رویدادهای هفته اخیر در مریوان صحنه هائی از یک جدال تعیین کننده آینده نزدیک را ترسیم می کند. تعدادی متعصب و مومیائی با قمه و شمشیر به محله ای هجوم میبرند و قصد دارند سر یک جوان را از بدن جدا کنند! چرا؟ چون بزعم علمداران دین این افراد “کافر” هستند، طبق شرع انور خونشان حلال است و باید مجازات شوند! واکنش سریع زنان و همسایه ها و حضور بلافاصله مردم این باند آدمکش را مفتضحانه فراری میدهد. از آن لحظه یک آمادگی جمعی دفاع از خود شکل می گیرد. چند مورد دیگر همین هفته در مریوان داشتیم که سلفی داعشی ها “آتش به اختیار” قمه کشان به مردم حمله کردند.
در قبال این واقعه سکوتی نامتعارف میان جریانات سیاسی اپوزیسیون ایران و سازمانهای ناسیونالیست و فعال در منطقه حکمفرما است. بعضا تلاش میشود این اتفاقات به تعصب اسلامی سلفی ها در ماه رمضان و واکنش به “توهین” جوانان به اسلام تقلیل یابد. این تقلیل گرائی، در بهترین حالت ناشی از خوشخیالی و یک توهم خطرناک و در بدترین حالت تلاشی سیاسی برای کنار آمدن با این جریانات عهد عتیقی است.
واقعیت اینست که جامعه ایران با سرعت به سمت یک تحول انقلابی و یک تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی میرود. اردوی حافظان نظم کنونی با دستگاه سرکوب و مذهب و مردسالاری و استثمار و استبداش، از حکومت تا اپوزیسیون، در فکر انتقال قدرت و بازتعریف قدرت طبقات حاکمه و مَرمّت این نظام هستند. ائتلاف ها و جبهه هائی که تشکیل شدند و خواهند شد، نمی توانند از سیاست دول غربی و دولتهای مرتجع منطقه جلو بزنند. از جمهوری اسلامی و طالبان تا صدها نیروی جهادی را معلوم است با حمایت چه دولتهائی، در متن کدام معادلات سیاسی و برای چه اهدافی سرهم کردند و بجان مردم انداختند. دنیای بعد از جنگ سرد، دنیای افسارگسیختن مذهب و ناسیونالیسم، واپسگرائی و فاشیسم بود. حال که جامعه آبستن تحولی دیگر است، هر جریانی بنا به منفعت آنی و آتی خویش، صفش را معلوم می کند. جریانی مثل حزب دمکرات کردستان که خودش مبتکر تشکیل اتحادیه آخوندهای سنی و تمجید از مفتی زاده و مکتب قرآن در مقابل کمونیست ها است، نمیتواند در این جدال کنار مردم آزادیخواه مریوان و فردا سنندج و هرجای دیگر قرار بگیرد. جریاناتی که با نیروهای اسلامی نشست و برخاست میکنند، چطور علیه اسلامی ها در دفاع از حقوق و آزادیهای فردی شهروندان بایستد؟
برای کمونیسم کارگری در کردستان و سراسر کشور مسئله تماما متفاوت است. از نظر ما این ادامه جدال تمام نشده اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی با ارتجاع سیاسی و جریانات مذهبی است. سیاست حزب حکمتیست روشن است: اول، آینده ایران نمی تواند آینده ای مذهبی باشد. کارگران و مردمی که حکومت اسلامی را بزیر می کشند به بقای اسلام و قوانین اسلامی در اشکال نوینی در حاکمیت و ساختار سیاسی جامعه رضایت نمی دهند. جدائی کامل دین از دولت و آموزش و پرورش، تبدیل مذهب به امر خصوصی افراد، کمترین حرفی است که میتوان زد. دولت و قانون باید سکولار و مدرن و پیشرو باشد. با اینحال، تردید نداشته باشید با یک تحول انقلابی، جامعه ایران در پله سکولاریسم نمی ماند بلکه یک روند اسلام زدائی را از سر خواهد گذراند. دوم، آزادی مذهب و بی مذهبی یک قانون برنامه کارگری ماست. افراد بزرگسال در داشتن یا نداشتن مذهب آزادند. اما تحمیل مذهب و شعائر مذهبی ممنوع است، آموزش مذهبی ممنوع است، کودک آزاری مذهبیون جرم سنگین است، تعرض به زنان بنا به “شرع انور” با زندان روبرو می شود. سوم، آزادی پوشش یک حق پایه ای مردم است. هیچ مرجع و مقامی حق ندارد در امور شخصی و خصوصی و آزادیهای فردی و اجتماعی دخالت کند، فتوا صادر کند و یا دست به خشونت علیه شهروندان بزند. چنین اعمالی از سوی هر کسی بعنوان جرم مورد تعقیب قرار میگیرد. چهارم، آزادی بیان و نقد بی قید و شرط است، “مقدسات” نداریم” چه ملی چه مذهبی چه ایدئولوژیکی. یاد بگیرید حرف بزنید و بشنوید. قمه کشی جواب نیست، این حق مردم است که دستی را که برویشان قمه می کشد؛ بشکنند. بعنوان بزرگسال حق دارید به هر خرافه ای باور داشته باشید، اما حق ندارید جامعه را ناامن کنید، کسی که دستور قتل میدهد دیگر نمی تواند در کنار مردم راست راست راه برود. با شما شوخی نداریم!
اما قمه چرخانی و تعصبات کور صرفا ظاهر و اَشکال پیشبرد مسئله است. هدف اسلامی ها قدرتمند شدن خودشان با اتکا به ارعاب است. این توحش و قمه کشی سرمایه گذاری برای ائتلاف های امروز و فردا است. همینطور سکوت تاکنونی جریانات ناسیونالیست در این واقعه، آگاهانه و کاسبکارانه است. آنها میدانند کمونیست های کردستان در مقاطع مختلفی این نیروها را شکست دادند، خلع سلاح و در هر شهر منزوی کردند. همینطور میدانند که سیاست دول غربی و دولتهای مرتجع منطقه حمایت سیاسی و لجستیکی از نیروهای اسلامی متفرقه است. بعضا منابع مالی شان مشترک است و بعضا مراعات “دوستان حال و آینده” را میکنند. این خرده حسابهای سیاسی و حتی سکتاریستی اما تنها مانع یک موضعگیری سرراست سیاسی نیست، مسئله اساسی تر اینست که در جدال دو اردوی آزادیخواهی و ارتجاع، این نیروها علیرغم هر نقدی به سلفی گری و اسلامیسم، منافع خود را بیشتر در کنار ائتلافهای راست و مذهبی جستجو می کنند. چپ ترهایشان قصد ندارند علیه این واپسگرائی و ارتجاع ضد جامعه بدون ابهام بایستند و راست ترهایشان خودشان یا یک پا اسلامی اند یا روی “کردایتی” اسلامیون حساب باز کردند. فدرالیست ها در این اوضاع دچار تناقض می شوند، جامعه ایده آل آنها جامعه موزائیکی متشکل از مذاهب و ملیت و قوم و قبیله است، علیه یکی بشورند علیه بنیادهای هویتی خودشان شوریده اند.
اما اینها جواب مردمی را که امنیت ناچیزشان مورد هجوم قمه کشان داعشی قرار گرفته نمی دهد. مردم حق دارند و مخیرند که از خود دفاع کنند. کسی منتظر محاسبات و چرتکه انداختن سیاسی این و آن نمی شود و نباید بشود. ما میگوئیم این جبهه ای از نبرد وسیع تر با ارتجاع مذهبی و در راس آن با جمهوری اسلامی است. بدرجه ای که سرنگونی جمهوری اسلامی همه جانبه و انقلابی صورت گیرد، امکان تنفس به این نیروها نمی دهد. همین چند روز نیز جمهوری اسلامی زیر بغل این جماعت را گرفته بود و در عوض به مردم معترض هجوم برده و چهار جوان را بازداشت کرده است. مطلقا نباید خوشبین بود، اینها نیروهائی در کل منطقه هستند و هرجا ضروری باشد جولان میدهند، حامیان مشخص دارند و ارتجاع بورژوائی در تقابل با کارگر و کمونیسم و آزادیخواهی و سکولاریسم، روی این مرتجعین حساب باز کرده است.
راه حل ما نیز به همان اندازه صریح و روشن است: ما میگوئیم اولا این نیروها دست ساز و در جامعه کردستان بی ریشه اند. بخشی از آنها زیر سایه بورژوازی اسلامی نان میخورند، اسپانسورهای این قمه کشان اسلامی خودشان کارخانه دار و بازاری و تاجرند. آنها نیز منافع طبقاتی خود را دنبال می کنند. نیروهای سلفی داعشی آگاهانه توسط رژیم اسلامی برای تقابل با چپ و کمونیسم در کردستان پرو بال داده شدند و امروز نیز توسط دول مرتجع منطقه تغذیه می شوند. تعدادی سلفی داعشی قاتل و قمه کش در مقابل دریای مردم آزادیخواه و انقلابی هیچ محسوب میشوند. آنها در حاشیه امنیتی رژیم اسلامی علیه شهروندان قلدری میکنند. کسانی که در مقاطع مختلف در تاریخ آن جامعه از کمونیست ها شکست خوردند، بهتر است پایشان را بیشتر از گلیم شان دراز نکنند. کردستان ایران را با عراق و یمن و سوریه اشتباه گرفتید. کردستان ایران سنگر آزادی است و کارگر و کمونیسم حرف اول را میزند نه اسلام و ناسیونالیسم!
مردم آزادیخواه مریوان و شهرهای کردستان!
این جدال را جدی بگیرید. برای آزادی باید در سنگرهای مختلفی حضور داشت. بیش از چهار دهه است جمهوری اسلامی تلاش کرده جامعه ایران را اسلامی کند و تمام قد شکست خورده است، امروز ایران و جامعه کردستان تسلیم اسلام دیگری نمی شود. ما مطلقاً تعرض سلفی داعشی ها به فرزندان و محیط زندگی مان را نمی پذیریم. ما مطلقاً دخالت در امور شخصی و خصوصی خود را نمی پذیریم. نه فقط دفاع قاطع از خود حق روشن هر کسی است، بلکه هر تعرض مرتجعین با تعرضی متقابل روبرو خواهد شد. تردید نکنید که مردم انقلابی در مریوان و شهرهای کردستان یک درس فراموش نشدنی به این جانیان خواهند داد. در این جدال حزب کمونیست کارگری- حکمتیست در کنار شماست!
سردبیر.
١٧ اردیبهشت ١٤٠٠