جهان در فاصله دو هشت مارس، شاهد سقوط یک جامعه، افغانستان، در منجلاب اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی بود. آمریکا طرح خروجش از افغانستان را با دادن کلید حکومت و اداره افغانستان بدست طالبان، این ضد زن ترین جریان تروریستی اجرا کرد. به اسارت کشیدن یک جامعه و محکوم کردن آنها تحت یوغ طالبان، فاکتور بسیار منفی ای در سیاست منطقه و جهان و بویژه برای جنبش آزادیخواهی و سوسیالیستی بود. در روز جهانی زن امسال، ضروری است صدای بشریت آزادیخواه جهان علیه حاکمیت طالبان و در دفاع از مبارزه و استقامت زنان در افغانستان بلند شود.
تدریجی گرایان میگویند آزادی بشر در گرو پیشرفت جامعه، رشد صنعت و تکنیک و وجود شرایط مادی ای است که بتوان از آزادی و رفاه برای انسانها صحبت کرد. یک مشاهده ساده نشان میدهد که دنیای قرن بیست و یکم در ثروت و تکنولوژى پیشرفته و دستاورد علمى و توان غول آساى بارآوری کار غرق است. با اینحال انسانها در قیاس با قرن گذشته بسیار بیحقوق تر و محروم ترند. این اوضاع برای هزارمین بار اثبات میکند که بشر بطور تدریجی و برگشت ناپذیری رُشد نمیکند و جلو نمیرود بلکه نیروهای واقعی سیاسی میتوانند جامعه را به قهقرا برگردانند. آمریکا و بورژوازی میتوانند بدلایل منافع و محاسبات شان، ارواح کهن و فسیل ها را احضار کنند و در یک بسته بندی دمکراتیک یا کودتائی به مردم تحمیل کنند. ناگهان جهان به حکومت بن لادن و بغدادی و خمینی و ترامپ و برلوسکونی چشم می گشاید. آزادی و برابری و حقوق جهانشمول انسانها که زمانی از ارزشهای معنویِ بشریتِ پیشرو بود، امروز دور دست و چه بسا مُحال به نظر میرسد. عقبگردهائی که سرمایه و جنبش های ارتجاعی و ایدئولوژیهای منحط به بشریت تحمیل کرده اند، نه فقط آرمانخواهی و تحقق ایده های قدیمی را به حاشیه رانده است بلکه سطح توقع انسانها از خود و از جامعه را بشدت تنزل داده است. دنیای امروز در جنگ و نفرت قومی و مذهبی و نسل کشی و زن ستیزی و کارگر کشی غرق شده است.
این یک طرف مسئله است. طرف دیگر، جنبشها و نیروهای سیاسی و طبقاتی هستند که هنوز برای امر تغییر تلاش میکنند و تغییر اوضاع موجود را ممکن میدانند. واقعیت اینست اگر وضع موجود را نپذیریم، اگر از عینک نظام بورژوائى و دستگاه مافیائى مذهب و مردسالارى نهادینه در آن نگاه نکنیم، با امکانات مادی و دستاوردهای تکنیکی و اطلاعاتی دنیای امروز، با هر محاسبه اى میتوان دنیائى آزاد و مُرفه و خوشبخت براى همگان ساخت. میتوان از فقر و فلاکت و زن ستیزى و جامعه ستیزى و مصائب گریبانگیر بشر آزاد شد. اما هنوز مردسالارى و خشونت علیه زنان بیشتر از طاعون و جُزام و پاندمی و حتى جنگها از بشریت قربانى میگیرد. سوال اینست که منشأ این زن ستیزى، این جان سختى مردسالارى، این فرهنگ ماچویستى کجاست؟ چرا ضدیت با آزادى و حُرمت زن بعنوانِ یک انسانِ برابر در تمام شئون اجتماعى، علیرغم تفاوتهائى که در حقوق و موقعیت زنان در کشورهاى مختلف هست، به شناسنامه دنیاى امروز تبدیل شده است؟ چرا این فرهنگ منحط هر روز بازتولید میشود؟
تاریخ مکتوبِ بشر با زن ستیزى و زن کُشى عجین است. به این اعتبار زن ستیزى و تبعیض براساس جنسیت ویژگى سرمایه دارى نیست. اما سرمایه دارى این میراث نفرت انگیز تاریخ را مطابق با نیازهاى بازار و سود سرمایه نونوار کرده است. مصائب جامعه امروز دیگر میراثِ عهد بوق و دورانِ جهالتِ بشر نیست بلکه محصول نظام سیاسى و اقتصادى امروز است. اگر هنوز زن کُشى در دنیاى امروز الگوهاى قرون وسطى را بخاطر مى آورد، تنها بیانگر این واقعیت است که افکار و عقاید طبقه حاکم و نظام سرمایه دارى تا سطح افکار و فرهنگ قرون وسطى سقوط کرده است. در دنیائى که انفجار اطلاعات آن را به “دهکده اى جهانى” تبدیل کرده است، در هر گوشه این دهکده، بورژواها و ژنرال ها و مشتى سیاستمدار نوکر و آخوند و سرعشیره و آدمکش حرفه اى خدائى میکنند. علم و دانش و تکنولوژى و ثروت و دستاوردهاى بشرى، در دست بورژوازى به وسیله اى براى عقب راندن بشریت به عهّدِ جهالت و رواج مردسالارى و خودمحورى و زن ستیزى و خشونت عریان علیه میلیاردها نفر در خدمت منافع اقلیت بسیار ناچیزى، یعنى طبقه بورژوازى، بدل شده است.
همبستگی با زنان در افغانستان
یک رکن سیاست ما در روز جهانی زن فراخوان به مبارزه گسترده و جهانی علیه اسلام سیاسی و ضرورت سرنگونی دولتهای اسلامی و طالبان ها در کابل و تهران است. جنبش جهانی آزادی زن ضروری است در ٨ مارس کنار زنان اسیر و مبارز افغانستان بایستد. همبستگی عمیق کارگران و زنان و مردان آزادیخواه ایران با مردم زحمتکش و زنان مبارز و ستمدیده افغانستان، یک رکن سیاست ماست. در ٨ مارس بر خواستهاى فورى و پایه اى، بر برابری بیقید و شرط زن و مرد در تمام شئون اجتماعی، بر نفى آپارتاید جنسی، بر سرنگونی طالبان ها در تهران و کابل تاکید می کنیم.
دراین روز باید سرمایه دارى را بعنوان مُسبب تمام مشقاتِ انسان امروز و تبعیض براساس جنسیت به محاکمه کشید. نظامى که انسانها را با مذهب و ناسیونالیسم و قوم پرستى و جنسیت و “بومى” و “خارجى” و “هویت جنسى” و “اقلیت” و “اکثریت” و غیره قصابى میکند، از این تقسیمات کاذب ذینفع است. کمونیسم علیه این تقسیمات کاذب است. کمونیسم برخلاف سرمایه دارى منفعتى در این تقسیمات کاذب و هویتهاى کاذب ندارد. اگر براى بورژوازى فرودستى زن یک رکن انباشت سرمایه است، براى کمونیسم کارگرى آزادى زن یک رکن اساسى آزادى جامعه است. براى کمونیسم کارگرى جنبش آزادى زن جنبشى قائم بذات براى نفى تبعیض و نابرابرى و یک رکن برابری طلبی سوسیالیستی است. بشریت کارگرى که براى آزادى جامعه برمیخزد ناچار است بعنوان بشریت آزاد از هر گونه تبعیض و نابرابرى برخیزد و به همین اعتبار ناگزیر است در تمام ابعاد ریشه هاى تبعیض و نابرابرى و زمینه هاى اقتصادى و اجتماعى آن را درهم بکوبد.
سردبیر.
١٨ فوریه ٢٠٢٢