یازدهم اسفند ۱۴۰۲، دوازدهمین دوره«انتخابات»، مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس «خبرگان رهبری»، رژیم آغاز میشود.
در رابطه با مضحکه«انتخابات»، اولین سئوالی که به ذهن هر آدمی خطور می کند این است که، چرا رژیم جمهوری اسلامی ایران و همپالگی های اش، همواره در پروسه برگزاری«انتخابات»، وحشت زده شده و آشکار و نهان در مواردی نیز راجع به حذف یا تأیید کاندید ها به چانه زنی و سازش با همدیگر پرداخته تا نگذارند مردم در کمین نشسته مناسک شان را رو سرشان خراب کنند و آترا بهم بریزند؟.
چون مردم آزادیخواه ایران، همواره از تحمیل رژیم بر جامعه، چون وصله ای ناجور بر پیکرشان به آن نگریسته و آنرا با تمام شئونات زندگی خود بیگانه و غیر خودی احساس کرده اند. مبنا و پایه واقعی این ترس و وحشت رژیم از مردم، از همین جا نشأت میگیرد و میرود تا سایه شوم آنرا برای همیشه از زندگی خود دور کنند و آنرا به بسان رژیم مستبد و استثمارگر سلطنت، به گور بسپارند. بیم آنرا داشتند که روزی مثل امروز، مردم آزادیخواه و بپا خواسته ایران، صریح و بی ابهام در برابر افکار عمومی جهان فریاد زنند که، رأی بی چون و چرای ما سرنگونی انقلابی تام و تمام نظام اسلامی سرمایه داران حاکم بر ایران است، تا با دستان خود بر ویرانه های آن، دنیایی آزاد و برابر و بری از هرگونه ظلم و ستم و استثمار بر پا داریم و یک بار برای همیشه با تکیه برهویت انسانی خود استوار و محکم، طعم و مزه یک زندگی واقعی و انسانی را به عموم جهانیان نوید دهیم.
افکار عمومی ایران و جهان بر این امر واقف هستند که رژیم جمهوری اسلامی طی ۴۴ سال اخیر همواره از حربه«انتخابات»، علیه مردم نهایت بهره را برده و به موازات حربه سرکوب، آنرا چون پتک سنگینی بیوقفه بر روح و روان مردم کوبیده است تا اذعان کنند جامعه ایران، اسلامی است و اطاعت از قوانین قرون وسطایی اش مفروض و ضروری است. چون حاکمان جهل و جنایت آن نیز بعنوان نمایندگان خدا بر مردم نازل شده اند تا آنها را چون برده گان بی اختیار و بی جیره و مواجب تحت الشعاع خود قرار دهند و بی چون و چرا از دستوارات شان اطاعت و فرمانبرداری کنند.
بر اساس همین نگرش بود که خمینی گفت: «اقتصاد زیر بنای الاغ» است. با رواج دادن همین سخنان بی پایه و بی اساس بود که رفاه و شادی کارگران و مردم زحمتکش را با فقر و سیه روزی جایگزین کنند. در نظام جمهوری اسلامی هیچگاه «انتخاب» رؤسا و سران بلند پایه رژیم، چون رئیس جمهور ها، و رؤسای مجلس و غیره… جای نگرانی آنچنانی برای سردمداران اصلی رژیم مانند «رهبر یا رئیس مجلس خبرگان رهبری»، پیدا نکرد و بخاطر آن رقابت را به جایی نکشاندند که حول آن کار به زد و خورد بین جناحهای مختلف رژیم بیانجامد و اوضاع سیاسی جامعه حول آن چنان قطبی شود که مهار کردن اش برایشان غیر ممکن باشد. حتما به یاد دارید که در دوره کاندیدا شدن محمد خاتمی برای رئیس جمهوری، به توصیه علی خامنه ای جناح راست از معرفی کردن کاندیدای خود در مقابل خاتمی سر باز زد و کاندیدادی خود را برای انتخابات معرفی نکردند. چون از آن وحشت داشتند که مردم به بهانه «انتخابات»، با شعار علیه کلیت رژیم، به خیابانها بریزند و اوضاع را از دست آنها خارج کنند. بهمین خاطر بود که اکثریت رأی دهندگان بخاطر تضعیف کردن کل حاکمیت، به خاتمی رأی دادند و یکسال نگذشت همین مردم رأی دهنده از خاتمی هم عبور کردند و به بی کفایتی آن نیز اعتراض نمودند.
با علم به این واقعیت، رهبر و تیم رهبری کننده اش در مجلس خبرگان رژیم، همواره بر این امر واقف بوده اند که حاکمیت باد آورده آنها به دور از خواست و تمایل جامعه ایران صورت گرفته است. و با حمایت آمریکا و دول غرب، و رو دوش ناسیونالیسم سنتی بر گرده مردم ایران سوار شدند. و بر اساس همین واقعیت بود که رژیم جمهوری اسلامی تحمیل شده بر گرده مردم ایران، بلافاصله به عنوان ادامه دهنده راه همان رژیم سلطنت لقب گرفت که در سال ۱۳۵۷ شمسی توسط کارگران و مردم آزادیخواه ایران سرنگون گردید. به همین خاطر، رهبری اصلی رژیم اسلامی ایران، همواره بر این باور بودند که تداوم حکمرانی شان روی یک تیغ دولبه قرار گرفته و با هر اشتباه نا سنجیده ای ممکن است اوضاع از دست شان خارج شود و به دام مردم تشنه سرنگونی رژیم بیفتند و راه فراری برایشان باقی نماند. با توجه به آن، از سالها قبل تا کنون، حفظ بقای رژیم، به صدر استراتژی اصلی آنها کشیده شد و از آن پس تا کنون مضحکه «انتخابات» رژیم هم، صرفا در چوار چوب مردم صف کشیده در برابر دوربینها برایشان تجلی شد و معنی پیدا کرد. چون روز بعدش همین رأی دهندگان معترض را در محل کار و زیست شان به رگبار گلوله می بندند و می کشند. با توجه به آن، صحنه مضحکه «انتخابات»، صرفا در چوار چوب صف کشیدن در محل صندوقهای«انتخابات»، است تا از تصاویرشان به عنوان سند، به دوست و دشمن نشان دهند که ارگانهای حکومتی رژیم شان برآمده از رای واقعی مردم ایران است.
در صورتیکه علی خامنه ای و مجلس خبرگان رهبری طی ۴۴ سال عمر ننگین شان تمام گروه ها و جریانات و رؤسا هایی که اندک اعتراضی به آنها داشته باشند بلادرنگ از سر راه خود کنار گذاشته اند و بعضی هاشون را نیز بلحاظ فیزیکی حذف کرده اند. رژیم جمهوری اسلامی، تا کنون پول زیاد و مخارج هنگفتی را در ازای بقای ننگین اش صرف کرده و معترضین زیادی بصورت فردی و جمعی از دم تیغ گذرانده و به قتل رسانده است. مضافا، همواره تلاش نموده است که با انواع ترفند و اراجیف و خزعبلات ماهیت واقعی و ضد کارگری و ضد مردمی خود را به جامعه ایران تحمیل کند تا در پرتو آن خواستهای بر حق اقتصادی، سیاسی،فرهنگی، و اجتماعی مردم انقلاب کرده را به راحتی ببلعد و بدینوسیله فقر و نداری و ناامنی کم نظیر و طاقت فرسا را بر جامعه ۸۵ میلیونی ایران تحمیل نماید.
متأسفانه این رویداد باور نکردنی تا کنون با خسارات جانی و مالی بسیار سنگینی علیه بخش اعظم جامعه ایران، به وقوع پیوسته، و در تداوم خود یک زندگی فلاکتبار و اندوهگین را بر مردم کارگر و آزادیخواه ایران، تحمیل کرده است. که متأسفانه بازنگری جامع آن در همچون نوشته ای کوتاه امکانپذیر نیست. با توجه به آن، تاریخا ضروریست اشاره کنم که هیچ رژیمی به تنهایی قادر به اتخاذ و اجرای چنین رویداد سهمگینی علیه مردم یک کشور نیست و نخواهد نبود. امروزه بعضی از ناراضیان خودی رژیم برای بری کردن خود از این رویداد سهمگین، صرفا آنرا به یک جناح راست حاکم بر مردم پاس میدهند تا بلکه بدینوسیله شانس فرار از عواقب آنرا برای خود دست و پا کنند. ولی از قرار معلوم تحمیل اینهمه فقر و کشتار و استبداد و خفقان، و اینهمه تحقیر و اهانت و بی حرمتی در حق کودکان،زنان، کارگران، بازنشستگان، معلمان و…، به تنهایی کار یک جناح رژیم نبود و نیست. نشخوار تعدیل رژیم، و«اصلاحات در قانون رژیم»، و روایات آخوندیزه کردن و خوب و بد و اهلی و دگر اندیش کردن و قانونمند نشان دادن شان و به خورد مردم دادن هر یک از آنها و…، به تنهایی توسط یک بخش یا یک جناح از اسلام سنگدل و آدمکش رژیم صورت نگرفته است. برای تاریخ ضروی است یادآور شوم که علاوه بر هر دو جناح رژیم، تمام خودیهای رانده شده از حاکمیت، مثل مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه ملی، نهضت آزادی، و دیگر جریانت و محافل اسلامی رانده شده توسط رژیم، به اضافه مجاهدین خلق، حزب توده و فدائیان اکثریت و محافل مختلف دیگری از جمهوری خواهان ملی-اسلامی و… در دوره های مختلفی برای حمایت از رژیم و مشروعیت دادن سیاسی به آن، سنگ تمام گذاشتند و ازهیچ تلاشی برای آن کوتاهی نکردند. مردم ایران فراموش نخواهند کرد که، رژیم جمهووری اسلامی ایران، با کمک و حمایت گرم آمریکا و دول غرب از یکسو، و تلاش شبانه روزی جریانات و محافل فوق الذکر، توانست رو گردهٔ مردم ایران سوار شود و به بلای خانمان سوز و ویران کننده جامعه ایران و کل منطقه خاورمیانه تبدیل شود.
با توجه به آن، پیشاپیش باید با تأیید و تأکید کامل روی دست آورد های تا کنونی تان درهمه زمینه ها، بویژه پیشروی تان در امور زنان، به عدم شرکت آشکار و علنی تان در مضحکه«انتخابات، پا پیش بگذارید و تثبیت و پایداری سفت و سخت رزمتان علیه رژیم جهل و خرافه را در سطح گسترده تری به افکار جهان اعلام کنید. بایستی از اکنون تا روز برگزاری مضحکه«انتتخابات»، که فرصت زیادی باقی نمانده، علیه برچیدن کل بساط این حربه فریب و تحمیق، به میدان آمد و آنرا رو سرشان خراب کرد. ضروریست از همین امروز با افتخار و سرافرازی کامل و با پختگی و کسب تجارب بیشتر چون سیل خروشان به خیابنها سرازیر شد و با تمام توان علیه مضحکه«انتخابات»، دست بکار شوید و عملا پایان و ختم آنرا اعلام کنید. با صدای بلند فریاد برآورید که جمهوری اسلامی ایران را نمی خواهیم. با صدای بلند اعلام کنید که باید سران آدمکش رژیم جمهوری اسلامی را به جرم جنایت علیه بشریت در دادگاه های مردمی محاکمه کرد تا به درس عبرت برای هزاران آدم ستمگر و انسان کش دیگر در سراسر جهان تبدیل شود.
باید بازهم اعلام کنید که رأی شما سرنگونی تام و تمام جمهوری اسلامی است.
کارگران در صف اول مبارزه علیه رژیم، با صدای بلند اعلام کرده اند؛ «ما دیگر رأی نمیدهیم»!
زیر چتر این طبقه اصلی و این صاحب خانه اصلی جمع شوید و با رویارویی فعال با مبلغین آن و شکست دادن قطعی پروژه رژیم، راه سرنگون کردن آنرا هموار سازید.
عبداله دارابی ۲۰۲۴-۰۲-۱۵