زندگی برای اکثریت مردم کارگرو زحمتکش در ایران بحدی دشوار شده است که دیگر تحملی برایشان نمانده است. در کنارتورم و گرانی افسار گسیخته ،اجحاف و تبعیض و دزدی و فساد، سرکوب و اختناق طاقت مردم را به انتها رسانده است.تردیدی نیست که مقصر این وضعیت از منظرطبقه کارگر ومردم زحمتکش و اکنون همه مردم ناراضی از وضع موجود ،حکومت جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری حاکم است که زندگی اکثریت مردم کارگر و زحمتکش را تماما به نابودی سوق داده است .در کنار همه این مشکلات که به سختی گریبان مردم را گرفته است ، در چند روز گذشته ، ریزش برج دوقلو در آبادن که خسارات انسانی و روانی ومالی زیادی را به مردم ستمدیده تحمیل کرد، مردم آبادان و طبعا همه مردمی که می دانند مقصر کیست، عصبانی و آتش خشم آنان را نسبت به بانیان این همه جنایت را هر چه بیشتر برانگیخته است .
همه این مشاهدات و تجربه سالها زندگی در جهنم جمهوری اسلامی نشان می دهد که راهی جزسرنگونی جمهوری اسلامی و آنهم سرنگونی انقلابی ،خلع یدو در هم شکستن ماشین سرکوب رژیم برای مردم معترض و متنفر از جمهوری اسلامی باقی نگذاشته است .این هم اکنون وبدون شک آرزوی میلیونها انسان کارگر ومردم رنجدیده در ایران است که برای آن روز شماری می کنند.
جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری داری ایران باید سرنگون شود چون راه دیگری برای گذراز جهنمی که جمهوری اسلامی ساخته است در مقابل مردم قرار ندارد.نه تنها به این دلیل که ما به عنوان کمونیست و آزادیخواه برای سوسیالیسم و برابری و رفع هرگونه تبعیض به این تحول نیاز داریم و باید جمهوری اسلامی را از سر راه برداشت ، این هست ونه تنها برای آن تلاش می کنیم بلکه بر این عمیقا بر این باوریم که تنها سوسیالیسم راه رهایی بشریت از همه تبعیض و نابرابری نظام استثمارگر سرمایه داری است ، بلکه اساسا به این دلیل که اگر مردم ایران و به طریق اولی اکثریت کارگرو زحمتکش که همه چیزخودرا در این نظام سرکوب و استثمار از دست داده اند، اگر آب و نان می خواهند، اگر رفاه و آسایش وبرابری می خواهند ، اگراز اختناق ومذهب بیزارند، اگرمحیط زیست سالم می خواهند و به آینده و سلامت فرزندان و نسل آینده می نگرند و بالاخره اگر زنان آزادی و رفع تبعیض می خواهند ، برای همه اینها باید جمهوری اسلامی را از سر راه بر داشت . باید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد چون مردم همه راهها را تجربه کرده اند و تغیری در زندگیشان حاصل نشد .بیشتر از ۴۰ سال تجربه زیرحاکمیت رژیم جهل و جنایت به خوبی به توده مردم ثابت کرده است که توقع از این رژیم ضد انسان و ضد کارگر به صفر رسیده و راهی جزسرنگونی در مقابل جامعه قرارندارد.
بسیار روشن است که خیزشهای دی ماه و آبانماه وتحولات بعد از آن و هم اکنون اعتراضات آبادان وخرمشهرو سایر شهرهابه دنبال ریزش برج دو قلوی آبادن، باردیگرو برای هزارمین بارثابت شده است که عامل اصلی این همه جنایت وفجایع و فساد،سران رژیم ودر راس آن خامنه ای، رئیسی ،سران سپاه و بسیج عوامل رژیم هستند که برای حفظ نظامشان به هر جنایتی دست می زنند.
اما که آنچه در این مبارزه اهمیت داردو باید در مرکز توجه قرارداد و به این نگرانی فکر کرد، این است که دوباره جامعه ایران در تحولات پیش رو،تاریخ آنچنانکه رخ داد دوباره تکرارنشود.تردیدی نیست که در اعتراضات و خیزشهای انقلابی و سرنگون طلبانه مردم جنبشها و گرایشات مختلف و متضاد هر کدام در سرنگونی جمهوری اسلامی نفع دارند و تلاش می کنند این اعتراضات و نهایتا قیام مردم برای سرنگونی را به نفع خود تمام کنند .بطور مثال رضا پهلوی، مجاهدیدن و تمام احزاب بورژوازی وناسیونالیست تلاششان این است که سواربر اعتراضات و قیام مردم نهایتا اوضاع را به سود خود بچرخانند و باتشکیل پارلمان و حفظ ماشین سرکوب وبروکراسی ،دوباره بر مردم حاکم شوند .برای نسلی که انقلاب ۵۷ را تجربه کرده است ونسل های بعدی که با این تاریخ آشنایی دارند وبیشتر از چهار دهه یک حکومت تماما مستبد و جنایتکاررا تجربه کرده اند و هم اکنون دارند تحولی دیگررا رقم می زنند ،انقلابی بدون دست بردن به ریشه مسائل، بدون تحولی بنیادی و انقلابی ، بدون در هم شکستن ماشین سر کوب بورژوازی حاصلی برای طبقه کارگرو مردم محروم جامعه ما نخواهد داشت و بازنتیجه فداکاری و قیام کارگران و زحمتکشان را بار دیگربخشی دیگراز بورژوازی با حفظ مناسبات سرمایه داری ، حفظ ساختارو ماشین سرکوب همچون جمهوری اسلامی به جیب خواهد زد و نتیجه آن ، باز سرکوب و استثمارو تبعیض و نابرابری خواهد بود.
جمهوری اسلامی باید سرنگون شود و راهی جز این در مقابل جامعه قرار ندارد، اما ما چپها و کمونیستها همراه با فعالین و رهبران کارگری وهمه آزادیخواهان که خواهان رفع تمامی تبعیض و نابرابری و برای ریشه کن کردن استثمار مبارزه می کنند همواره به منافع طبقه کارگرو محرومان فکر می کنند و تلاش می کنیم که منافع وافق کارگری و سوسیالیستی را درهر قدم ازمبارزه برای سرنگونی در سیراین تحولات تقویت و بر جسته کنیم ، تلاش می کنیم که طبقه کارگرو رهبران سوسیالیست ومسئول و دلسوزاین طبقه در مرکزسیاست و این تحولات قرار بگیرند.واقعیت این است که شرایط با تمام سختی ها و موانعی که پیش دارد ،طبقه کارگرو محرومان شانس دارند و می توانند این بارتحولات کنونی را با سرنگونی جمهوری اسلامی ، به نفع خود و هم طبقه های خود رقم بزنند واز طریق برپایی شوراهای کارگری و مردمی برسرنوشت خود حاکم شوند.
رشد جنبش کارگری ،وجود رهبران آگاه و لایق در راس جنبشهای اجتماعی ، آگاهی و توقع بالای نسل جوان جامعه ما ،چپگرایی ورایکالیسمی که هم اکنون در جنبش طبقه کارگرو سایر جنبشهای اجتماعی خودنمایی می کند، بسترمناسبی برای یک تحول انقلابی به نفع طبقه کارگرو محرومان و رفع تبعیض و نابرابری و ستم بر زنان فراهم کرده است .ماتریال یک تحول انقلابی وسوسیالیستی با توجه به تجارب هنگفتی که سه نسل ازمردم در دولت پهلوی وجمهوری اسلامی کسب کرده اند، کم نیستند و باید به آن اتکا کرد.
ایران در دوره متحولی به سر می برد . جمهوری اسلامی در بحرانهای متعددی غرق شده است .دره عمیقی میان توده مردم و نظام سرمایه داری اسلامی بوجود امده است . این وضع دیگر برای مردم قابل تحمل نیست .می توانیم به این وضع پایان دهیم .جمهوری اسلامی خود بزرگترین و اصلی ترین مانع هرنوع تحولی ولو کوچک به نفع توده کارگر و زحمتکش و همه مردم ناراضی در جامعه ایران است . بایدتلاش کرد که با همبستگی و اتحاد به مصاف نهایی رفت ولاشه متعفن جمهوری اسلامی را بدور انداخت .باید و یکبار و برای همیشه این غده سرطانی را جراحی کرد وبرای همیشه به ظلم و ستم و استثمارو اختناق و سرکوب پایان داد.طبقه کارگرو رهبران اگاه این طبقه در مسیر مبارزه برای نفی حکومت جمهوری سرمایه داری اسلامی بیشترین وظیفه را به عهده دارند.
***