مقالات

فرصتهای تاریخی را دریابیم! سعید یگانه

هر روز که می گذرد زمان برای پایان دادن به جهنمی که جمهوری اسلامی برای اکثریت مردم ساخته است ، تنگترمی شود.از تنفسی که مردم درخیزش انقلابی اخیربا فروکش اعتراضات خیابانی همچون ماههای اول آن به جمهوری اسلامی دادند ، امکان پیدا کرد تا خود را بطورموقت از سردرگمی و ناتوانی و بحرانی که در نتیجه تعرض توده ای تمام وجودش رافرا گرفته بود نجات دهد وخود رابرای مقابله با مردم و موج بعدی خیزشها آماده کند.در خیزش انقلابی چند ماهه اخیرخیلی آشکار شد که رژیمی این چنین وحشی، سرکوبگرکه اساسابند ناف و حیاتش قفط و فقط به ابزارسرکوب و خشونت وصل است ،وقتی مردم اراده کنند می توانند حریفی به این درجه وحشی را نیز زمین بزنند.در خیزش و این اتفاق افتاد. مردم و افکار عمومی جهان به واقع فلاکت و درماندگی رژیم اسلامی به چشم دیدند .هست و نیست جمهوری اسلامی ازمذهب و اعتقادات خرافی تا احکام زن ستیزانه و حجاب اسلامی و هرآنچه جمهوری اسلامی برای ادامه بقا به آن بند بود و بخشی از مردم را فریب داده بود ، فروریخت و دیدند که این رژیم خونخوارچگونه با قدرت اعتراض توده ای و تعرض زنان با موج برگشت روبروشد . چگونه زنان با حجاب سوزان و پرت کردن پرچم بردگی ،درسی به جمهوری اسلامی و مرتجعین و هواخواهان آن در داخل و خارج دادند که دنیا را حیرت زده کرد.
این روند علارغم سرکوب خشن و رفتار وحشیانه با زنان و فروکش کردن اعتراضات خیابانی به قوت خود باقی است .میان مردم و جمهوری اسلامی هیچ چیزی تغیر نکرده است. آنچه وآن فاکتورهایی که اکثریت مردم از کارگر و معلم و زن و جوان را به این کشمکش نهایی با حکومت سرمایه داری و مذهبی در ایران کشاند نه تنها کاهش پیدا نکرده اند، بر عکس بسیارتشدید شده اند و فاصله میان مردم و رژیم اسلامی دریایی از خون و خشونت است و مردم نمی توانند کوتاه بیایند.جمهوری اسلامی در داخل جنایت می کند و برای بقا در مقابل رقبای خود خارج از مرزها به کرنش روی آورده است .
در مقابل خشونت و اعدام وزندان ،مقاومت و مبارزه به شیوه های مختلف ادامه دارد. تهدیدات سران و فرمانده هان رژیم و انواع و اقسام طرح وبرنامه همچون “عفاف وحجاب”و خط و نشان کشیدن و تهدید برای کنترل زنان و وادار کردن آنان به رعایت حجاب ،محلی از ارعاب ندارد. همه این وحشیگری دنیا می داند اگرچه در ظاهراقتداررژیم را نشان می دهد، اما ناشی ازضعف و درماندگی رژیمی است که مردم قبولش ندارند و برای سرنگونی آن خیز برداشتند.سرکوب، خشونت ، ارعاب زندان تنها ابزاررژیم اسلامی برای ادامه بقا است .واین را خودشان خوب فهمیده اند که این ابزار زنگ زده رنگ باخته است ، اما چاره ای ندارند.کار به جایی رسیده است از آنجایی که بلاخره بعد از این همه جنایت زورشان به مردم نمی رسدو زنان در مقابلشان ایستاده اند، دوباره اراذل و اوباش اسلامی را به خیابانها گسیل داده اند و احمد رضا “نادان”فرمانده کل انتظامی ایران این چنین به خشم امده است و می گوید که”در مسیری که قرار گرفته ایم عقب نشینی نداریم ، می گوید کسی جرئت کرد در هر نقطه ای از کشوربه ماموری تعرض کند،کمترین کارگذشتن از جنازه اش است .و کسانی بخواهند از دیوار قانون عبور کنند، ازآنها عبورمی کنیم.”این سخنان فرمانده یک مملکت است که از فرددرماندگی چنین پیامی برای مردم دارد.یک مشت جنایتکار و قاتل و وحشی همچون رادان یکسال است که از روی جنازه صدها جوان شریف و انقلابی رد شدند،هزاران نفر را اسیر کردند و صدها چشم راکور کردند و به زنان تجاوزکردند به این امید که مردم دست از اعتراض و مبارزه بردارند ، زنان از مبارزه ای که برای پایان دادن به آپارتاید اسلامی و جنسی آغاز کرده اند دست بکشند به خانه هایشان برگردند. بعد از یکسال و این همه خشونت و جنایت “فرمانده ، درمانده” آشکارا مردم را به مرگ تهدید می کند و این ، نه نشانه قدرت ، که نشانه درماندگی و گرفتاری عمیقی است که کل حاکمیت دچارش شده اند.این روحیه دادن به نیروهای سرکوب و آماده شدن برای مقابله با موج اعتراضی بعدی است.
رژیم اسلامی هر چقدر هم زور بزند و هنوز قدرت سرکوب در چنته دارد،محال است جامعه را به عقب برگرداند.مقاومت و مبارزه زنان ، جوانان ، کارگران به همه سران رژیم فهمانده است که اگر طیفی ازآنان هنوزبه ماندن رژیم توهم داشتند، از این باوردارند فاصله می گیرند و می گویند “رژیم با سیاستهایی که در پیش گرفته خود براندازشده “تا خشم مردم را کاهش دهند و اعتراض آنان را کنترل کنند”. و این ظرفندها مدتهاست در میان مردم رخت بر بسته و باوری به این رژیم همه جناحهای آن نمانده است . آنچه مشغله اکثریت مردم است این است که چگونه به این وضع پایان دهند. چگونه با سرکوبگری های رژیم مقابله کنند.چه راههایی را در پیش بگیرند که دستگاه سرکوب رژیم را فلج کنند وجوانان، زنان، دانشجویان و کارگران با مبارزه و مقابله و گسترش اعتصاب رژیم را به زانو دربیاوند. مسئله امروز جامعه ایران علارغم فقر و نداری وبیکاری که به آنها تحمیل شده و بیشتر وقت زندگی آنان به دوندگی برای تهیه لقمه نانی ، تهیه سرپناهی صرف می شود،باز مسئله گرهی ،چگونگی مقابله و پایان دادن به عمر این رژیم است .
دو ماه دیگرسالروزانقلاب مهسا است . جمهوری اسلامی با تمام توان برای مقابله با مردم و تکرارآن خود را آماده می کند.هرجا بویی از حضور فعالین،و انسانهای مبارزو آزادیخواه می کشد به سراغ آنان می رود. فشاررا بر خانواده جانباختگان ، زندان سیاسی و تهدید به اعدام زندانیان سیاسی راچند برابر کرده است.
چه باید کرد
ما نمی توانیم عقب بکشیم .این وضعیت قابل تحمل نیست. رژیم اسلامی امید دارد که از این بحران سیاسی جان سالم به دربرد.خودشان هم شک دارند که موفق شوند. ناباوری در صفوف آنان موج می زند.این فرصت تاریخی را که خود مردم ساختند و هزینه سنگینی دادند ،نباید از دست دهند.جوانان،زنان، کارگران خود را برای مقابله سازمان دهند.در جمهوری اسلامی از نان و کاروآزادی خبری نیست و نخواهد بود.جمهوری اسلامی همین است که ۴۴ سال است مردم تجربه کرده اند.فقر ، فلاکت ، جنایت و اعدام و زندان.این رژیم را با قدرت و مبارزه توده ای و کارگری می شود انداخت.انتخاب دیگری در مقابل ما نیست .این بربریت سرمایه داری و اسلامی را باید پائین کشید. این ممکن است .مردم می خواهند ومی توانند به شرطی که با قدرت و سازماندهی به میدان بیایند. این فرصتهای تاریخی را دریابیم