مقالات

در باره تاکتیک مبارزه مسلحانه سیاوش دانشور

با اوجگیری و گسترش مبارزه انقلابی از یکسو و سرکوب خشن نیروهای جمهوری اسلامی از سوی دیگر، بحث نیاز به اسلحه و کاربرد سلاح در کشمکش انقلابی جاری بعناوین مختلف مطرح می شود. ما چه بعنوان یک حزب کمونیستی و چه بعنوان جریانی که از بافت کادری با تجربه کار نظامی برخوردار است و سالهای طولانی در جنگ مسلحانه توده ای با رژیم اسلامی شرکت داشته است، مشخصا در مورد تاکتیک مبارزه مسلحانه در شرایط انقلابی کنونی چه میگوئیم؟ قبل از پاسخ مشخص به این سوال، لازمست بطور فشرده نگرش و نحوه برخورد ما به مسئله اسلحه و فعالیت نظامی را اشاره کنیم.

کمونیسم کارگری و مبارزه نظامی
کمونیسم کارگری جنبش واقعی اعتراض ضد کاپیتالیستی طبقه کارگر است. تئوری کمونیسم و مارکسیسم هیچ جا استفاده از سلاح را بعنوان یک اصل کمونیستی و یا معیار انقلابیگری کمونیستی تعریف نکرده است. در سنتهای غیر کمونیستی استفاده از اسلحه و مبارزه نظامی بعنوان “فاز بالاتری” از مبارزه سیاسی تقدیس میشود. برخلاف جریانات خرده بورژوائی در سنت مشی چریکی و یا نیروهای ناسیونالیستی در جنبشهای ملی و استقلال طلبانه، برای کمونیسم و مارکسیسم استفاده از سلاح شاخص و معیاری برای انقلابیگری نبوده و نیست. در طول تاریخ جنبشهای مختلف کارگری و سوسیالیستی در مقاطعی، چه بصورت محدود و پارتیزانی و چه بصورت توده ای، دست به مبارزه مسلحانه زده اند و یا شاخه نظامی ایجاد کرده اند. مبارزه نظامی اما درخود قابل تعریف نیست و قوانین قائم بذاتی ندارد. مسئله اینست که اسلحه در دست کیست، اسلحه دست هر نیروئی باشد در خدمت اهداف اعلام شده همان نیرو قرار خواهد گرفت. بعبارت دیگر، مبارزه نظامى امتداد مبارزه سياسى و اجتماعى جریانی است که بنا به ضروریات مبارزه مسلحانه را در دستور روز خود قرار داده است و این نظامیگری از کاراکتر سیاسی و خصلت اجتماعى اين نيروی مشخص تاثير ميپذيرد و تابعی از آنست. اسلحه در دست جنبش اسلامی و اسلحه در دست نیروهای فاشیست یا اسلحه در دست نیروهای انقلابی و کمونیست و یا کارگرانی که بریگاد کارگری برای دفاع از خود تشکیل داده اند، به اهداف تماماً متمایزی خدمت میکند. اسلحه در دست پارتیزان کمونیست و نیروی شهری میلیس، ابزاری برای پشتیبانی از جنبش طبقاتی غیر نظامی است که فی الحال در کشمکشی حاد با دولت حاکم است.

مسائل دیگری در برخورد به سلاح مهم اند. چون ما را عادت دادند که اسلحه را تنها دست ارتش و پلیس و حکومتی ها ببینیم. در جهان امروز انحصار تولید سلاح و فروش و حق استفاده از آن در دست دولتهای سرمایه داری و غولهای تسلیحاتی با سرمایه های نجومی است. قدرتهائی که به ارتش ها و نیروهای مافوق مردم، به بازارهای رسمی و قاچاق گسترده و پرسود تجارت سلاح شکل داده اند. ما این انحصار دولتی و غیر دولتی و تشکیل نیروهای مافوق مردم را قبول نداریم. اگر بدست ما و کارگران باشد کلیه این نیروهای مافوق مردم را منحل می کنیم. ما معتقدیم شهروندان حق دارند و باید بتوانند از خودشان دفاع کنند و برای این امر بدوا هر نیروی مافوق مردم را باید منحل کرد و تسلیح عمومی را در فرم نیروهای میلیس توده ای جایگزین ارتش حرفه ای و نهادهای نظامی مافوق مردم گذاشت. ما میگوئیم مسلح بودن نباید جرم باشد، مردم حق دارند مسلح باشند.

با اینحال مارکسیست ها کیش اسلحه ندارند. کار نظامی مستلزم درجه معینی از فداکاری فردی و جمعی، قبول انظباط ویژه سازمان نظامی و مخاطرات جدی تر است و از آنجا که این ویژگی ها رابطه مستقیمی با عواطف انسانی برقرار می کنند، نفس اسلحه و مبارزه مسلحانه در سنتهای غیر کمونیستی مبارزه نظامی بشدت تقدیس شده است و مبارزه مسلحانه و جایگاهی که به آن داه میشود را بسادگی به یک کیش بدل می کند. کمونیسم کارگری با چنین نگرش و روحیات فرقه ای مرز روشن طبقاتی دارد. کمونیسم بعنوان یک جنبش طبقاتی و اجتماعى ريشه‌دار در جامعه، بعنوان یک جنبش شهری و اساسا کارگری؛ اولا، الزام مبارزه مسلحانه را در هر مقطع بعنوان يکى از اشکال حرکت خود تبیین میکند و ثانیا، کار نظامی را تابع کار سیاسی میکند. برای نیروهای سیاسی که در قلمرو جامعه نماینده اعتراض اجتماعی خاصی نیستند، مبارزه مسلحانه برایشان تمام زندگی سیاسی و مشخصه رادیکالیسم غیر کارگری شان میشود. این ما نیستیم که به حکم تئوری و اصول کمونیسم مان تصمیم می گیریم که دست به اسلحه ببریم و یا از آن استنکاف کنیم. این الزامات مبارزه طبقاتی در هر دوره و هر شرایط مشخص است که به ما میگوید بعنوان کمونیست و برای پیشروی جنبش طبقه مان چه اقداماتی باید انجام دهیم. و نکته جالب اینست پاسخ ندادن به این نیازها و الزامات جدال طبقاتی از جمله مبارزه مسلحانه در زمانی که ضروری شده است، جنبش را به شکست میکشاند.

کمونیسم برسر تئوری نیست، برسر چگونگی و پیاده کردن تئوری انقلابی در وضعیت مشخص است. کمونیسم به ما میگوید که حاکمیت و دولت سرمایه داری بعنوان سیستم سیاسی – اداری و آرایش طبقه حاکم، منافع طبقه بورژوازی را با زور و قانون و دادگاه و پلیس و نیروی ضد شورش پاس میدارد. بعبارت دیگر بورژوازی با تکیه بر قهر ضد انقلابی از امتیازات سیاسی و اقتصادی اش دفاع می کند. کارگران همواره با اعتصاب و تظاهرات و اعمال فشار سیاسی بمیدان می آیند اما طی تجارب تاریخی و خیزشها و قیام های کارگری دریافتند که این قهر حاکم تنها باید توسط اِعمالِ قهر طبقه محکوم درهم شکسته شود. بورژوازی به زبان خوش اوضاع را دست کارگران نمیدهد و تسلیم اراده مردم نمیشود. قدرت حاکم تا دندان مسلح شده که بتواند از منافع یک اقلیت زورگو و فاسد و سرکوبگر دفاع کند. این ماشین سرکوب و ستون فقرات قدرت حاکم تنها با قدرت طبقاتی و نیروی اجتماعی و نهایتا یک قیام قهرآمیز و مسلحانه سرنگون میشود.

سیاست نظامی شده
ما کمونیست ها و انقلابیون نمی توانیم شرایط فعالیت و مبازه مان را نادیده بگیریم. مثلا در مناطق معینی مانند کردستان سیاست مستقل از اراده و ترجیح و نظر ما نظامی شده است. نیروی سیاسی که از جمله در کردستان فعالیت میکند، مستقل از اینکه چه دیدگاهی راجع به مبارزه نظامی دارد، ناچار است مسلح باشد. در مناطق و شرایطی که نظامیگری داده سیاست است، احزاب سیاسی حتی اگر مخالف مبارزه نظامی باشند، چه برای دفاع از خود و چه برای نفس بقای سیاسی، ناچارند مسلح شوند و نیروی نظامی داشته باشند. در غیر اینصورت بسرعت مورد هجوم ترور سفید و دستجات مسلحی قرار میگیرند که در ایندوره ها بوفور توسط ارتجاع سیاسی علیه انقلابیون سازمان داده میشوند.

مختصات نیروی نظامی کمونیستی
اساس و منشا سازمان و حزب کمونیستی کارگران و مردم زحمتکش در شهرها است. به طریق اولی سازمان و بازوی نظامی نیروی کمونیستی هم شهری است. در سنت ناسیونالیستی و چریکی روستا و کوه محل استقرار نیروی نظامی است. هردرجه بخواهیم مختصات و مناسبات درونی و سازمانی این نیروی غیر شهری را به عقاید کمونیستی نزدیک کنیم، بالاخره این نیرو از سوخت و ساز سیاسی شهری و محیط طبقاتی اش دور است. جریانات سیاسی غیر کمونیستی در قرن بیستم از ناردونیکها تا گروه های چریکی، از جنبشهای دهقانی و مائویستی و سنت ناسیونالیستی پیشمرگایتی که با نام “کمونیسم” فعالیت کرده اند، عمدتاً و بدرجات مختلف از این تناقض رنج برده اند. مشکل اینجا تقابل بین شهر و روستا بعنوان واحدهای جغرافیائی نیست، بلکه تناقضاتی است که محل کار و لجستیک یک نیروی نظامی کمونیستی با اهداف و موضوع کار اساسی اش یعنی طبقه کارگر و زحمتکشان شهری ایجاد میکند. تجربه خود ما میکوید که بطور تدریجی فعالیت کمونیستی در شهرها در حاشیه فعالیت نظامی در روستا قرار میگیرد و بطور کلی شهر و نیازهای مبارزه متنوع شهری و بویژه مبارزه کارگری را به حاشیه میراند. کیش اسلحه و نظامیگیری تنها یک محصول این تناقض است. در سنت مبارزه نظامی کمونیستی، تشکیلات کمونیستی شهر و مبارزه اجتماعی در شهرها تابعی از مبارزه نظامی نمیشود، شهر به محل تدارک و لجستیک کار نظامی تقلیل نمی یابد، این فعالیت نظامی است که تابعی از اهداف سیاسی میشود. نیروی نظامی کمونیستی یک نیروی حامی مبارزه سیاسی شهری و تقویت کننده مکانیزم این مبارزه است. کارگران سوسیالیست و کمونیست در بعد مبارزه نظامی نمیتوانند از چهارچوبهای سیاسی و سبک کاری و قوانینی تبعیت کنند که بعنوان مثال بر مبارزه نظامی دهقانی و یا جنگ چریکی روشنفکران و دانشجویان حاکم است. اصول سیاسی و سبک کاری و مناسبات درونی و قوانین ناظر بر مبارزه نظامی ما ادامه و منتج از سیاست و برنامه آزادیخواهانه کمونیستی و کارگری ماست. از نظر عملی نیز، مبارزه مسلحانه چه محدود و چه توده ای، تاکتیک ها و امور فنی کار نظامی، تماما تابع کاراکتر اجتماعى و سیاسی نيروى کمونیستی مسلح است.

کدام مبارزه مسلحانه؟
آیا در دوره انقلابی کنونی و مراد از بحث “الان وقتش است که دست به اسلحه ببریم”، سازماندهی جنگ مسلحانه توده ای طولانی است و یا عملیاتهای محدود، پارتیزانی توسط گروه های کوچک مد منظر است؟

سازماندهی مبارزه مسلحانه در هر شکلی امری ارادی نیست، کسی نمیتواند بنا به نظرش امروز مبارزه مسلحانه توده ای اعلام کند چون ملزومات اجتماعی چنین کاری وجود ندارد. سازماندهی و اعلام جنگ مسلحانه توده ای طولانی نیازمند شرایط ویژه ای است که تناسب قوای سیاسی طی برآمدهای انقلابی بدرجه بسیار بالائی بنفع مردم تغییر کرده باشد تا بتوان نتیجه گرفت که وارد کردن فاکتور اسلحه در زمان محدودی میتواند تحرک توده ای را تقویت میکند و اقدامی ضروری و پیشرو است. واضح است چنین شرایطی در امروز ایران و تا تاریخ اواسط آذر ماه هنوز وجود ندارد. ممکن است یکی دو ماه آتی وضع تماماً فرق کند. اگر مبارزه مسلحانه توده ای ممکن نیست، پس تنها آپشن جنگ پارتیزانی گروه ها و تیمهای عملیاتی کوچک است که باید با سر شاخه های دشمن بجنگد.

برای ما بازوی نظامی حزب و یا نیروی مسلح حزبی تنها شیوه “مبارزه مسلحانه” نیست. هر ارتش کارگری، هر نیروی مسلح حزبی، به ستون فقراتی از نیروهای آموزش دیده و کاربلد و فرماندهان و طراحان نظامی و امور لجستیک و پشت جبهه نیاز دارد. سیاست ما مسلح کردن مردم در ابعاد وسیع است. ما میگوئیم شوراهای محلات و مردمی باید مسلح باشند. شوراهای کارگری باید توسط بریگادهای کارگری محافظت شوند. کارگران و مردم باید همه جا تشکلها و قدرت توده ای و کارگری خود را مستقر کنند و این تشکلها باید نیروی دفاع از خود را سازمان دهند. تسلیح فقط امری حزبی نیست، تسلیح امری عمومی و اساساً غیر حزبی است که میتواند بخشهای گسترده ای از توده های کارگر و زحمتکش در محلات و شهرها را دربرگیرد. در چنین شرایطی یعنی در متن تشکل و تحرک وسیع توده ای و تغییر تناسب قوای سیاسی، امکان مبارزه مسلحانه توده‌اى پیدا میشود. ما باید برای رسیدن به این نقطه تلاش کنیم اما امروز هنوز با آن فاصله داریم.

تاکتیک مبارزه مسلحانه در شرایط کنونی
آیا در لحظه حاضر و تناسب قوای جاری بین مردم و رژیم، وقت دست بردن به اسلحه برای مواجهه با نیروهای سرکوب رژیم فرا رسیده است؟ پاسخ ما بروشنی نه است، هنوز زود است. هنوز درصد کمی از مردم ایران به خیزش توده ای پیوسته اند، هنوز بخشهای کارگری وارد اعتصابات موثر و نفس گیر نشدند، هنوز شرایط حکومت علیرغم تشدید بحران به شکافهای جدی در درون رژیم بدل نشده است، هنوز نیروهای نظامی علیرغم خستگی و بی روحیه بودن دچار فروپاشی و ریزش جدی نشده اند. دست بردن به اسلحه در این لحظه مشخص، علیرغم نفرتی که همه ما از این اوباش و قاتلین فرزندامان داریم، به ضرر گسترش جنبش توده ای است، بیانگر نوعی آوانتوریسم سیاسی و چپ روی نظامی است که منفعتش به جیب جمهوری اسلامی و نیروی سرکوب میرود. جمهوری اسلامی بسیار مایل است و مکرراً تلاش میکند که با اخبار فیک وانمود کند که در کردستان یا در بلوچستان معترضین با اسلحه بمیدان آمدند و یا گروه های سیاسی با اسلحه در رویدادها شرکت کرده اند. این تمهیدات برای اینست که بهانه کافی داشته باشد که جواب اعتراض را قویاً با سرکوب و کشتار بدهد. خوشبختانه مردم هشیارند، نیروهای سیاسی تاکنون به این دام نیافتادند و فوران احساسات خرده بورژوازی ناراضی و بی حوصله نیز نتوانسته است عاملی برای رفتن زودرس معترضین به فاز نظامی باشد. اعلام یک جنگ پارتیزانی و مسلحانه زودرس اولین نتیجه اش قیچی کردن جنبش توده ای از صحنه سیاسی و رودرو قرار دادن نیروی نظامی حکومتی با تمام تجهیرات با نیروی نظامی بسیار محدود در کف خیابانها است. امری که بنفع رژیم و به ضرر جنبش توده ای جاری تمام میشود.

چه باید کرد امروز
اگر الان وقت اینکار نیست، آیا باید تا روز قیام صبر کنیم؟ ابداً. کسانی که منتظرند رژیم سقوط کند و بعد از آن به تناسب موقعیت وارد عمل شوند، از هم اکنون بازنده اند. دشمنان جنبش و طبقه ما با پول دولتها مسلح اند و تلاش دارند وقت خودش با بزور اسلحه از بالای سر مردم امر سیاسی شان را پیش ببرند. کمونیست ها و انقلابیون باید در حال حاضر اولاً پتانسیل مسلح داشته باشند، از یک شالوده نظامی و ساختاری اعم از فرماندهان و تیم های عملیاتی و نیازهای مشخص و اولیه تدارکاتی برخوردار باشند. ثانیا، مردم باید مسلح شوند، مسلح شدن و تامین سلاح با استفاده بلافصل از آن فرق دارد. در کشمکش جاری هرجا که مقدور است نیروی سرکوب را خلع سلاح کنند، امکانات متنوع دفاع از خود و رودروئی با نیروی سرکوب را بطرق مختلف تامین کنند و از نظر روانی آماده وارد شدن به فاز قیام باشند. جمهوری اسلامی را نهایتاً باید با یک قیام و قهر انقلابی از سر راه برداشت. با حمله به مراکز انتظامی و پادگانها نیروی سرکوب را درهم کوبید.

نیازهای مبارزه طبقاتی به ما میگوید که چه زمانی و در چه تناسب قوا و مجموعه شرایط سیاسی و اجتماعی، دست بردن به اسلحه و مشخص تر فراخوان مبارزه مسلحانه و سازماندهی مبارزه نظامی ضروری است. تشخیص این لحظه برای نیروهائی از جنس ما مهم است، در عین حال این امری اختیاری نیست، بلکه تابع مجموعه فاکتورهائی در سیاست کلان جامعه و موقعیت رژیم و ناتوانی اش از تحمیل یک موج برگشت به جنبش انقلابی است. آغاز مبارزه مسلحانه در زمانی که وقتش رسیده و ضروری شده است، به جهش و پیشروی جنبش انقلابی کمک شایانی میکند. برعکس، مبارزه نظامی زودرس تحمیل جنگ به مبارزه سیاسی توده ای جاری است، ماهیتاً در این لحظه غیر مسئولانه و فرقه ای و آوانتوریستی است و شرایط سرکوب خشن و وسیع را تحت عنوان “مقابله با دشمن مسلح” برای رژیم تسهیل میکند. امروز باید ابزارهای دفاع از خود را گسترش داد. حمله به مراکز حکومتی را در دستور قرار داد. مزدوران را خلع سلاح کرد. مسلح شد. آمادگی سیاسی و روانی ایجاد کرد. ما بسرعت به مرحله ای میرسیم که وارد جنگ و قیام شویم که آنزمان بدون استفاده وسیع از سلاح پیروزی غیر ممکن است.

#مهسا_امینی
١٦ آذر ١٤٠١