با گسترش وسائل ارتباط جمعی بویژه اینترنت در دو دهه اخیر، جامعه ایران و بویژه نسل جوان آن گامی بلندتر به سوی زندگی مدرنتر برداشتهاند. سنتهای پوسیده اسلامی و دستگاه عریض و طویل تبلیغات رژیم اسلامی پس از چهل و سه سال نتوانستند فرهنگ خود را به جامعه قالب کنند. بستن کراوات، دفاع نیمبند ریاکارانه از آزادی در دورههای مضحکه انتخابات و گفتن از تجدد، ارسال اصلاحطلبان به خارج و تربیت الهه هیکسها برای نشان دادن ورود به دنیای مدرن هم نتوانسته میلیمتری تاثیر گذار باشد. حرف دل رژیم اسلامی را که این فهرست سالها در دل دارند و در گلویشان گیر کرده، جمیله علم الهدی همسر رئیسی جلاد زد. با صراحت گفت که افتخار رژیم اسلامی ۴۳ سال مبارزه با زندگی مدرن بود. این بن بست فرهنگی جمهوری اسلامی، از روز اول سر کار آمدنش قابل مشاهده است. در روزهایی که اکبر گنجی با پونز روسری را به سر زنان میکوبید، در دورهای که زیباکلامها مدعی انقلاب فرهنگی شدند و جارویی برای خانهتکانی چپ در دانشگاهها به دست گرفتند، می شود روزهای امروز را حدس زد.
بن بست فرهنگی رژیم اسلامی
رژیم اسلامی ایران یکی از پایههای خود را علیه مدرنیسم قرار داد. روزهایی که زندگی مدرن توسط خمینی به سخره گرفته شد و بعدها سرتاپای رژیم اسلامی علیه آن ایستادند و دستگاه عریض و طویل تبلیغات حکومتی را برای آن بکار بردند، در ذهن بیمارشان فکر نمیکردند که این پروژه به شکست بیانجامد. اما امروز زندگی مردم فرسنگها با این تبلیغات و فرهنگ پوسیده پشت آن فاصله دارد. دیگر موسیقی، نوحه نیست، دوره آهنگران به سر رسیده، زندگی تبلیغ شده غم و اندوهوار گریه و زاری برای مرتجعین چهارده قرن پیش، جایی در زندگی مردم ندارد. عاملین و آمرین “انقلاب فرهنگی” نه تنها نتوانستند چپ را از بین ببرند، بلکه امروز به چالشی برایشان تبدیل شده است. خامنهای در یکی از سخنرانیهایش از گسترش چپ و مارکسیسم در دانشگاه ابراز نگرانی کرد. جنایتکاری که تا چاقو به استخوانش نرسد، لب به سخن از هر موضوعی نمیگشاید. ارزشهای انسانی از جمله تحصیل برابر و برابری انسانها به خوره برای رژیم اسلامی تبدیل شده است. کار به جایی رسیده است که خوانندهی جوانی مانند توماج صالحی برای یک آهنگ ۳ دقیقهای که کل رژیم اسلامی با اصلاحطلبان بیرون و درون حکومتی را زیر پا له می کند، دستگیر می شود و نه “انقلاب فرهنگی” به داد جمهوری اسلامی می رسد و نه دستگاه تبلیغیشان .
دولت رئیسی و بالا زدن آستین برای جنگ با زندگی مدرن
دولت رئیسی برای جنگ با مدرنیسم، کار خود را از روزهای قبل از رسیدن به پاستور انجام داد. وزیر پیشنهادی فرهنگ، کاری کرد که حتی سلبریتی های حکومتی و نان به نرخ روز خور هم صدایشان درآمد. از فرهنگ و سینما و موسیقی به شدت انتقاد کرد و وضعیت موجود را از تاثیرات این حوزه قلمداد کرد. رژیم اسلامی و رئیسی جنایتکار، که امیر تتلو پدوفیل در دوره گذشته مضحکه انتخابات از حامیانش بود، میگویند که باید تربیت اسلامی بر مبنای فرهنگ و سنتهای اسلامی جایگزین مولفههای آموزشی کنونی شود. چه شاهکاری! چه کشفی! مگر تا بوده، اینطور نبوده؟ مگر سیستم شما از سالهای اول مدرسه به دنبال تدریس دین و مذهب و خرافه در ذهن کودکان نیستید. سالانه هزاران مسابقه و سمینار و اردو برگزار نمی کنید؟ صدها دانش آموز و دانشجو در کاروان “راهیان نور”تان جان خود را از دست ندادند؟ حتی به نقاشی هم رحم نکردید. تصویر دختران را از کتاب ریاضی سال سوم ابتدایی حذف کردید. سالهاست آپارتابد جنسی را در دانشگاه مدیریت می کنید. از کلاس اول دبستان شروع به ترویج فرهنگ خرافه و پوسیده خود کردید. “الف” را با “آب” به کودکان یاد می دهند، شما با “اعدام”. مگر نه این است که کتاب فارسی اول دبستان و اولین حرف الفبا را با اعدام شروع می کنید. پس کجای کار میلنگد؟ مشکل خود شما و فرهنگ پوسیده و مرتجعتان است. این جامعه و هم نسل های من و بویژه نسلی که در اول راه است و موسیقی توماجها را گوش میدهد، نه برای شما تره خورد میکند، نه آهنگران را میشناسد و نه به آپارتاید تمکین می کند.
سند ۱۷ مادهای یونسکو به نام “۲۰۳۰” سندی است با عنوان دستور کار برای توسعه پایا تصویب شد و رژیم اسلامی و روحانی ریاکار به اجبار آن را پذیرفتند. رئیسی جنایتکار اولین اقدامش، خروج از این سند بود. با هر انتقادی که به این سند می توان داشت، اما مواردی را در برمیگیرد که قابل دفاع هستند. دو مورد از آن – که حتما موارد دیگری هم دارد- از نظر من باعث تصمیم رژیم اسلامی برای خروج از این سند شد. ” کیفیت آموزش” و “برابری جنستی”. اولی را در بالا به اختصار در مورد آن اشاره شد، اما دومی یعنی تیشه به ریشه اسلام و رژیم اسلامی. سند این مدعا، چهل و سه سال سرکوب زنان، آپارتاید جنسی، بیحقوقی و زندانی بودن به وسعت یک کشور. مُهر آخر را هم خود رژیم اسلامی زد: “مادران نمی توانند کارنامه فرزندانشان را بگیرند”! زنان را، نصف جامعه را تا کجا تحقیر می کنند. اما این مادران، این زنان و دختران، پاشنه آشیل رژیم اسلامی بوده و هستند. تحول و انقلابی اگر باشد، بدون زنان و حضور آنها در صف اول امکان پذیر نخواهد بود. همین زنان، شما را به گورستان تاریخ خواهند فرستاد.
جامعه تمکین می کند؟
جامعه چه کسانی هستند؟ اگر جامعه تومان صالحیها، سپیده قلیانها، امیر حسین آزرم وندها، اسماعیل بخشی ها و هزاران هزار انسان مخالف وضع موجود هستند که برای تغییر میجنگند، که از سنتهای کلیشهای و عقب مانده و ارتجاعی نسبت به زنان عبور کردهاند و به دنبال جامعهای برابر هستند، که برای تعریف کردن رژیم اسلامی سه دقیقه بیشتر لازم ندارند، جواب واضح است. نه اسلام و نه سنتهای عقب مانده اسلامی نمیتوانند کاری بکنند و رژیم را از این بن بست دربیاورند. این بن بست یک راه بیشتر ندارد. با سرنگونی جمهوری اسلامی می توان نقطه پایانی بر این بن بست گذاشت و بس. جامعه به دنبال یک زندگی مرفه و برابر است. جایی که بگیر و بندهای عقب مانده و احکام ارتجاعی “این درست و آن غلط است” جایی ندارد.
سپتامبر ۲۰۲۱