی سرباز اهداف اسلاف ارتجاعی شان در ایران و منطقه شوند. کمونیسم کارگری و کمونیست ها در کردستان پیشاپیش باید راه حل شورائی و سنت عمل مستقیم توده ای و کارگری را برجسته کند، ابزار دفاع از خود و جامعه را تامین کند، در راس حرکتهای اعتراضی و توده ای برای درهم کوبیدن ارکان حکومت اسلامی باشد، اولین نیروهائی باشند که مراکز مهم قدرت را فتح و قدرت خود را هرجا و به هر میزان ممکن مستقر می کنند، در متن و در دل جنبشهای اجتماعی آزادیخواهانه و پیشرو به یک نیروی غیر قابل حذف و یک جریان اعتراضی قدرتمند اجتماعی بدل شود. برای اینها بدوا رهبران عملی حرکتهای اجتماعی باید خود را به این سطح برسانند و به نیازهای مشخص دوره انقلابی که تماما با دور قبل و بعد آن متفاوت است پاسخ دهند.

لذا ما از امروز و در متن مباره جاری بر ناظر شدن سیاستها و شعارهای متحد کننده که قدرت بسیج وسیعتری دارند در قبال سوالات کلیدی جامعه و حلقه های اصلی تاکید داریم. حزب در کردستان باید جز لایتجزا و در صف اول ایجاد این وحدت و قدرت آلترناتیو قرار گیرد. بعبارت دیگر حزب و فعالین آن و کادرهای کمونیست با جنبش کارگری، جنبشهای برابری طلب و رفع تبعیض یکی شود و بیان فشرده و نوک تیز پیکان این جنبشها باشد. ما وارد دوره ای می شویم که نیازمند آنست که آژیتاتورها و رهبران کمونیست در هر گوشه جامعه در راس تحرکات اعتراضی و لولای اتحاد این نیروهای اجتماعی باشند و بعنوان نمایندگان و سخنگویان و رهبران با نفوذ کمونیسم ایران عروج کنند. همه اینها یعنی کمونیسم ایندوران باید در سطوح محلی، منطقه ای، شهری، سراسری، در راس اعتراضات رادیکال جاری و شوراها و سنت عمل مستقیم کارگری قد علم کند. حزب کمونیست کارگری – حکمتیست حزبی برای پاسخ به نیازهای ایندوره در متن مبارزه انقلابی و توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی و درهم کوبیدن چهارچوبهائی است که کل کمپ نیروهای ارتجاع سیاسی در ایران در تحلیل نهائی خواهان بازسازی و ابقای آنند. ما نیروی نفی این اوضاع هستیم و خود را در مقابل هر جریان و نیروئی خواهیم دید که در این کشمکش تلاش دارد صف مستقل کارگر و اعتراض رادیکال توده مردم زحمتکش را به نیروی ارتجاع سیاسی و جریانات بورژوائی بدل کند.

***