مقالات

اعتراض برای یک بطری ‌آب یا برای ادامه زندگی؟ پروین کابلی

این کشف تازه ای نیست که همه گونه های روی زمین به آب احتیاج دارند. بشر که تکامل یافته ترین موجود روی زمین است ۸۵ درصد بدنش از آب تشکیل شده است و با همین دلیل ساده می توان فهمید که چرا مبارزات و اعتراضات مردم در نقاط ایران و در هفته های اخیر در خوزستان کلیت حکومت را نشان رفته است. مردم در ایران برای ادامه زندگی به آب که سرچشمه حیات است نیاز دارند و جمهوری اسلامی اب را از مردم دریغ می کند.

جامعه سرمایه داری از ابتدا و بنا به کارکرد خویش از جمله بدلیل سازماندهی تولید در تناقض و حتی در تقابل با طبیعت و محیط زیست، علیه کره خاکی و موجودیت آن عمل کرده است. تغییرات محیط زیستی همواره منشا ابراز نگرانی بوده است اما از دهه ۵۰ میلادی است که خطرات محیط زیستی بر زندگی انسان بطور جدی تر مورد بحث پژوهشگران و سازمانهای جهانی قرار گرفت. در ایران دوره پهلوی بحثهایی در مقاطع مختلف از مجلات بشدت سانسور شده از طرف ساواک به بیرون درز میکرد. یادم می آید که همان دوران مسئله آب آشامیدنی در شهر تهران و همینطور سیستم فاضلاب در تهران بطور دائم مورد بحث مردم عادی هم بود. اما در این مورد هیچ اقدام جدی انجام نشد.

در سالهای اخیر بحران آب همراه با افزایش خطر آلودگی هر چه بیشتر محیط زیست بطور جدی مورد بحث روزانه می باشد و بنا به تناسب قوای علیه سرمایه داری در بعضی کشورها اقداماتی در دستور کار قرار گرفته است. اما تمام شواهد تاکنونی دال بر این است که جمهوری اسلامی و مشاورین مختلف در دپارتمان های مربوطه به اوضاع وخیم میحط زیست آگاه بوده اند و هیچ اطلاعاتی را در این مورد از دست نداده اند و در این مورد اقدامی اساسی را در دستور خود قرار نداده اند.

حدود پنج سال پیش دوستی از ایران که در یکی از پروژه های دولتی دست دارد و از توجه من به مشکلات محیط زیست آگاه شده بود با من تماس گرفت و در مورد سدی “گتوند” که بدلیل شور کردن آب کارون تمام مزارع خوزستان را تحت الشعاع قرار داده و بخش مهمی را نابود کرده است، اطلاعاتی را در مورد چگونگی ایجاد این سد که باعث از بین رفتن آب آشامیدنی منطقه حاصلخیز خوزستان می شود در اختیار من گذاشت. این اطلاعات و اینکه چگونه دولت جمهوری اسلامی در مناطق شور زمین اقدام به ایجاد چنین سدی نموده است با شگفتی فراوان من روبرو شد.

اخیرا دکتر محمد جواد عبدالهی از استادان دانشگاه چمران اهواز در گزارشی در این مورد پرده از فاجعه ای عظمیم و خانمانسور برمیدارد. این گزارش نشان می دهد که “سد گتوند” بر روی گنبدهای نمکی گچساران ساخته شده است. این سد که در سال ۱۳۶۸ ساخته شد و در سال ۱۳۹۳ بدلیل جمع شدن نمک، توربین های سد از کار افتادند. علاوه بر این با شور شدن آب شیرین کارون در طی این مدت تقریبا طبیعت خوزستان و نخلهای این جلگه را به نابودی کشاند. (به نقل از این گزارش در سایت بهارنیوز).

سد “سد گتوند” تنها یکی از پروژه های فاجعه آفرین در ایران است. بستن سد از دهه ۱۳۶۰ در ایران بدون تحقیقات لازم به یکی از پروژه های مهم دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی تبدیل شد و با واگذاری این پروژه ها به باندهای مافیائی و عمدتا سپاه مشغول فروش منابع و سرچشمه آب تقریبا در همه جای ایران هستند تا جاییکه که روحانی رئیس جمهوری ایران در بیست خرداد امسال برای رفع بی آبی از افتتاح ۵۰ سد بطور میانگین در هفته صحبت کرد. سدهایی که اکنون ضررها و صدمات ناشی از آن هر روزه به طور جدی آشکار می شود. کارشناسان حکومتی اکنون با دسته پاچگی از ۳۴ برابر شدن فرسودگی خاک براثر عوامل مختلف از جمله از بین رفتن سفره های آبهای زیر زمینی و ناپیدا شدن بخش های مهمی از گونه های زیستی چه در دریاها و یا مناطق مختلف ایران هستند.

برخلاف تمام سیاست های سرکوب رژیم در ایران و مقابله با آگاهی و حرکت و دخالت مردم در زندگی روزمره شان، مردم ایران سالهاست این خطر را دریافته اند و با متشکل شدن در انجمهای محیط زیستی تلاش نموده اند که آنچه از دستشان برمی آید چه با تلاش فردی و گروهی چه با مراجعه به مقامات محلی آنها را متوجه فاجعه خشک شدنی که در راه است بنمایند. واقعیت این است که اگرچه تحولات جوی در جهان و ایران بشدت در حال تغییرات است اما سرعت این تغییرات با برنامه های علمی و غیر سود محور دولتها می تواند کم شود. صورت مسئله روشن است. در ایران آب وجود دارد اما دزدیده و بفروش میرسد، برای کارخانه های خودی انتقال می یابد و تخصیص آب به کشاورزی و شرب و صنعت و بازسازی هیچ تناسب معقول و علمی و درازمدت ندارد. مردم خوزستان که دریکی از ثروتمندترین مناطق ایران زندگی می کنند سالهاست با از بین رفتن مناطق زراعی و طبیعت خوزستان دست بگریبانند، اکنون به حق مسبب تمام این فجایع را جمهوری اسلامی می دادند و انگشت اتهام را بسوی کلیت رژیم نشانه رفته اند. آب ابتدایی ترین نیاز حیات انسان است و از بین بردن این حق ابتدایی برای مردمی که در شرایط خطرناکی زندگی می کنند چاره ای جز خیزشی عمومی برعلیه کلیت نظام نگذاشته است.

خوزستان یک نمونه است. این وضعیت کمابیش در جاهای دیگر ایران هم در شرف وقوع است. خلاصی و نجات از وضعیت مصیبت باری که اکنون گریبان همه را گرفته است در اعتراضات بیان شده است: “مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر جمهوری اسلامی” نشان می دهد که تنزل دادن خواست مردم به یک بطری آب آشامیدنی یا فرستادن تانکرهای آب به خوزستان، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است و بحدی مضحک و تراژدیک است که خشم مردم را فزونتر کرده است. آن نیروی اپوزیسیون دست راستی که به جمع آوری کمک های مالی برای خرید شیشه های آب معدنی به تبلیغات مضحکتر از جمهوری اسلامی هم متوسل می شود، جز به بیراهه کشیدن مبارزه مردم برای سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی کار دیگری نمیکند.

در ایران نجات مردم و جامعه و نجات طبیعت و محیط زیست، جلوگیری از گسترش فجایعی که هر روز عمیقتر می شوند، جلوگیری از ادامه وضعیتی که حیات میلیونها انسان و محیط طبیعی آنها را به خطر انداخته است، سرنگونی جمهوری اسلامی است. راه برون رفتنی وجود ندارد. آب هست، برق هست، ثروت هست، همه چیز را گرو گرفتند تا بردگی ما را تشدید کنند. قبول نکنیم و زندگی مان را بازستانیم. کنترل آبهای کشور، تقسیم علمی و عادلانه، نگهداری درازمدت منابع و حفظ محیط زیست را باید در دست گرفت. این کار شوراها و دولت انقلابی آینده است. با جمهوری اسلامی هیچی تغییر نمیکند. این روزها بیش از هر دوره ای وقت سازماندهی و متشکل شدن است. خشم مردم و تنفر از رژیم را به نیرویی سراسری برای سرنگونی جمهوری اسلامی تبدیل کنیم.

٢٩ جولای ٢٠٢١